فانژه در این کتاب، درک درستی از اینکه چرا افراد برای کمال تلاش می‌کنند، ارائه کرده و به طور کامل به این موضوع می‌پردازد. علاوه بر این، استراتژی‌هایی را برای مدیریت و متعادل کردن این تمایلات برای یک زندگی سالم‌تر و با رضایت بیشتر، ارائه می‌دهد. نظر شما در مورد کتاب چگونه کمال‌گرا نباشیم چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافه‌بوک در میان بگذارید.

اگر یک کمال گرا هستید، چندین استراتژی وجود دارد که می توانید برای مدیریت این ویژگی شخصیتی و جلوگیری از عواقب منفی استفاده کنید. به جای تلاش برای کمال در تمام جنبه های زندگی خود، روی دستیابی به برتری در زمینه هایی که برای شما مهم هستند تمرکز کنید. این می تواند به شما کمک کند تا از فرسودگی شغلی جلوگیری کنید و تعادل سالمی بین زندگی شخصی و حرفه ای خود حفظ کنید.همچنین تمرین شفقت به خود و پذیرش اینکه اشتباه کردن بخشی عادی از فرآیند یادگیری است می تواند مفید باشد. به جای انتقاد بیش از حد از خود، سعی کنید اشتباهات را فرصتی برای رشد و پیشرفت بدانید.

آن‌ها برای کسب نتیجه انرژی بیش از حد صرف می‌کنند و به این خاطر از شکست می‌ترسند. چون این افراد هر چیزی کمتر از کمال را شکست تلقی می‌کنند، شروع به کار و پویایی برای آن‌ها دشوار است. افراد موفق معمولا مشتاقانه برای دستیابی به اهدافشان تلاش می‌کنند و از هر قدمی که در مسیر درست برداشته می‌شود، خوشحال می‌شوند. بااین‌حال کمال‌گرایان معمولاً از ترس «برآورده‌نشدن تمام و کمال هدف» انگیزه می‌گیرند.

به نظر می‌رسد منتقد درونی‌ام اشتباه نکرده، و درحالی‌که صدایی در ذهنم وجود داشت می‌توانست کمتر بدجنس باشد و بفهمد دلیل خوبی برای همه این اتفاقات برایم وجود داشت. تحقیقات انجام‌شده نشان داد که مغز افراد اهمال‌کننده مزمن متفاوت از مغز افرادی است که دست به کار می‌شوند. با استفاده از فناوری MRI عملکردی، محققان توانستند مشخص کنند افراد اهمال‌کننده آمیگدال بزرگ‌تری دارند.

در دنیای امروز با وجود شبکه‌های احتماعی و رو بودن همه‌چیز از زندگی مردم، ما دائم در حال قیاس خود با دیگران و دچار احساس ناکافی بودن شده‌ایم. در واقع نویسنده در تلاش است تا زندگی آرام‌تر و بدون ترس از عقب‌ افتادن از دیگران را تجربه کنیم. در حالی که کمال گرایی می تواند پیامدهای منفی داشته باشد، جنبه های مثبت بسیاری نیز در این ویژگی شخصیتی وجود دارد. به عنوان مثال، کمال گرایان اغلب دارای اخلاق کاری قوی هستند و برای رسیدن به اهداف خود انگیزه بالایی دارند. آنها ممکن است در زندگی احساس هدف و جهت گیری قوی داشته باشند، که می تواند به آنها کمک کند تا چالش ها را پشت سر بگذارند و بر موانع غلبه کنند. در فرهنگی که وسواس به ظاهر و عملکرد، رواج فراوان دارد، افتادن در دام کمال‌گرایی بسیار آسان است.

این کتاب که یکی از کاربردی ترین کتاب های کمال گرایی است، به شما می‌آموزد که چگونه موقعیت‌های خاصی را شناسایی کنید که کمال گرایی بیش از حد در آن‌ها، باعث از دست دادن لذت زندگی می‌شود. طبیعی است که برای برطرف‌کردن اهمال‌کاری ابتدا باید ریشه آن را (که کمال‌گرایی است) بررسی و برطرف کنیم. نویسندگان این کتاب بر این باورند که اهمال‌کاری عادت است و خوشبختانه عادت‌ها قابل‌تغییرند، با این دیدگاه، در کتاب راهکارهایی برای غلبه بر کمال‌گرایی و سپس اهمال‌کاری ارائه شده است. احساس کافی‌نبودن شاید دردناک‌ترین حسی باشد که کمال‌گراها با آن درگیرند. می‌توان گفت تمایل به کمال‌گرایی در واقع از احساس کامل‌نبودن و رضایت‌نداشتن از آنچه هستیم ناشی می‌شود. به همین دلیل، خانم برنه براون کتاب موهبت کامل نبودن را با محوریت احساس کافی‌نبودن نوشته است.

شما این روایت نادرست را باور دارید که مهربان‌بودن با خود جایزه و پاداش است، چیزی که فقط زمانی می‌توانید از آن بهره‌مند شوید که استحقاقش را داشته باشید. وقتی به آن‌ها اجازه می‌دهید سروصدا راه بیندازند، بدون اینکه بیش از حد لازم به آن‌ها توجه کنید، دارید تمرین پذیرش را انجام می‌دهید. مدیریت توجه یعنی انتخاب عمدی اینکه روی چه‌چیزی تمرکز کنید و در مقابل فرصت پرداختن به چه‌چیزی را از دست بدهید.