بزرگ علوی پس از بازگشت به ایران بـا صادق هدایت، نویسندهی نوگرا و روشنفکر مشهور، آشنا شد. آنها به این فکر افتادند تا دربارهی لطماتی که در طول تاریخ بـه فرهنگ ایران وارد شده داستانهایی بنویسند. با پیوستن شین پرتو به آنها، کتاب «انیران» را در 1310 خورشیدی منتشر کردند کـه شامل سه داستان بود. صادق هدایت «سایهی مغول»، بزرگ علوی «دیو راه» و شـین پرتو «حملهی اسکندر به ایران» را نوشت.
این کتاب ارزش ادبی ندارد و مسکوب در خاطرات خود آن را «رمان ایدئولوژیک قلابی، ادبیات واقع گرای بی واقعیت یا دست کم بیگانه از واقعیت» می نامد. برای دانلود قانونی کتاب صوتی موریانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید. علوی که خود از نویسندگان شاخص ادبیات معاصر است در این کتاب، سیر سرگذشت ادبیات معاصر ایران را با همهی فرازوفرودهایش روایت میکند و تصویری دقیق از سیر تحولات آن به مخاطبان نشان میدهد. نویسنده در این اثر توضیح میدهد که چگونه ادبیات نوگرای ایران در دوران معاصر شکل میگیرد و چطور با یاری نویسندگان و شاعران این دوران سرانجام به ثمر مینشیند. رمان پلیسی و کارآگاهی «چشمهایش» یکی از کتابهای مشهور بزرگ علوی و چهبسا مشهورترین آنها باشد. در این رمان پرکشش با «استاد ماکان» از هنرمندان و مبارزان سیاسی دوران پهلوی آشنا میشویم که تابلوی مرموزی را از خود به جا گذاشته است.
در تمام عمرم دهتا نامه هم ننوشتم. كسى نداشتم بهاش نامه بنويسم نه دوست و نه آشنا. نوشتن حالا وسيلهاى براى نان خوردن من شده. فصاحت و بلاغتى در كار نيست. مبادا كسى تصور كند كه كيسه دوختهام. زنم خدا بيامرزدش سالها پيش از انقلاب درگذشت.
برخی معتقدند این رمان و شخصت استاد ماکان، با الهام از زندگانی کمالالملک نگاشته شده است و گروهی دیگر آن را شرح حالی از زندگی تقی ارانی میدانند. این کتاب از آثار معدود زبان فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است. رمان سووشون اثر سیمین دانشور، از مهمترین آثار ادبیات معاصر ایران بهشمار میرود. این رمان که در سال 1348 منتشر شد، نخستین رمان بلند فارسی است که توسط یک نویسنده زن ایرانی نوشته شده و بهسرعت به یکی از محبوبترین آثار در میان خوانندگان ایرانی تبدیل شد. سووشون داستانی چندلایه و تأثیرگذار از زندگی مردم ایران در دهههای پرالتهاب میانی قرن بیستم است. شخصیت اصلی کتاب صوتی موریانه داستان خود را با اولین شغلی که در جوانی پیدا کرد، ادامه میدهد.
بدبختى هستم شكستخورده، مفلوك، چلاق، پايم تير خورده و چيزى نمانده بود كه ا ين تير به قلبم يا به سرم بخورد. اگرچه تصديق دانشگاهى در دست دارم و مثلا ليسانسيه هم هستم سواد حسابى ندارم. هرچه به ذهنم برسد مىنويسم. عبارتپردازى هم ياد نگرفتهام.
ثبت ديدگاه