ناشر این قسمت های حذف شده رو آخر کتاب اورده ولی من حواسم به این عدد ها نبود و تازه وقتی که کل کتاب رو تموم کردم متوجهش شدم.شاید بهتر بود ناشر همون اول کتاب در مورد این موارد کمی صحبت و راهنمایی میکرد. نقد رمان محاکمه؛ در سر کافکا چه میگذرد؟رمان محاکمه توجه منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است. در طول سالیانی که از انتشار این کتاب گذشته است نقدهای زیادی بر آن نوشته شده است و از دیدگاههای مختلفی بررسی شده است.
هر چه قدر هم که بیشتر از زمان متهم شدن و باز شدن پرونده اش در دادگاه میگذرد معاونش بیشتر قدرت را در بانک به دست میگیرد به همین خاطر یوزف احساس خطر میکند. یک مشتری بانک که کارخانه دار بزرگی هم هست از طریق معاون او از پرونده یوزف ک. پیشنهاد میکند که به سراف یک نقاش که رابطه ی نزدیکی با قاضی ها دارد برود و از نفوذ این نقاش بر روی قاضی ها استفاده کند. شخصیت اصلی که فرانتس کافکا داستان کتاب محاکمه را حول محور او نوشته است یوزف ک. یوزف ک روزی از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که در خانهی خودش توسط چند نفر غریبه بازداشت شده است.
رابطه او را با حبش کردنش در اتاقی با بیرون قطع میکنند و در اخر هم به او اعلام میکنند باید منتظر محاکمه باشد. ذهن مرد جوان درگیر موضوعات مختلفی می شود چرا بازداشت شده؟ جرمش چیست؟ چرا کسانی که او را گرفتهاند هیچ مدرکی نشاش نمیدهند و مدارک او را هم نمی خواهند؟ پس از مدتی متوجه میشویم که بازداشت ژوزف کا هم عجیب و غریب است. او بازداشت است ولی باید سر کارش حاضر شود، و زندگی عادی داشته باشد. وضعیت به همین منوال ادامه پیدا میکند تا این که عموی مرد جوان وارد داستان میشود تا به او کمک کند.
اما روند محاکمه بسیار عجیب است، گویی یک نوع خودویرانگری در درون شخصیت اصلی وجود دارد که او را بیشتر از هر دادگاه دیگری محکوم میکند. چهبسا اگر بتواند خودش را راضی کند و از درون احساس رهایی کند، به نحوی خودش را ببخشد، دادگاه نیز او را عفو میکند اما ماجرا به این سادگی نیست و… . برای دانلود و استفاده از کتاب صوتی محاکمه اثر فرانتس کافکا میتونین از کانال تلگرامی من (مهدی عباس زاده) استفاده کنین. «مدام میکوشم چیزی بیان ناشدنی را بیان کنم، چیزی توضیح ناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی سخن بگویم که در استخوانها دارم، چیزی که فقط در استخوانها تجربه پذیر است.
لطفا اگر نکتهای از دید ما درباره این دو ترجمه پنهان مانده است، و یا اگر تجربهای در مورد مطالعه این ترجمهها دارید، حتما آن را برای ما کامنت کنید. با این کار در انتخاب ترجمه بهتر برای مطالعه به همدیگر کمک میکنیم. تهمت زده بود، چون بیآنکه خطایی ازش سرزده باشد یک روز صبح بازداشت شد. من مهدی عباس زاده (Mehdi AbbasZadeh) ام علاقه مند به کتاب ها، انیمیشن ها و موسیقی.اینجا از کتاب هایی که میخونم، فیلم هایی که میبینم و از موزیک هایی که گوش میدم صحبت میکنم.راستی! من اینجا از مشکلاتی که تو راه یادگرفتن سئو بهشون بر میخورم هم مینویسم. امیدوارم که حس و حال این سایت رو دوست داشته باشی.
ثبت ديدگاه