همچنین ممکن است خلاصهای از شخصیتها را نیز پیشنهاد کرده باشد. رابین باس در نسخهی پنگوئن به ما اطلاع داد که این ماکت بود که پیشنهاد کرد کنت مونت کریستو دستگیر و زندانی شود. دوما داوی دو لا پیلتری با نام مستعار الکساندر دوما (Alexandre Dumas) رماننویس، نمایشنامهنویس، خبرنگار و نویسنده فرانسوی که در 24 ژوئیه 1802 در فراتسه متولد شد. پدرش ژنرالی در ارتش ناپلئون بود اما پس از آنکه مورد غضب ارتش قرار گرفت، خانواده دچار فقر شد و پس از مرگ پدر، مادر بیوهاش به سختی او را بزرگ کرد. دوما در 20 سالگی به پاریس رفت و به کمک اقوام پدری، بعنوان منشی مخصوص لوئی فیلیپ مشغول به فعالیت شد. دوما از سال 1825 شروع به نوشتن کرد و در سال 1840 با هنرپیشهای به نام ایدا فریه ازدواج کرد.
“زندگی و بخت بر روی چه رشته های باریکی آویزان است.” این رمان از طرف The Great American Read PBS به عنوان یکی از محبوب ترین رمان های آمریکا معرفی شده استادموند دانتس به جرم جنایتی که مرتکب نشده به زندان گریم فورترس انداخته شده است. کتاب «کنت مونت کریستو»، داستانی دربارهی انتقام و رستگاری است، اما «دوما» همچنین به مخاطبین نشان می دهد که عشق، نیروی محرکهی انتقام و رستگاری به حساب می آید. «دانتس» همچنین پسری وظیفهشناس در قبال پدرش است و می داند که رابطهاش با «موسیو مورل»، صاحب کشتی، رابطهای پدرانه و آمیخته با تعهد است. کتاب کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما، یکی از مشهورترین رمانهای کلاسیک جهان است که در زمان انتشار خود در ردۀ پرفروشترین کتابها قرار گرفت. وقایع این داستان همزمان با اواخر دورۀ سلطنت ناپلئون رخ میدهد، جایی که ملوان جوانی عاشق دختری به نام مرسده شده اما دست روزگار آنها را از هم جدا میسازد. این کتاب که متن کوتاهشدۀ رمان اصلی است، ذیل مجموعۀ کلکسیون کلاسیک، به همت نشر افق به چاپ رسیده است.
حضور در سلولهای زندان فکر آزادی را از ذهن دانتس پاک نمیکند و بصورت اتفاقی، وی با کشیشی آشنا میشود که از قرار معلوم، مدتی است برای فرار، نقشه میکشد. آبه فاریا که یک دانشمند ایتالیایی نیز به حساب میآید، رازهایش را با ادموند در میان گذاشته اما کمی پیش از آنکه نقشه خود را عملی کنند، از دنیا میرود. حالا نقشه فرار، حفاری انجام شده و نقشه گنج جزیره مونت کریستو همگی در اختیار ادموند قرار دارند و او نمیخواهد چنین فرصت مناسبی را از دست بدهد. بگذریم… مسلماً بهترین نوشتهی دوما زمانی بود که او به طور خاص با یکی از شرکای خود به نام آگوست ماکت کار میکرد. ماکت که به عنوان تاریخدان آموزش دیده بود، در ۱۸ سالگی استاد شد و سپس به نویسندگی روی آورد و به شخصیتهای مختلف ادبی آن روز نزدیک شد. ما دقیقاً نمیدانیم که او دقیقا چه کمکی میکرده، اما ممکن است کمک او شامل تحقیقات تاریخی و سپس تقسیم آن تحقیق به فصل و طرح کلی بوده باشد.
با مردن آبه فاریا، دانتس با یک ایدۀ خلاقانه از زندان فرار میکند و خود را به جزیرۀ کنت مونت کریستو، محلی که گنج در آن پنهان شده، میرساند…. در مدتی که ادموند در زندان به سر میبرد، شنیدن پیاپی اخبار منفی باعث شده بود که انگیزۀ انتقام در او زنده شود. او با کنار گذاشتن تمام عقاید انسانی و ایمانی خود، انتقام از سه دشمن اصلیاش را که مسبب تمام اتفاقهای بد زندگیاش بودند، آغاز میکند. برای دانلود قانونی کتاب کنت مونت کریستو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید. «کنت مونت کریستو» بر اساس داستان زندگی واقعی فرانسوا پیکو نوشته شده است.
جاشوان این فرمان را هم طوری با سرعت اجرا کردند که گویی گروهی از ملوانان یک کشتی جنگی یک فرمان نظامی را بهموقع اجرا میگذارند و پس از اینکه دانتس دید که جاشوان آمادۀ فرود آوردن بادبانها هستند امر کرد که شراعها فرود بیایند. تمام بادبانهای کشتی با یک حرکت از تمام دکلها فرود آمدند و جاشوان با سرعت بادبانها را پیچیدند و کشتی که دیگر وسیلهای برای بادگیری نداشت، فقط با حرکتی که کسب کرده بود، راه میپیمود. کاپیتان از جایی که ستوان توقف کرده بود ادامه داد و پرسید که چگونه این اتفاق ناخوشایند رخ داده است.به لطف خدا، کاپیتان لکلرک پس از گفتگوی طولانی با مدیر بندر، ناپل را با حالتی هیجان زده ترک کرد. هنگامی که الکساندر 4 ساله بود پدرش را از دست داد و مادر وی به سختی هزینه تحصیل او و دیگر فرزندان را تأمین میکرد. مادر همواره از شجاعتها و رشادتهای پدر در زمان جنگ برای الکساندر تعریف میکرد و به او دید روشنی از ماجراجویی و دلاوری میبخشید. صاحب کشتی از طنابی گرفت تا از کشتی بالا برود و آقای دانگلارز هم لبه کشتی آمد.
به زندان افتادن ادمون برای یک قاضی جوان و جاهطلب به نام ویلفور که مقاصد سیاسی بسیاری دارد، مفید است. زمانی که ادمون در حبس است، مدام به بیگناهیاش میاندیشد و به این که چرا به زندان افتاده است. ادمون موفق به فرار از زندان شده و در مسیرش گنجی را مییابد، این آغاز مبارزه برای رسیدن به آزادی است. رمان های سریالی در طول روزها، هفته ها، یا ماه ها، به صورت بخش به بخش (معمولا فصل به فصل) به انتشار می رسیدند و سپس، به صورت کامل در قالب یک کتاب برای فروش آماده می شدند.
الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علیرغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار و گفتار او دیده میشود. بسیاری از رمانهای او، از قبیل «سه تفنگدار»، «ملکه مارگو» و «گردنبند ملکه» رمانهایی دنبالهدار و سریالی هستند. او علاوه بر رماننویسی، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و خبرنگار پرتوانی بود. الکساندر دوما (پدر) زادهٔ ۱۸۰۲ و درگذشتهٔ ۱۸۷۰ رماننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی بود که به او لقب «سلطان پاریس» را داده بودند.
ثبت ديدگاه