اگر پس از آتشسوزی، فروشندگانرا به علت حرف زدن به ل هجهای که همیشه داشتهاند تیرباران کنند، بعد هنگامی کهفروشگاه دوباره برای کاسبی باز میشود، البته نباید انتظار داشت که فروشندگانبرگردند. ممکن است به دنبال شغل دیگری بروند- اگر شغل دیگری باشد و اگر به دستپلیس نیفتاده باشند. سایت دانلودمی فعالیت خود را از سال 1390 آغاز کرده است.
در این فیلم «راک هادسن» و «جنیفر جونز» نقش آفرینی کردند. «ویتوریو دِسیکا»، کارگردان بزرگ ایتالیایی نامزد دریافت جایزهی اسکار برای بازیگر نقش مکمل مرد شد. در یکی از گودالها با سروانی که میشناختم، یک پیاله باده نوشیدم و از روی پل بازگشتم.
او مرا ندید و من مردد شدم که آیا داخل شوم و به او گزارش دهم، یا اول به طبقهی بالا بروم و حمام کنم. تسلیحات بیشتری داخل شهر بود، بیمارستانهای بیشتری زده بودند، در خیابان آدم با مردها و گاهی زنهای انگلیسی برمیخورد؛ چند خانهی دیگر هم خمپاره خورده بودند. هوا گرم و مثل بهار مطبوع بود و من از لابهلای درختان و خیابانی که از نور روی دیوار جان میگرفت، عبور کردم و متوجه شدم که هنوز در همان خانه زندگی میکنیم.
اگرچه شخصیتهای داستان و خود ماجرا واقعیت ندارند، اما همگی بازتابی از تجربههای شخصی نویسنده از حضور در جبهۀ جنگ است. در سال ۱۹۵۲ همینگوی شاهکارش “پیرمرد و دریا “را نگاشت، که این اثر برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۴ شد. بسیاری این اثر را با “موبی دیک” هرمان ملویل مقایسه کردهاند. در این کتاب همینگوی، سرگذشت تسلیم نشدن پیرمردی را در برابر سرنوشت از پیش تعیین شده شرح می دهد، پیرمرد با وجود ضعف با تمام توان به مبارزه می پردازد، اما آنچه که باعث شکست پیرمرد می شود، غرور اوست. میتوان از دل این داستان به شیوهای با زندگی خود نگارنده نیز آشنا شد. ارنست همینگوی این کتاب را با توجه به تجربیات شخصی خود به نگارش درآورده و بسیاری از ماجراهایی که در داستان رقم خورده، بر اساس وقایع زندگی خود او نوشته شده است.
شخصیت هنری جوان و اتفاقاتی که برایش میافتد بسیار به شرایط ارنست همینگوی در جنگجهانی اول نزدیک است. رمان وداع با اسلحه نوشته ارنست همینگوی با ترجمه نجف دریابندری، توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. این نویسندهی پرافتخار از دوران مدرسه بود که کار نویسندگی را آغاز کرد. ارنست همینگوی با نوشتن در روزنامهها شروع کرد و سبک منحصربهفردی که در این کار داشت، او را به یکی از بزرگترین رماننویسان نسل خود تبدیل کرده بود.
کتاب وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی که در زمرهی پرفروشترین کتابهای دنیای ادبیات قرار دارد به زیبایی و دقت درد نسل بازمانده از جنگ جهانی اول را روایت میکند. این شاهکار ادبی صرفاً یک روایت از جنگ نیست و داستانی احساسی و پرشور را هم در دل خود جای داده است. کتاب وداع با اسلحه که یکی از پرفروشترین رمانهای تاریخ به حساب میآید، نوشتهٔ ارنست همینگوی است. این کتاب به بهترین شکل درد نسل نویسنده را در زمان جنگ جهانی اول میگوید.
روزی دلپذیر بود و ما از میان پارک و بعد بیرون پارک در کنار مسیر تراموا راندیم تا از شهر خارج شدیم و جاده دیگر خاکی بود. ویلاهایی بود با نردههای آهنی و باغهای بزرگ پردرخت و نهرهای آبیاری با آب روان و کَرتهای سبزِ سبزیکاری که خاک روی برگهایش نشسته بود. میتوانستیم در چشمانداز دشت خانههای دهاتی و مزارع سبز پرمحصول را با نهرهای آبیاری و کوههایی که در شمال بود ببینیم. درشکههای زیادی وارد محل مسابقه میشدند و مأمورانی که در دروازهی ورودی بودند ما را بدون کارت راه دادند چون لباس نظامی تنمان بود. از درشکه بیرون آمدیم، برنامهها را خریدیم، و از پیست گذشتیم و بعد از روی چمن هموار و پُرپشت زمین مسابقه به محوطهی اسبها رفتیم. جایگاههای سرپوشیدهی تماشاگران کهنه و چوبی بود و ردیف غرفههای شرطبندی زیر جایگاهها نزدیک اصطبلها قرار داشت.
یک جادۀ تازه و پهن که از روی کوه میگذشت و مارپیچ به سوی پل میرفت، نزدیک به تمامشدن بود. نقشه این بود که همهچیز را از این جادۀ تازه سرازیر کنند و آنوقت کامیونهای خالی و گاریها و آمبولانسهای پر را از همان راه باریک قدیمی پس بفرستند. پست زخمبندی در آنسوی رودخانه، ساحل اتریشیها، زیر تیغۀ یک تپه بود و نعشکشها میبایست زخمیها را از روی پل پس میآوردند. وقتیکه حمله را آغاز میکردند، باز وضع همانطور میشد. تاآنجاکه من تشخیص میدادم، کموبیش آخرین جای جاده، یعنی آن جا که سرازیری خفیف میشد، به خوبی در تیررس اتریشیها بود.
شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتابها و کتابخانه خود دسترسی دارید و میتوانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید. در کتابراه برای همه سلیقهها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… همچنین در کتابراه هزاران کتاب رایگان نیز قابل دانلود است.
ثبت ديدگاه