بمباران عاطفی، فرد کنترلگر دیگر آن مرحله مثبت بی قید و شرط را به نسبت به فرد قربانیبروز نمی دهد. در عوض تا وقتی که فرد قربانی رفتاری که فرد کنترلگر خواهان آن بوده را ازخود نشان ندهد، کنترلگر رفتار مثبتی نسبت به او از خود بروز نمی دهد. فرد قربانی از اینبازخوردهای مطلوب خود که به روش های بهره بردارانه ی استراتژیک فرد کنترلگر آگاه نیست،اما به صورت ناخودآگاه برای دریافت رفتار مثبتی که حس خوبی به آنان می دهد، خواسته هایفرد کنترلگر نشان می دهد را اجابت می کنند. رفتارهایشان را از طریق انتقال یک پیام، در فضایی بی طرف و شرایط تصمیم گیری آزادانه تغییر دهند.دستکاری یا اِعمال نفوذ روانی، ابزاری برای تأثیرگذاری اجتماعی با هدف متقاعدکردن افراد به تغییر دیدگاهشان است. پرلوف ترغیب را به عنوان فرایندی نمادین تعریف می کند که در آن فرد یا فرادی با ایجاد ارتباطبا اشخاص ،سعی می کنند تا دیگران را متقاعد کرده و نگرش یا رفتارهایشان را از طریق انتقالیک پیام، در فضایی بی طرف و شرایط تصمیم گیری آزادانه تغییر دهند. در فرایند ترغیب، افرادتصمیم نهایی را با اراده ی آزاد خود اتخاذ می کنند، حتی اگر ترغیبگر با استفاده از روش هایمتقاعد کننده ی مختلف، سعی بر ترغیب آنها به انتخاب موضوعی خاص کرده باشد.
این موضوع واقعیت موجود در سیاستهای کلان تا سازمانها و محیطهای کار، مذهب، تبلیغات و صنعت مد، و بدتر از آن، در روابط بینفردی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنابراین، کسب آگاهی از این حوزه برای پرورش قوهی قضاوتمان احتمالا مفید باشد اما اجرا کردن آن را به هیچوجه توصیه نمیکنیم. گاها این کتابها بهشکل کلی، مبهم و یکطرفه به این موضوع میپردازند و بههمین علت، احتمال سوگیری ذهنی برای مخاطبین را افزایش میدهند و باعث میشوند به این جریان منفی و غیرسازنده از این زندگی مدرن فعلی ادامه دهیم. بنابراین، به هنگام مطالعهی هر کتابی خوب است که منتقدانه و نه متعصبانه، به مطالب نوشته شده بنگریم و نوشتههای مختلف را در کنار هم مقایسه کنیم چرا که این همان یادگیری است که جویای آن هستیم. در ادامه به برخی از کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده است اشاره میکنیم.
با ارائه مفاهیم و تکنیکهای پیچیده روانشناختی در زمینه نفوذ و کنترل، این اثر میتواند به تعمیق دانش آنها کمک کند و درک تازهای از جنبههای کمتر مورد مطالعه روان انسان ارائه دهد. این گروه میتوانند از کتاب برای تحلیل رفتارهای اجتماعی و فردی بهره ببرند و ابزارهایی برای توسعه نظریههای خود پیدا کنند. این ابزارها اغلب با ظاهری دلپذیر و دوستانه جلوه میکنند، اما هدف اصلی آنها تسلط بر ذهن و اراده دیگران است. در این فصل، تأکید میشود که این تکنیکها تنها در روابط شخصی محدود نمیشوند و میتوانند در عرصههای گستردهتری چون سیاست، بازاریابی، و مدیریت نیز مورد استفاده قرار گیرند. نویسنده نشان میدهد که چگونه شناخت این ابزارها میتواند از گرفتار شدن در تلههای روانی پیشگیری کند و به افراد کمک کند با اطمینان بیشتری در تعاملات خود گام بردارند. کسی که در دنیای امروزی به دنبال تئوری های شناختی تاریک باشد، احتمالاً پس از آموختنروانشناسی تاریک، از برخوردها و تلاش های قبلی خود شوکه خواهد شد.
کتاب روانشناسی تاریک (101 Dark Psychology) اثر خواندنی مایکل پیس (Michael Pace) که هم اکنون پیش روی شما است لایههای پنهان این علم را بررسی میکند به مسائلی عمیقتر میپردازد. جالب است بدانید که برخی تکنیکهای این کتاب توسط افرادی که تاریخ را رقم زدهاند به کار برده شده است. می توان ادعا کرد که از میان تمام روش های روانشناسی تاریک، بازی های ذهنی از همهخطرناک تر و مضرتر هستند. افراد ،تنها به خاطر افزایش آدرنالین و سرگرم شدن به چنینبازی هایی دست می زنند درحالی که هیچ امیدی به دریافت نتیجه ای خاص بر اثر عملی که انجامداده اند نیز ندارند.
ملایمت، اجبار به اعتراف ،هدایت احساس گناه و رها کردن احساس گناه نیز چهار مرحله یمختلفی است که در حین پیاده سازی این بخش از فرایند از آن بهره گرفته می شود. این فرایند فقط بر روی سوژه ای که احساس خلأ داشته و به دنبال چیزی برای پر کردن آن خلأباشد کاربرد دارد. طراحی روند شستشوی مغزی برای یک فرد با روند طراحی آن برای یک گروه متفاوت است.
ثبت ديدگاه