از خانه بیرون می‌آیم تا پیاده بروم سمت رستوران ولی این بار کیف پول یا دفترچه‌ام را همراهم نمی‌برم. پیاده، از خانه تا رستوران، حدود دو کیلومتر می‌شود ولی هوا خوب است و خیابان به قدر کفایت روشن. کمی می‌ترسم مبادا در رستوران یا حتی در مسیر کسی مرا بشناسد ولی به نسبت پنج سال پیش، خیلی فرق کرده‌ام. آن موقع بیشتر به سر و ظاهرم اهمیت می‌دادم ولی پنج سال زندگی در زندان باعث شده که دیگر چندان توجهی به رنگ مو و اکستنشن، به مژه‌ و ناخن مصنوعی نداشته باشم. احساس می‌کنم وردست لازم دارم ولی بچه روی بالش جدیدی خوابش برده که تازه از مغازه خریده‌ام.چندان خرید نکردم. تشک بادی، چندتایی بالش و ملحفه، قدری بیسکوئیت شور و پنیر، کمی غذا و خاک گربه.

بعد از دوسال یکشنبه‌ها کار کردن، بالاخره خانه دارد شکل می‌گیرد. تاحالا با کتابی سفر کردی؟ جوری غرقش بشی که انگار توی اون لحظه فقط خودتی و کتابی که تو دستات گرفتی؟اینجا نیومدیم که فقط یک فروشگاه آنلاین کتاب باشیم. میخوایم دنیایی رو بهتون نشون بدیم که این روزا کمتر دیده شده. دنیایی از جنس سکوت، از جنس آرامش، از جنس آگاهی و از جنس یه روز بارونی که توی خلوت خودت نشستی و قشنگ‌ترین لحظات رو برای خودت داری. کتاب روند خوبی داشت و احساسات یه مادری که از فرزندش دوره رو خیلی قشنگ توصیف کرده بود ولی آخرش یکم غیرواقعی تموم شد… The Nerd Daily رمان یاد او را دل‌شکن و در عین حال امیدوارکننده عنوان کرده است.

اما آیا جایی برای او وجود دارد؟ کنا رووان بعد از گذراندن پنج‌سال در زندان به جرم ارتکاب یک اشتباه مصیبت‌بار به امید دیدن دختر چهار ساله‌اش به همان شهری برمیگردد که در آن مرتکب این اشتباه شده است. اما از قرار معلوم بازسازی پل‌هایی که پشت سرش خراب کرده ممکن نیست. کنا هرقدر هم که سخت تلاش می‌کند تا خودش را نشان دهد همه‌ی کسانی که با دخترش در ارتباط‌اند در را به رویش می‌بندند. رمان یاد او توسط مترجمین متعددی از جمله عباس زارعی (انتشارات آموت)، الهه مهدوی (انتشارات آن‌جا)، فریبا بردبار (انتشارات کهکشان علم) و اسماعیل حسینی (نشر کتاب مجازی) به فارسی برگردانده شده است.

نشر آزرمیدخت کتاب‌های بسیاری منتشر کرده است که برخی از آن‌ها شامل آثار نویسندگان معاصر ایرانی و همچنین ترجمه‌هایی از ادبیات جهان می‌شود. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد. او خود بهتر از همه می‌داند که مادر خوبی نبوده، و آنچه اکنون در حقش روا داشته می‌شود، کمابیش منصفانه است. با این همه، نمی‌تواند سرخوردگی خود را از دیگران پنهان کند؛ و همچنین، غم و اندوه فراوانش را.

فکر به اینکه زبان‌بازکردن و برداشتن اولین قدم‌های دخترش را ندیده برای او رنجی است که آدم‌های قضاوت‌گر دوروبرش هیچگاه نمی‌توانند آن را درک کنند. کالین هوور نویسنده‌ی پرفروش و مشهور آمریکایی، در کتاب یاد او با قلم مسحورکننده‌اش قصه‌ی زن تنهایی را روایت می‌کند که بعد از چند سال دوری بالاخره می‌تواند دوباره با فرزندش زندگی کند، اما اطرافیان مانع او می‌شوند! گفتنی‌ست این اثر در سال 2022 عنوان نامزد جایزه گودریدز در بخش داستان عاشقانه را از آن خود کرده است. با این حال او ناامید نمی‌شود و شخصی به نام لجر وارد که صاحب بار محلی است را به عنوان آخرین پناهگاه خود می‌بیند که می‌تواند راه ارتباطی خوبی برای آن‌ها باشد. در عین حال کنا به عنوان یک مادر درصدد است که خطا‌های گذشته‌اش را جبران نماید و مسیری پرپیچ و خم را پیش روی خودش می‌بیند.

در طول داستان، لندری‌ها -پدر و مادر اسکاتی- به کنا اجازه نمی‌دهند که وارد زندگی آن‌ها یا دخترش شود. پیش از اینکه لجر بتواند به آن‌ها بگوید چه خبر است، آن‌ها متوجه می‌شوند که لجر مخفیانه کنا را می‌بیند و از این موضوع عصبانی می‌شوند. خانواده لندری سرانجام موافقت کردند که کنا را ببخشند و به‌خاطر رفتاری که با او داشته‌اند عذرخواهی کنند.