شاید مطالعه اینفوگرافیک بعد از مطالعه کتاب برای شما بهتر باشد. بهطوری که حتی شخصیتی مثل رامبر که از ابتدا تنها به فکر فرار از این شهر و پیدا کردن خوشبختی شخصی و فردیاش در کنار معشوقهاش بود، به یکباره تصمیم میگیرد کنار جمع بماند. در واقع او بدبختی همگانی را به خوشبختی شخصی ترجیح میدهد. مردمی که طاعون عزیزانشان را از آنها دور کرده، به ناگهان احساساتشان شدت میگیرد، و به خوشیهای گذشته چنگ میزنند.
کتابچین، کتابخانه الکترونیکی است که امکان خرید کتاب، دانلود کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب (کتاب الکترونیکی – کتاب صوتی و کتب رایگان) را در هر زمان و مکان از طریق موبایل، تبلت و کامپیوتر فراهم می کند. از آن لحظه به بعد مىتوان گفت که قضیهى طاعون دلمشغولى همهى ما شد. تا آن موقع، به رغم غافلگیرشدنها و نگرانىها که این واقعهى عجیب ایجاد کرده بود، هریک از همشهرىهامان، مانند گذشته بهکار و اشتغالهاى روزمرهاش ادامه داده بود.
مردم، بیشتر خوبند تا بد و در حقیقت، مسأله این نیست بلکه آنها کم یا زیاد نادانند و همین است که فضیلت یا ننگ شمرده میشود. نومید کنندهترین ننگها ننگ آن نادانی است که گمان میکند همه چیز را میداند و در نتیجه به خودش اجازه آدم کشی میدهد. روح قاتل، کور است و هرگز نیکی حقیقی یا عشق زیبا بدون روشن بینی کافی، وجود ندارد. روشن است که شما قادرید در راه یک اندیشه بمیرید و من از آدمهایی که در راه یک اندیشه میمیرند خسته شدهام. من به قهرمانی عقیده ندارم میدانم که آسان است به این نتیجه رسیدهام که کشنده است. آنچه برای من جالب است این است که انسان زندگی کند و از آن چیزی که دوست دارد بمیرد.
او در خانوادهای بیبضاعت بزرگ شد و در دبیرستان به کمک یکی از معلمانش ادامه تحصیل داد. با آنکه بیش از نیم سده از انتشار کتاب طاعون میگذرد؛ همچنان اهمیت خود را حفظ کردہ است. ماجرای رمان طاعون که راوی آن تقریباً تا پایان کتاب خود را معرفی نمیکند، در شهری به نام «اران» اتفاق میافتد.
زندگی انسان همواره از بلایی به بلای دیگر در حال تغییر است و هیچ گاه قرار نیست تمام شرایط برای زندگی کردن ایده آل باشد مهم چشیدن لحظه های شیرین آن می باشد. نکته قابل تامل در داستان طاعون مواجهه مردم با این مشکل است. در ابتدا هیچ یک ازافراد شهر هیچ توجهی به موش های مرده ندارند، کمی بعد از جدی شدن مشکل در ابتدا به انکار آن می پردازند و زمان قرار گرفتن در قلب فاجعه نا امیدی است که بر فضای شهر حاکم می شود. سوالی که وجود دارد این است که مردم تا کی توان تحمل مشکل را دارند. کامو در انتهای کتابش با توجه به اینکه پایانی خوب را در نظر گرفته است اما بیشتر هدفش گفتن این موضوع است، کسی از طاعون رهایی پیدا کرد که زیستن با او را آموخت.
این داستان تمثیلی است از وضعیت انسان و بررسی درونمایههای هستیشناختی مانند رنج، تابآوری و دست و پنجه نرم کردن با بدبختی. کامو در این اثر بر اهمیت همدردی و همبستگی در دورهی سختی و مشکلات تأکید میکند. تصویر واضحی که کامو از شرح طاعونزده به نمایش میگذارد و کشمکشهای احساسی و فلسفی اهالی شهر، درکی منحصربهفرد از رنج، امید و تابآوری انسان به دست میدهد. همهی انسانها باید پوچی و بیمعنایی زندگیشان را به تنهایی پایان دهند و تسلیم اتفاقات ناخوشایند زندگی نشوند. این تصویری است که آلبر کامو، فیلسوف و نویسنده برنده جازه نوبل ادبی در کتاب طاعون، با روایت داستان شهری که مردمانش در اثر فراگیری بیماری طاعون قرنطینه شدهاند، پیش چشمان شما ترسیم میکند.
ثبت ديدگاه