چه‌قدر ناممکن است که بتوان گفت کسی مطلقاً گناهکار است، و برای همین محال است بتوان حکم به مجازاتی تام و تمام داد. – پس دور و بر من هر چه هست دروغ است و من می‌خواهم که مردم با راستی زندگی کنند!

شمشیرها برایش از رو بسته شدند و کار به جایی رسید که رابطه‌اش با ژان پل سارتر، دوست چندساله‌اش، به‌هم خورد. اما روزنامۀ «الجزیرۀ جمهوری‌خواه» به‌دلیل دفاعش از اعراب و انتقادات تندوتیزش از فقر و بی‌عدالتی، تعطیل شد. با تعطیلی روزنامۀ «الجزیرۀ جمهوری‌خواه» روزنامۀ دیگری به جای آن منتشر شد؛ روزنامه‌ای به نام «سوارر پوبلیکن». در همین گیرودار بود که جذب حزب کمونیست شد و رنج‌های شخصی‌اش در فعالیت سیاسی و اجتماعی حل شد.

بیماری در طی ماه‌ها جان بسیاری را می‌گیرد؛ از هر ده نفر ساکنان شهر یکی می‌میرد (همان گونه که واقعاً در قرن نوزدهم در اُران رخ داد). در آغاز مقامات محلی تمایلی ندارند که نشانه‌های اولیه طاعون یعنی موش‌های در حال مرگ در خیابان‌ها را تأیید کنند. انسان های پوچ به معنای هالی بودنشون نیست ، به معنی ایه که همه چیز را از جمله جهان و آخرت هرچیز را جز پوچی نمیبینن، مورسو از عشق گرفته تا رفاقت و ..

سال‌ها سرها چون تگرگ می‌ریزند، وحشت حکمفرما می‌شود، مردم فریاد انقلاب سر می‌دهند، و آنچه درنهایت دستمان را می‌گیرد جایگزین‌شدن پادشاهی مشروعه با پادشاهی مشروطه است. دست‌گشودن به بخشش محکوم‌کردن خود است به نبخشیدن به‌قدر کافی، حتی اگر همه‌چیزت را بخشیده باشی. اگر من تسلیم شور خودم نمی‌شدم، شاید در کار جهان دخالت می‌کردم و چیزی را در آن تغییر می‌دادم.

ورود او به پاریس همزمان بود با روزهایی که فرانسه سخت درگیر جنگ و در آستانۀ اشغال توسط نیروهای آلمان نازی بود. سرانجام در سال 1940 آلبر کامو توسط فرماندار الجزیره احضار شد. فرماندار به کامو گفت که نوشته‌هایش در روزنامه، تهدیدی برای امنیت ملی است و محترمانه از او خواست که در اسرع وقت از الجزیره برود. در سال 1937 آلبر کامو اولین کتاب خود را، با عنوان «پشت و رو» منتشر کرد.

کتاب «کالیگولا» نیز توسط مترجمان مختلفی به فارسی ترجمه شده است. از جمله مترجمان این نمایشنامه، می‌توان به ابوالحسن نجفی و پری صابری اشاره کرد. بنفشه فریس‌آبادی نیز این نمایشنامه را، در کنار ترجمۀ نمایشنامه‌های دیگر آلبر کامو، در کتابی با عنوان «انسان، عشق، عدالت» ترجمه کرده است. باید کتاب کالیگولا را بخوانیم چون همگی ما در هراس از مرگ با هم مشترکیم. مرگ یکی از بزرگ‌ترین نقاط اشتراک ماست و وحشت از آن برای همه‌ی ما یکسان است.

انسانی که معنایی در زندگی نمی‌بیند، بهتر است به زندگی خود پایان دهد. کامو همچنین چیزی که خودش از آن به عنوان «خودکشی فلسفی» نام می‌برد را هم رد می‌کند. این رویکرد بر این باور است که به منظور این که به نتیجه‌گیری پوچ گرایانه نرسیم، بهتر است کلا در مورد این مسائل تفکر نکنیم.

این نوشته درواقع یک خلاصه کتاب کالیگولا بود و قطعاً نمی‌تواند جایگزین مطالعه‌ی اصل نمایشنامه باشد. برای آشنایی بیشتر با زندگینامه‌ی آلبر کامو، فلسفه‌ی آلبر کامو، فعالیت‌های سیاسی آلبر کامو و آثار آلبر کامو می‌توانید از یکی از بهترین کتاب‌های نوشته شده در این زمینه یعنی کتاب قدم اول  آلبر کامو نوشته‌ی دیوید زین میرویتز استفاده کنید. آقای ابوالحسن نجفی دارای مدرک کارشناسی ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد زبان‌شناسی از دانشگاه سوربن فرانسه است و کتاب کالیگولا را مستقیماً از زبان فرانسوی ترجمه کرده. تسلط نجفی بر زبان فرانسه و مهارت او در ترجمه باعث شده ترجمه‌ی کالیگولای او دقیق، روان و شیوا باشد. کاراکتر کرئا در نمایشنامه‌ی کالیگولا کامو نمادی از هنر است و هم اوست که آشکارا مقابل کالیگولا می‌ایستد و قصد نابودکردن‌اش را دارد.

او عملا در هیچ کدام از صحنه‌ها نیست و نمایش بعد از مرگ او شروع می‌شود اما نقش برجسته‌ای دارد چرا که مرگ او باعث خودآگاهی کالیگولا می‌شود. وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد. در این مجموعه از نویسندگان و مترجمانی که مایل به همکاری با ما هستند استقبال می شود. پس از دانلود هر کتابی، فایل (pdf یا صوتی) در گوشی یا کامپیوتر شما ذخیره می شود و همیشه می توانید به صورت آفلاین مطالعه کنید و لذت ببرید. در حال حاضر و با گذشت سالیان زیاد از ترجمه این نمایشنامه می‌توان گفت همه‌ی ترجمه‌ها ترجمه‌هایی خوب و بی‌نقص بودند و همه‌ی آن‌ها آثار بی‌نظیری هستند. محور کتاب کالیگولا را مرگ، خدا شدن، جنون قدرت دیکتاتوری و تقابلی از خیر و شر تشکیل می‌دهد.

من برای سیاست ساخته نشده‌ام چون نمی‌توانم مرگ دشمنم را بخواهم یا بپذیرم. شوربختی بزرگ این نیست که هیچ‌کس دوستت نداشته باشد، این است که هیچ‌کس را دوست نداشته باشی. از همین‌جاست وابستگی به مادر، یا به معشوق هوش‌باخته، و از همین‌جاست عشق به حیوانات.