اغلب اندیشیده بود که آیا بهتر نیست که یک لایحه دفاعی تنظیم و تسلیم دادگاه کند. «این کلید خانه است، هر وقت دلت خواست بیا.» این آخرین گفته لنی بود؛ و همچنان که ک. خداحافظی می‌کرد، یک بوسه نهاییِ بی‌هدف روی شانه‌اش نشست. از درِ خانه بیرون رفت، نم‌نم باران می‌آمد.

البته عجیب بودن این بازداشت فقط به همین‌جا ختم نمی‌شود و خصوصیات عجیب دیگری نیز این بازداشت دارد. مثلاً به او اجازه می‌دهند که در طول روز در محل کار خود حاضر شود و کارهای عادی خود را در طول روز انجام دهد. وقتی که دارین این کتاب رو میخونین باید حواستون به یک نکته باشه. می دونم اینی که می گم ربطی به کتاب محاکمه نداره. ولی ای کاش ترجمه های مختلف فاوست رو هم با هم مقایسه می کردید.

می‌خواست به وسط خیابان برود تا شاید لنی را دم پنجره‌اش آخرین بار ببیند، ولی عمویش همان وقت از اتومبیلی ایستاده جلوی خانه بیرون شتافت. در حواس پرتیش، حتا متوجه اتومبیل نشده بود. عمویش بازوهای او را گرفت و زدش به در خانه، پنداری می‌خواست او را آنجا میخکوب کند. سراج بوک متشکل از تیمی جوان، با استعداد و علاقه‌مند به کتاب از سال ۱۳۹۶ فعالیت اینترنتی خود را شروع کرد. پس از کمی تعارف که کدامشان وظیفه‌ی بعدی را به عهده بگیرد – گویا مأموریت را بدون تقسیم وظایف به آن‌ها محول کرده بودند – یکی از آقایان به‌طرف کا.

محاکمه داستان یک اتهام و یک بازداشت پایان‌ناپذیر است. در صبح تولد سی‌‌سالگی‌اش بازداشت می‌شود. یوزف کارمند بانک است و همه او را به نظم و همکاری و قانون‌مندی می‌شناسند؛ اما آن روز صبح به یک اتهام نامشخص و توسط دو مأمور نامشخص و البته از طرف یک سازمان نامشخص بازداشت می‌شود.

جریان بازداشت و بازجویی او به نحوی پیش می‌رود که خودش نیز باور می‌کند اتفاقی رخ داده و بنابراین لازم می‌بیند برای بی‌گناهی‌اش تلاش کند. اما روند محاکمه بسیار عجیب است، گویی یک نوع خودویرانگری در درون شخصیت اصلی وجود دارد که او را بیشتر از هر دادگاه دیگری محکوم می‌کند. چه‌بسا اگر بتواند خودش را راضی کند و از درون احساس رهایی کند، به نحوی خودش را ببخشد، دادگاه نیز او را عفو می‌کند اما ماجرا به این سادگی نیست و… . با طیفی از شخصیت های معمایی از جمله وکلا، مقامات دادگاه و دیگر افراد متهم مواجه می شود. این برخوردها جنبه های پوچ، غیرقابل پیش بینی و غیرانسانی بودن روند قانونی را برجسته می کند. تصویر کافکا از نظام حقوقی در «محاکمه» اغلب به عنوان تمثیلی برای جامعه مدرن و مکانیسم های قدرت و کنترل آن در نظر گرفته می شود.

که از این دیوستان و جهان پوچ می هراسد ولی همچنین به سویش کشیده می شود، دیگر خودش نمی داند که آیا بی گناه است یا گناهکار. با این همه دلش می خواهد زندگی کند، اما توانِ بایستۀ پایداری با دو دژخیمی را ندارد که، به سان دو آدمکش، و به نام عدالتی که وجود ندارد، به آهنگِ دادگستردن به سراغش می آیند. «محاکمه» داستان جوزف ک.، کارمند بانک را روایت می کند که به طور غیرمنتظره ای دستگیر و به جرم جنایتی که هرگز به صراحت برای او و خواننده فاش نمی شود، محاکمه می شود. این رمان سفر گیج‌کننده و کابوس‌آمیز یوزف کی را در سیستم حقوقی هزارتویی دنبال می‌کند، زیرا او در یک بوروکراسی ظاهراً خودسرانه و ظالمانه حرکت می‌کند. برای دانلود و مطالعه کتاب محاکمه میتوانید از لینک زیر استفاده کنید و یا برای دانلود این فایل و فایل های مربوط به کتاب محاکمه به کانال تلگرام مهدی عباس زاده مراجعه کنید.

یوزف سرگردان است و اصلا نمی‌داند باید چه کار کند. از طرفی هم مطمئن است که این پرونده‌ اشتباه است و او را جای شخصی دیگر اشتباه گرفته‌اند. تمام تلاشش را می‌کند تا از ماجرای این اتهام باخبر شود.

او یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم بود که امروزه آثار او در زمره تاثیرگذارترین کتاب‌های ادبیات غرب به شمار می‌روند. کافکا شهرت جهانگیر خود را به یکی از دوستان نزدیکش به نام ماکس برود مدیون است. او به ماکس وصیت کرده بود که پس از مرگش، تمام آثارش را نخوانده بسوزاند؛ اما ماکس از این وصیت سرپیچی کرد و با انتشار آن‌ها، کافکا را به شهرت جهانی رساند.

و یوزف کو در زمانی که منتظر مرد ایتالیایی است فردی را میبیند که خود را کشیش دادگاه معرفی میکند و برای یوزف ک. داستانی در مورد ماجراهای یک فرد که پرونده اش در دادگاه است را با نگهبان دادگاه تعریف میکند. وقتی که به سراغ وکیش میرود، میفهمد که یک فرد دیگر هم در شرایطی تقریبا مشابه او داردو 5 سالی است که درگیر پرونده اش است و نه تنها این وکیل را نمیخواهد از پزونده خود حذف کند بلکه 5 وکیل دیگر نیز دارد اما یوزف ک.