کتاب کتابخانه ارواح به انگلیسی ( The Library of Souls ) اثر ریچادر دنی (Richard Denney) ترجمه منصوره خمکده انتشارات کودکیار منتشر شد. اگر از علاقهمندان به داستانهای ترسناک و معمایی هستید، کتابخانهی ارواح میتواند یکی از انتخابهای خوب شما باشد. داستان پر از لحظات ترسناک و رازآلود است که خواننده را تا پایان درگیر نگه میدارد. مدتی بعد از افتتاحیهی باشکوه کتابخانه، بقیهی فرزندانش نیز به دنبالِ دستهی دیگری از وقایعِ اسرارآمیز، در همان ماه مردند. چیزی از مرگ آنها نگذشته بود که همسرش بیمار شد و خیلی سریع از دنیا رفت و او تازه داشت نحسی و نفرین کارش را باور میکرد.
قطعاً چیزی نمیخواست از آن عکس بگیرم چرخیدم و با شیشه رنگین پنجرهای که از بیرون دیده بودم مواجه شدم. زنی باریک و بلند از داخل تاریکی آن طرف ورودی بیرون آمد و به نظر میرسید روی پلهها شناور است. او با موهای سیاه پرکلاغی ای که بالای سرش جمع کرده بود عینک قهوهای رنگ بزرگی که روی دماغ عقابیاش جا خوش کرده بود و ژاکت پشمی بد رنگی که به تن داشت، درست مثل کتابدارها بود. زن، صورت مهربانی داشت و گرمی خاصی در رفتارش بود که از فاصله دور احساس میشد. درست در مرکز طرح یک ستاره پنج پر به رنگ سفید خالص قرار داشت که چیزهایی مثل طلسم داخلش نوشته بود.
کتاب کتابخانه ی ارواح داستان پسر نوجوانی را به تصویر میکشد که از ویژگی خاصی برخوردار است و به کمک آن تلاش میکند ارواح خبیث را از بین ببرد؛ مأموریت جدید او نابود کردن ارواح شیطانصفت در کتابخانهی عمومی شهر است. کتاب “کتابخانه ارواح” اثر ریچارد دنی در مورد سایمون، یک پسر 13 ساله است که پدر و مادرش را در یک تصادف از دست داده است. او در آژانس روحگیری مشغول به کار است و یکی از ویژگیهای منحصربهفردش، توانایی حرف زدن با مردگان است. در مأموریت جدیدش، سایمون به یک کتابخانه فرستاده میشود تا روحهای شیطانصفتی که در آنجا مستقر شدهاند را نابود کند. این مأموریت جدید او را با مواجهه با ارواح جدید و چالشهای جدیدی روبرو میکند، و در این مسیر، او با رازها و راهکارهای جدیدی برای انجام وظیفهی خود آشنا میشود. برای دریافت کتاب کتابخانه ارواح و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتابها و نظرات کاربران درباره کتابها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.
رمان کتابخانه ی ارواح میتواند حس ماجراجویی و کنجکاوی آنها را تحریک کند و تجربهای هیجان انگیز و ترسناک را برایشان به ارمغان بیاورد. ریچارد دنی قلم زیبایی دارد و هیجان زیادی را به روح خواننده تزریق میکند. زمان زیادی را صرف عبور از بخش بزرگ کتابهای فانتزی کردیم که در آن مجسمۀ مرلین17 جادوگر روی ستونی ساختهشده از کتابهای مسی بهچشم میخورد. کمی پایینتر تعدادی میز کنار هم قرار گرفتهبودند و یک صفحۀ شطرنج غولپیکر در وسطشان جا خوش کردهبود. یکی دو بار صداهایی شنیدم که یکی به زبانی دیگر صحبت میکرد و دیگری بهقدری سریع زمزمه میکرد که چیزی از آن متوجه نشدم. احتمالاً صدای همان روحهایی بود که دلشان نمیخواست دیده شوند، شاید هم صدای روحهای سرگردانی بود که برای خودشان میچرخیدند.
همچنین، این کتابخانه به صورت ماهانه یک اشتراک راهنمایی در نظر گرفته است که اعضا میتوانند از آن استفاده کنند. این اشتراک به شما امکان میدهد که بدون هزینه از کتابهای مختلف کتابخانه استفاده کنید. کتابخانه ارواح و نقد به عنوان یک کتابخانه ای شهری بزرگ، برای استفاده از تمامی افرادی که علاقهمند به خواندن هستند، طراحی شده است. این کتابخانه بیش از ۱۰۰۰۰ کتاب مختلف را در ارواح و نقد به نشر میآورد. این کتابخانه به عنوان یک مرجع برای کاربران الکترونیکی نیز طراحی شده است.
با این کتابخانه، شما میتوانید از نقد و بررسیهای مختلفی که برای کتابهای موجود در کتابخانه ارواح و نقد تهیه شده است، استفاده کنید. با ارائه کتابهای مناسب، این کتابخانه به شما امکان میدهد که به راحتی به کتاب های خود دست پیدا کنید و از آنها لذت ببرید. کتابخانه ی ارواح توانسته است نظرات مثبتی از سوی منتقدان و خوانندگان دریافت کند. بسیاری از منتقدان به تحسین توانایی دنی در ایجاد فضایی ترسناک و معمایی پرداختهاند و این کتاب را یک اثر موفق در ژانر داستانهای تخیلی و ماجراجویانه دانستهاند. لازم به ذکر است که کتاب کتابخانه ی ارواح ژانری داستانی، فانتزی و ترسناک دارد و مخصوص نوجوانان نوشته شده است. پژوهشهای او در حال حاضر علاوه بر معرفی حقوق مطالعه کتابخانه ارواح به عنوان یک کمک بسیار کاربردی برای نگهداری و استفاده از مخزن علمی است.
چه شما یک نوجوان ماجراجو باشید و چه یک بزرگسال علاقهمند به داستانهای ترسناک و معمایی، این کتاب میتواند تجربهای لذتبخش برایتان فراهم کند. وجود ارواح و کتابخانهای مرموز که پر از کتابهای جادویی است، به خلق یک فضای منحصر به فرد کمک کرده است. شخصیت اصلی کتاب کتابخانه ی ارواح سیمون سانتیاگو، از زمانی که به یاد میآورد میتوانست مردهها را ببیند و با آنها صحبت کند. هنگامی که پدر و مادرش در یک تصادف قطار کشته میشوند، او را برای زندگی با مرد کلاهبرداری میفرستند. با وجود هشدار خیلی ها به او، درباره ی نحس بودن ساخت وساز روی یک قبرستان و همچنین مرگ اسرارآمیز سه تا از دخترهایش، جاناتان باز هم از آرزوی ساختن کتابخانه ی عظیمش دست برنداشته بود. مدتی بعد از افتتاحیه ی باشکوه کتابخانه، بقیه ی فرزندانش نیز به دنبال دسته ی دیگری از وقایع اسرارآمیز، در همان ماه مردند.
همچنین در این کتابخانه هر ماه یکبار کنفرانسها و نشستهای فرهنگی و هنری برگزار میشود. کتاب “کتابخانه ارواح” به طور کلی داستانی پر از ترس و هیجان است که در آن سایمون باید با تمام قدرت و تواناییهایش با ارواح و شیاطین مبارزه کند تا از دنیا بهتر و امنتری برای همه ساخته شود. کتابخانۀ ارواح مناسب نوجوانهایی است که به داستانهای فانتزی و ترسناک علاقه دارند. نوجوانان از داستان کتابخانهٔ ارواح شجاعت را میآموزند اما بزرگسالانی که به داستانهای ماجراجویی نیز علاقهمند هستند از خواندن آن لذت خواهند برد. عمو مونتی یک کلاهبردار حرفهای بود و در کارش نظیر نداشت؛ درست است که همیشه کراواتش را کجومعوج میبست و موهای نافرمِ سمت راست سرش را شانه نمیکرد؛ اما در گولزدن مردم در هر زمینهای استاد بود. البته از ولخرجی هم بدش نمیآمد و بیشتر پولهایش را صرف یادگیری ارتباط برقرارکردن با مردگان میکرد؛ آخر میدانید او نمیتوانست با ارواح صحبت کند و این موضوع برایش خیلی سنگین تمام میشد.
به این ترتیب، انسانها میتوانند از تجربههای قبلی خود یادگیری کنند و به تغییراتی که در سیاست و فرهنگ امروزه فراهم میشوند، نظر بدهند. در این کتاب، ریچارد دنی به چالش هایی که به شکل معادلاتی، متن، تصویر و رویدادهای زندگی به فلسفه چند موردی را مورد بحث قرار میدهد. او از خواندن کتاب، نوشتن، خوردن پیتزا، تماشای فیلمهای ترسناک و ساختن ویدیوهای یوتیوب لذت میبرد. سری داستانهای کتابخانۀ ارواح اولین رمان ترسناک اوست که با استقبال بسیاری نیز مواجه شد. وقتی نُه ساله بودم، مادر و پدرم مردند و من را فرستادند تا با عمویی که اصلاً نمیدانستم کیست در نیویورک زندگی کنم. احتمالاً با خود فکر کنید که حداقل یتیم نیستم؛ اما راستش را بخواهید، من قبل از این اتفاق حتی عمو مونتی را ندیده بودم و پدرم هم با او رابطهی چندان خوبی نداشت که بخواهد مرا به او بسپارد.
ثبت ديدگاه