او مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال را در کارنامه خود دارد. آن ها بعد از ورود به شهر متوجه می شوند همه مردم کور یا کشته شده اند، بسیاری برای یافتن غذا از خانه های خود خارج شده اما هیچ وقت مسیر برگشت را پیدا نکرده اند و خیابان ها پر از زباله است. بعد از کشته شدن چند نفر و ادامه پیدا کردن درگیری ها، در نهایت یکی از زنان با فندک بخش اوباش را به آتش می کشد. دود و آتش همه آسایشگاه را پر می کند و افراد به حیاط می روند اما متوجه می شوند اثری از نگهبان ها نیست و آن ها آزاد هستند. یک شب مرد سارق که زخمی است و غذای کافی نیز دریافت نکرده برای این که بتواند نگهبان را متقاعد کند تا او را به بیمارستان منتقل کنند از بخش خود خارج می شود اما مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.

متاسفانه هنوز معرفی این کتاب در سایت قرار نگرفته است. به محض اینکه کتاب را بخوانیم در مورد آن در سایت خواهیم نوشت. سلام – به محض اینکه رمان بینایی را مطالعه کردیم در مورد آن خواهیم نوشت.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید غبرایی با مهارت خاصی سبک ساراماگو را ترجمه کرده؛ دیالوگ‌ها را مثل نویسنده پشت سر هم آورده، جملات کوتاه و ضربتی و شلا‌ق‌وار هستند و خواننده متوجه وقوع یک فاجعه می‌شود. در عین‌حال با واژگان و اصطلاحاتی چون سفره دل را وا کردن و… لطافت و شاعرانگی متن را حفظ کرده است. کوری داستان زندگی همه ی ماستداستان زندگی غرق شده هایی که دارن دست و پا میزنن تا زندگی کنن،اما فقط زنده ان… در کل خودم ترجیح میدم اگه کتابی میخونم که زبان اصلیش انگلیسیه یه نگاهی هم به نسخه اصلی بندازم.

در نتیجه ترجمه غبرائی ترجمه ای همه فهم و عامه پسند محسوب میشود. در این منطق میتوانیم ترجمه امرایی را ترجمه فاخر بنامیم. این بخش را صرف آشنایی دوستانی که با اثر آشنا نیستند قرار میدهم. به علاوه ذکر این نکته لازم است که آنچه در اینجا ذکر میکنیم از ترجمه آقای غبرائی  (نشر مرکز) میباشد که ترجمه ای است که خودم آنرا بیشتر میپسندم. اما دریافت نوبل آخرین افتخار ساراماگو نبود، او در سال 2000 کتاب «غار» و در سال 2005 کتاب «مرگ مکرر» را به چاپ رساند که رمان مرگ مکرر مورد اقبال عموم قرار گرفت و علاوه بر کتاب «کوری» از پرفروش‌ترین رمانهای خارجی محسوب می‌شوند.

این روش بعدها در بسیاری از رمان‌ها و نوشته‌های او تاثیر بسیار مثبتی داشت. کتاب کوری نوشته «ژوزه ساراماگو» José de Sousa Saramago نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل است. او با انتشار این کتاب توانست به موفقیت‌های چشمگیری دست‌ یابد و درست مدت کوتاهی پس از انتشار، صدها نسخه از آن در سراسر اروپا به فروش رسد.

از این نظر، چون هر مترجمی سبک زبانی خاص خود را برای ترجمه‌ی این کتاب به‌کار گرفته خواننده‌ها می‌توانند براساس سلیقه‌شان ترجمه‌ای را که می‌پسندند انتخاب کنند. برای مثال عبارت «snipping of the scissors» را امرایی ترجمه کرده صدای چکاچک قیچی و غبرایی ترجمه کرده قیچ‌قیچ قیچی. متن ساراماگو اشارات ریز و غیرمستقیم زیادی به اساطیر و کتاب مقدس دارد. ضمن اینکه نام «نابینایی» را برای کتاب خوش‌تر می‌دانسته که البته درنهایت نام کوری برای آن انتخاب می‌شود. اولین رمان ساراماگو به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید که با موفقیت همراه نبود.

سلام؛کتاب جالبیه؛ لطف کنید رمان بینایی را از هم نویسنده رو معرفی کنید . سلام – ما ترجمه های مختلف این کتاب رو مقایسه نکردیم اما ترجمه ای که معرفی شده مشکلی نداره. می‌دانیم که رنگ‌های زرد، قرمز و سبز از رنگ سفید به وجود می‌آیند. اگر نور سفید را توسط منشور تجزیه کنیم، نورهایی با طول موج‌های مختلف پدید می‌آیند که هر کدام رنگ خاصی دارد و از جمله این‌ها زرد و قرمز و سبز است. بنابراین، به زبان فلاسفه یونان، رنگ سفید هیولا یا خاویه رنگ‌های زرد و قرمز و سبز می‌شود. پس سفیدی‌ای که در کوری همه‌ جا را فرامی‌گیرد و به قول نویسنده مثل دریای شیر همه چیز را در خود غرق می‌کند، همان خاویه یا بی‌نظمی اول است – هم به معنی فلسفی آن و هم اسطوره‌ای آن.

داستان از یک ترافیک آغاز می شود، چراغ سبز می شود و اتومبیل ها شروع به حرکت می کنند اما به نظر می رسد یک ماشین دچار مشکل شده و روشن نمی شود. رانندگان از اتومبیل های خود پیاده می شوند تا خودروی متوقف شده را به کنار جاده ببرند اما متوجه می شوند مشکل از خودرو نیست بلکه راننده آن ناگهان کور شده و همه جا را سفید می بیند. اما این کتاب هم مانند بقیه ی کتاب های خارجی ک ترجمه شده اند کیفیتش را از دست داده . و مشکل از مترجم نیست چون اگر به بهترین نهو هم ترجمه کرده باشد جای ادبیات و زبان اصلی را نمیگیرد .. اوایل رمان به شدت احساس بدی داشتم و هر چند وقت یک بار کتاب را کنار می‌گذاشتم تا بتوانم با چشم خودم چیزهایی را ببینم. کتاب به قدری قوی نوشته شده که هرکسی ممکن است تصور کند که چشم‌های خودش نیز دچار مشکل شده است.

شخصیت های اصلی کتاب همگی جزو اولین کسانی هستند که به این بیماری مبتلا شده اند و در این میان تنها یک زن که همسر چشم پزشک است به دلایل نا معلوم از این اپیدمی مصون مانده است. کتاب کوری توسط ناشران و مترجمان زیادی در ایران روانه بازار شده و انتخاب بهترین ترجمه، هم موضوع مهمی است و هم اگر آشنایی زیادی با مترجمان نداشته باشید کار سختی است. این کتاب درباره‌ی کور شدن و کور ماندن انسان‌هایی که به انسان‌های دیگر با کور بودن خود آسیب می‌زنند، است. در واقع درباره چشم‌هایی صحبت می‌کند که توانایی دیدن دارند، اما نمی‌خواهند که ببینند و نمی‌خواهند حقوق انسانی را در حق دیگران رعایت کنند. به مرد کوری بگویید آزاد هستی، دری را که از دنیای خارج جدایش می‌کند باز کنید. واقعیت این است که زندگی در یک هزار توی منطقی، که توصیف تیمارستان است، قابل قیاس نیست با قدم بیرون گذاشتن از آن بدون مدد یک دست یا قلاده‌ی یک سگ راهنما برای ورود به هزارتوی شهری آشوب‌زده که حافظه نیز در آن هیچ استفاده‌ای ندارد.

واحد ترجمه اقای امرایی در کار خود را به لحاظ فنی میتوان ترجمه ای معنوی با واحد بزرگتر در نظر گرفت. ژوزه دی سوزا ساراماگو کتاب کوری را در سال ۱۹۹۵ به نگارش درآورد. این کتاب در سرتاسر جهان مورد استقبال فراوان قرار گرفت. این نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی شد.