حالا دیگر وقتش نیست که به چیزهایی که نداری فکر کنی پیرمرد. کتاب خوب سعی دارد با تهیه خلاصه های جامع و زیبا از کتاب ها در وقت و زمان شما صرفه جویی کند تا با مطالعه هر خلاصه کتاب به نکات اصلی و اساسی کتاب دست پیدا کنید. تمام محصولاتی که لینک دانلود آنها در پرشین جزوه در دسترس می باشد، مشمول قانون حق نشر و کپی رایت نمی باشند. گاهی اوقات کسی در قایقها صحبتی میکرد اما از بیشتر قایقها صدایی جز پایین آمدن پاروها شنیده نمیشد. کتابها در اپلیکیشن کتابراه با فرمتهای epub یا pdf و یا mp3 عرضه میشوند. همه چیز با یک نقاشی آغاز می شود، اثری که نوع نگاهِ افرادِ خیره به خود را تغییر می دهد و به نظر می رسد که خودش نیز تغییر می یابد.
من این رمان را چند وقت پیش خواندم و اکنون میخواهم خلاصه آن را بنویسم. در ادامه ی خلاصه کتاب پیرمرد و دریا میخوانیم که پیرمرد همچنان که در قایقش نشسته بود و به دریا چشم دوخته بود، کمکم احساس کرد که تنهاست. دریا از هر طرف او را در بر گرفته بود و هیچ نشانهای از خشکی دیده نمیشد. نوری که از هاوانا میدرخشید در دوردستها به او امید میداد که در صورت نیاز بتواند به آن نقطه اشاره کند و مسیر بازگشت را پیدا کند.
آنها با همدیگر خداحافظی کردند و به امید یک روز بهتر، آرزوی موفقیت کردند. پیرمرد بار دیگر به سوی دریا رفت، آماده برای ادامه مبارزهای که هنوز در پیش داشت. این آغاز دوبارهای برای هر دوی آنها بود؛ ادامهای از تلاش، امید، و روابطی که در دل زندگیشان ریشه داشت.
مردم دهکده که از بزرگی ماهی اسکلت شده شگفتزده شدهاند، به احترام سانتیاگو و تلاشهایش احترام میگذارند. از سال ۱۳۸۵، با شروع دوران دانشجویی علاقهام به خلاصه کردن و خلاصه کتابها شکل گرفت. و این انگیزه باعث شد که سر انجام تو سال ۱۴۰۳، سایت خلاصینو فعالیت خودش رو با خلاصه کتاب آغاز کنه. خلاصینو به شما کمک میکنه تا به سرعت و با کیفیت بالا از محتوای اصلی کتابهای برتر بهرهمند بشید و تو مسیر پیشرفت و توسعه فردی قدم بردارید. در نهایت، پس از کشمکش طولانی، پیرمرد موفق شد نیزه را به پهلوی ماهی فرو کند.
کتاب پیرمرد و دریا به احیای شهرت ارنست همینگوی به عنوان نویسنده کمک کرد و باعث تحسین وی در جوامع عمومی شد. کتاب پیرمرد و دریا نیز صرفاً داستان یک مرد که به دریا میرود تا به شکلی نمادین، به نبرد با دریا و امواج خروشان بپردازد نیست. این رمان کوتاه در باب آن لحظهای از زندگیست که هیچ چیز، از تمدن گرفته تا طبیعت، با انسان همراه نیست. کتاب پیرمرد و دریا رمان کوتاهی است که توسط ارنست همینگوی در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و در سال ۱۹۵۳ جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. ارنست همینگوی در این رمان داستان پیرمردی را روایت می کند که در نبردی حماسی، ماهی غول پیکری را شکار می کند. رمان پیرمرد و دریا آخرین کتاب ارنست همینگوی و یکی از مهمترین آثار اوست.
باز هم، بسته به خواندن شما، مارلین میتواند کتاب بزرگی باشد که همینگوی در تلاش است آن را بنویسد. همینگوی نیز در تلاش بود تا موفقیت ادبی کتابهای قدیمی خود مانند «خورشید همچنان میدمد» و «زنگها برای که به صدا در میآیند» را باز پس بگیرد. اگرچه سانتیاگو میتواند در اقیانوس راحتتر و نزدیکتر به موفقیت برسد اما او یک ماهی بزرگتری را شکار میکند. همینگوی نیز به دنبال یک موفقیت بزرگ است و این پروژه بلند پروازانه را مینویسد.
وقتی ماهی به سطح آب آمد، پیرمرد حدس میزد که ماهی باید طولی دو برابر قایقش داشته باشد، یک موجود غولآسا که میتوانست تمام انرژی او را مصرف کند. هرچند که او پیش از این دو بار ماهیهای بزرگ صید کرده بود، اما هیچگاه در چنین موقعیتی قرار نگرفته بود. این بار، او باید به تنهایی و با دستهای زخمیاش، بزرگترین ماهی عمرش را شکار میکرد. پیرمرد وقتی که ماهی تن را میخورد، در حالی که دندانهایش به گوشت ماهی میزد، به این فکر میکرد که این نبرد، نه تنها یک مبارزه با ماهی، بلکه مبارزهای است با خود و با زمان. هر لقمهای که میخورد، به او نیرویی میبخشید تا همچنان در دریا بماند و تلاش کند.
اما دستهای از ماهیگیران جوانتر دریا را “ال مار” مینامیدند که به صورت مذکر است. در نظر این افراد، دریا نماد مردی ستیزهجو و بیرحم است که هیچگاه به راحتی نمیتوان بر آن مسلط شد و همیشه در برابر انسان مقاومت میکند. دریا در نگاه این ماهیگیران چیزی است که باید از آن ترسید و به جنگ با آن رفت. این تصمیم نشان از امید و سرسختی پیرمرد داشت، همان ویژگیهایی که همواره او را از دیگران متمایز میکرد. اما او میدانست که هیچ راهی برای پیشبینی موفقیت در دریا وجود ندارد. این یک مبارزه دائمی با طبیعت بود و او باید آماده میشد که با تمامی چالشها روبرو شود.
یک حرکت ناگهانی نیزه ماهی و غفلت پیرمرد باعث زخم شدن دست او شد. او که می دانست برای شکار و بالا کشیدن نیزه ماهی نیاز به قدرت دارد تصمیم گرفت ماهی تنی که قبلا شکار کرده بود را بخورد تا نیرو و انرژی اش در اثر زخم از بین نرود. اگر میخواهید ترجمه کتاب یا نسخه زبان اصلی کتاب پیرمرد و دریا را مطالعه کنید، این مقاله برای شماست. در این مقاله به معرفی کتاب پیرمرد و دریا، ارائه گزیدههایی از این کتاب و مقایسه تعدادی از مشهورترین ترجمههای این کتاب میپردازیم. سانتیاگو قهرمان داستان او در طول مبارزه برای صید ماهی، طناب را محکم نگه میدارد، حتی اگر به خاطر آن دستش به خواب برود یا بریده و کبود شود. او طناب را طوری نگه میدارد، گویی که زندگیاش به آن وابسته است.
سانتیاگو که از این وضعیت بسیار ناراحت و ناامید شده است، همچنان به مبارزه با کوسهها ادامه میدهد. او با استفاده از نیزه، چاقو و حتی پارو، تلاش میکند تا کوسهها را دور کند. اما در نهایت، وقتی به ساحل میرسد، تنها اسکلت ماهی باقی مانده است. او در همان دوران نوجوانی میخواست نویسنده شود و میدانست که با چنته خالی نمیتوان نویسنده شد و چیزی که لازم دارد کولهباری از تجربه است. بنابراین در ۱۶ سالگی داوطلب شد که در جنگ جهانی اول به صحنه نبرد برود اما به سبب آسیبی که چشمش در مشتزنی دیده بود در معاینه پزشکی رد شد. اما به هر ترتیب توانست از سوی صلیب سرخ به عنوان راننده آمبولانس به ایتالیا برود.
ثبت ديدگاه