نونزیو ساکا جزو کسانی است که قیافهاش از همه کمتر تغییر کرده است، جز اینکه پیشانیاش با ریختن موهای اطراف شقیقه پهنتر شده است. او در عکس، روی نردبانی پشت سر دن بنهدتو نشسته و گردن لق و باریکش از وسط شانههای کم عرضش بیرون زده است و صورتش با آن چشمان گود رفته و آن حالت کمرویی و محوی که هنوز هم از دست نداده است خودنمایی میکند. کتاب نان و شراب با معرفی به مسائل اجتماعی و فلسفی پربار و نگاهی نوین به روابط انسانی، اثری بسیار ارزشمند و اساسی در حوزه ادبیات جهانی است که به دنبال تأمل و تفکر عمیق خوانندگان میباشد. اما در همین رمان تلخ که سختیهای زندگی مردم ایتالیا را نیز منعکس میکند، وجود شخصیتهای قوی مانند دن بنهدتو، پیترو سپینا، کریستینا، بیان کینا و… امیدبخش است.
دوران کودکی خویش را به نظر میآورد که در میدان اورتا به هنگام غروب، پس از فراغت از درس شرعیات منتظر بچههای دیگر (که تقریباً همه بچهی فقرا بودند) میماند تا بیایند و با هم بازی ناقوس یا دزد و ژاندارم یا جنگ فرانسوی بکنند. رمان کلاسیک ایتالیایی «نان و شراب» نوشتهی اینیاتسیو سیلونه برای مطرح کردن گرایشات ضد فاشیسم و ضد کمونیست تحسین شده است، اما از طرفی میتوان این کتاب را بررسی ماهیت کلیسا و شکاف میان مذهب سازماندهیشده و اخلاقیات واقعی دانست. «نان و شراب» جزو سهگانهی ابروتزو است که رمانهای «فونتامارا» و «دانهی زیر برف» در همین مجموعه قرار دارند. کتاب نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه یکی از اثار برجسته ادبیات جهان معاصر است. این کتاب با داستانی گیرا و عمیق، مسائل اجتماعی و فلسفی را معرفی کرده و خواننده را به تفکر و تأمل در موضوعات مختلف دعوت میکند. دوران کودکیاش در فقر سپری شد و در زلزلۀ سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر، مادر و پنج برادرش را از دست داد.
کافونها در تمام مدت روز غایباند و تا شب هنگام که آفتاب غروب میکند به خانه برنمیگردند و در وقت برگشتن بهصورت دستههای چند نفری از عقب خرهایشان که همهی ابزار کار خود را بر آنها بار کردهاند راه میروند. اکنون که دنپائولو بهبود یافته است از خانه بیرون میرود تا از شر نالهها و زاریهای ماتالنا که از هماکنون از توفان آینده به وحشت افتاده است خلاص شود. از این همه گذشته، او اکنون مراقب است که دیگر با کریستینا روبهرو نشود. بیشتر آثار خلاقانه او پس از جنگ جهانی دوم در مخالفت با کمونیسم نوشته شد و در سال ۱۹۶۹ جایزه اورشلیم را به خاطر نوشتهاش در مورد آزادی فردی و جامعه دریافت کرد. تا زمان مرگش، ۱۰ بار نامزد جایزه نوبل ادبیات شد اما هیچ وقت برنده این جایزه نشد. در سال ۱۹۳۰ در سوئیس مستقر شد، به خاطر آنکه از کمونیسم ناامید شده بود، حزب را ترک کرد و شروع به نوشتن نمود.
من میدانم که او نیز نخواهد توانست از این سرنوشت محتوم بگریزد، او نیز از گرسنگی خواهد مرد، یا از آن بدتر نوکر دولت خواهد شد. رمانى خواندنى که از استبداد وخفقان و خرافه در ایتالیا موسولینى حکایت مى کندو نگاهى به ایمان وباور در دلهاى افراد براى اعمال واهداف زندگى دارد و بسیار عالى جوامع دیکتاتور را توصیف کرده است. سلاممن در سفر دو روزه ای که به بوشهر داشتم این کتاب رو از یک خانم دستفروش به یک سوم قیمت خریدم! با خوندن کامنت های مثبت دوستان، مشتاقانه منتظرم فرصت بشه که شروعش کنم.
این اثر که توسط مترجم مشهور ایرانی، محمد قاضی، به فارسی برگردانده شده، یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر است که در دل خوانندگان ایرانی نیز جایگاهی ماندگار یافته است. او دوران کودکیاش را در فقر سپری کرد و در زلزله سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادرش را از دست داد. در سال ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و مبارزه علیه دولیت فاشسیت موسولینی را آغاز کرد.
اسپینا در مدتی که مخفی شده بود، بیشتر از ناامیدی و بیچارگی وحشتناک روستاییان مطلع میشود. در ادامه متوجه میشویم که به دلیل عدم تمایل کشیش برای جدا کردن کلیسا از سیاست فعلی کشور، کلیسا توجه خود را به این کشیش از دست داده است. داستان در دهه ۱۹۳۰ تحت حکومت موسولینی اتفاق میافتد، داستان به آرامی در شهر حومهای آرام آغاز میشود. با گفتن داستان یک کشیش مسن و خواهر پیرش که منتظر بازدیدکنندگان برای جشن تولد کشیش هستند. این رمان بیان کشمکشهای درونی انسانهایی است که در جستجو جهانی بهتر و انسانیترند و در این میان موقعیت روشنفکران از همه حساستر است چرا که آنها نمیتوانند مانند یک کشاورز فقیر رفتار کنند.
ترک آن و پناه بردن به زندگی خصوصی و «به کار خود پرداختن» برای او، برای خود او یعنی شخص پیترو سپینا در حقیقت به معنی مردن بود، به منزلهی این بود که تبدیل به شخص دیگری شده باشد. بدین جهت همین که سلامت مزاجش به وی اجازه داده به جستوجوی کافونها برخاسته است. اینک بر سر سنگی در کنار جاده نشسته و منتظر است که دهقانان از سر کار خود برگردند.
ثبت ديدگاه