دیده بود مردم قبل از رای دادن درست فکر نمیکنند و در نتیجه حاکمان خیلی ضعیف هستند. او نمیخواست دموکراسی را با دیکتاتوری ترسناک عوض کند ولی میخواست مردم رای ندهد تا زمانی که شروع کنند به درست فکر کردن. به نظر افلاطون یک زوج نباید هم را دقیقا آن طور که هم اکنون هستند دوست داشته باشند بلکه باید به آموزش هم معتقد شوند و از طوفانهایی که ناگزیر پیش میآید بگذرند. هر طرف باید دیگری را افسون کند تا نسخه بهتری از خودش بشود.
آپولودوروس میگوید که این داستان به سالها پیش بازمیگردد و خود او از اریستودموس که از پیروان سقراط بود، شنیدهاست. آریستودموس چنین گفته بود که روزی او سقراط را برخلاف همیشه آراسته میبیند. از او میپرسد که کجا میروی و سقراط پاسخ میدهد به مهمانی آگاثون و از او میخواهد که همراهش برود و از پی او راه میافتد.
آریستودموس به خانهٔ آگاثون میرسد ولی سقراط بر ایوان خانهٔ همسایه به اندیشیدن نشسته و از او جا ماندهاست. این مهمانی به شادانهٔ پیروزی آگاتون در مسابقهٔ ادبی آتن برپاگشته بود و دیگر مهمانان هم فایدروس، پاوسانیاس، اروکسیماخوس و آریستوفانس بودهاند. یکی دیگر از نکات مهم در ضیافت، حضور آلکیبیادس است که در پایان ضیافت وارد میشود و به توصیف عشق پرشور خود به سقراط میپردازد. آلکیبیادس با ورودش، روایت فلسفی ضیافت را از بحث نظری و انتزاعی به یک سطح شخصی و احساسی میکشاند.
هر یک از شرکت کنندگان در ضیافت، نوبت به نوبت درباره دیدگاه های خود درباره عشق حرف میزنند. در این مطلب کلبه دانش ما برای شما کاربران عزیز کتاب ضیافت(کتابی مربوط به عشق)اثری از افلاطون را آماده کرده است. آپولودوروس داستانی را که از آریستودموس در مورد سمپوزیوم یا مهمانی شامی که به افتخار آگاتون تراژدی، برگزار شده بود، به یکی از همراهان ناشناس نقل می کند. سقراط دیر به مهمانی می رسد، زیرا در ایوان همسایه در فکر فرو رفته بود. پس از پایان غذا خوردن، اریکسیماخوس پیشنهاد فیدروس را می پذیرد که هر فرد باید به نوبه خود در ستایش خدای عشق سخنرانی کند.
او اینگونه استدلال میکند که خودکامهگان خواهان آن هستند که عشق حقیقی بین حاکمان و مردم تعریف شود و از عشق متعالی که بین دو مرد تعریف میشود هراس دارند. او عشق را از جمله یکی از خدایان میشمارد که به واسطه آن نیکی و شادی حاصل میشود. در نگاه او عشق واقعی در ارتباط یک مرد با یک پسر جوان تعریف میشود؛ ولی عشق ایدهآل وقتی است که پسر مذکور اهل فضیلت و آداب باشد و ارتباط فقط به رابطه جنسی ختم نشود. ان وقت اسـت کـه میتواند فضیلت واقعی، و نه تصویر فضیلت را متولد کند. این جا عشقِ آشکار از عشقورزی پنهانی، شریفتر و زیباتر است، بهخصوص که اگر کسی با جوانی عشق ورزد که عالیتر و بهتر از دیگران باشد. و عشق به کسانی که روح و سیرت شریف و بزرگ دارند، هرچند که رخسار زیبا نداشته باشند، پسندیده است.
بر اساس تحقیقات به عمل آمده زمان دقیق نوشته شده این رساله مشخص نیست اما بنابر تجربیات این اثر به حدود چهارصد سال پیش از میلاد مسیح برمی گردد. «برای جویای حقیقت نیت راستین کافی نیست، بلکه همواره باید اخلاص و نیت خود را بپاید و به آن از دیده شک بنگرد. زیرا دلداده حقیقت، حقیقت را به خاطر هماهنگیِ آن با امیالِ خویش نمیخواهد، بلکه حقیقت را تنها به خاطر حقیقت بودن دوست میدارد، حتّی اگر مخالف باور و عقیدهاش باشد. ما در وبسایت معرفی کتاب کافهبوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب خواند و به همین خاطر در انتخاب آن به شما کمک میکنیم. افلاطون میخواست به آتن سلبریتیهای جدید دهد و قهرمانهای فعلی را با کسانی که نگهدار یا مباشر مینامید عوض کند.
کتاب ضیافت افلاطون نوشته ایست عاشقانه و بصورت داستانی روایت شده است. کتاب ضیافت، از مهمترین دیالوگهای افلاطون می باشد با موضوع اروس یا عشق که در یکی از مهمانیهای بزرگ آتن، که استادش سقراط نیز حضور داشته، اتفاق میافتد. در این فصل، سقراط سخنرانی خود را دربارهی عشق آغاز میکند. او عشق را به عنوان میل به زیبایی و کمال تعریف میکند و معتقد است که عشق میتواند انسان را به سوی حقیقت، معرفت و فضیلت هدایت کند.
افلاطون (Plato) یا آریستو کلس با داشتن هوش بسیار بالا یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ است که در یونان باستان و 427 سال پیش از میلاد در خانوادهای ثروتمند و اشرافی متولد شد. افلاطون درنزد اساتیدش در زمینههایی مثل موسیقی، فلسفه، ادبیات، ژیمناستیک و سایر علوم به کسب دانش و مهارت پرداخت. او در دوران جوانی برای افزایش کامل آگاهی و دانش و معرفتش به عنوان شاگرد نزد سقراط رفت. افلاطون به همراه استادش سقراط و شاگردش ارسطو سه فیلسوف برجسته یونانی هستند. اکثر آثاربه جا مانده از افلاتون، معمولا بیان مکالمات و گفتگوی میان دو یا چند نفر است. از جمله مهمترین واصلیترین شخصیت این مکالمات و گفتگو های افلاطون سقراط محسوب میشود.
کسی که مجموعه گفتههای سقراط را به نوشته تبدیل کرده است و همین کار باعث شده بسیاری تردید ببرند که سقراط شخصیتی زاده ذهن افلاطون است و اصلاً وجود خارجی نداشته است. از طرف دیگر برخی صاحب نظران و فلاسفه جدید معتقدند افلاطون فلسفه را از آنچه هدف اصلیاش بود دور کردند. به زعم آنان فلسفه برای این به وجود آمده بود تا انسان و جامعه را به خودآگاهی برساند و زندگی را برای نسل بشر لذت بخش بسازد. با همه این اوصاف کتاب ضیافت میتواند نگاهی جدید باشد به یکی از غنیترین مفاهیم بشری، عشق.
ثبت ديدگاه