یک دلیلش هم تصور می‌کنم همین احترام بی‌نهایتم بر علم طب و درعین‌حال بی‌اعتنایی‌ام به سلامت جسمی خودم باشد. سابقاً هم اینجا زندگی می‌کردم، ولی حالا دیگر تا ابد در این زاویه منزوی هستم. پیرزنی که از شدت حمق و بلاهت همیشه خشماگین است.

راوی با روایت پیچیدگی‌های روان شناختی خود به طور ناخودآگاهانه به درون خود سفر می‌کند تا خود را دوباره بیابد. فئودور داستایوفسکی مردی را به تصویر می‌کشد که به دنبال انکار همه چیز است. مردی که تعلقی به چیزی ندارد و به پوچی آگاهانه رسیده است. مردی که به سرعت در امید اوج می‌گیرد و به همان سرعت هم زمین می‌خورد.

گاه از قصد مطابق امیالش پیش نمی‌رود و خواستار عذاب به دستِ خویش است. انسانی که گاه حاضر است از روی اختیار راه اشتباه را پیش بگیرد، در آن راه زجر بکشد، ولی خودش را به خودش ثابت کند و اختیارش را نشان دهد. انسان موجود عجیبی است که گم شده، فردیت ندارد و ترجیح می‌دهد زیر سایه امنِ همان اسم بشریت پنهان بماند. البته که هم یادداشت‌ها و هم نویسنده‌اش خیالی است.

کتاب یادداشت های زیرزمینی داستایوسکی رحمت الهی pdf، از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول به نام “زیرزمین” شامل مونولوگ‌های قهرمان داستان است که به بحث در مورد فلسفه، اخلاق و خودشناسی می‌پردازد. در این بخش، او به موضوعاتی مانند اراده آزاد، درد، و رضایت انسان می‌پردازد. بخش دوم، “روایت زیرزمین”، داستانی را بازگو می‌کند که در آن شخصیت اصلی تعاملات خود با دیگران را به یاد می‌آورد و به نوعی انگیزه‌ها و تصمیمات خود را بررسی می‌کند.

او رنج می‌کشد و دلیل رنج کشیدنش را دانستنِ بیش از حد می‌داند. و از همین رو خودش را در بخشی به یک موش تشبیه می‌کند که در میان این مردم به ناچار به گوشه‌ای خزیده و پناه برده است. من هر دو ترجمه آقای آتش بر آب و آقای شهدی رو تهیه و مقایسه کردم. ترجمه آقای شهدی از نشر به سخن بسیار نثر روان تری داره. داستایفسکی در یادداشت‌های زیرزمینی از زبان مردی سخن می‌گوید که از آگاهیِ زیاد نسبت به سایر مردم عادی، به کنج انزوای زیرزمینش خزیده و گویی مقابل فلاکت روزگار و جهالت مردم مشغول طغیانی منفعلانه است.