نوشتن یک رویای خود دربارهی مادر یا پدر خود و تحلیل آن با استفاده از روشهای روانشناسی. من همیشه از اصل فیلسوف دیگری که مدتها قبل میزیست، به آرامش رسیدهام که میگوید جایی که مرگ آنجاست، من نیستم؛ جایی که من هستم، مرگ نیست. اگر از خواندن این کتاب لذت بردید، نقد و بررسی کتاب کتاب تکه هایی از یک کل منسجم را نیز بخوانید….. البته که در این داستان مامان، نمادی از جامعه و تلاش در جهت کسب رضایت جامعه از من است.
او یکی از این موارد را در ماگنولیا پیدا کرد، یک زن سیاهپوست ۷۰ساله که با احساسات خود در مورد رها شدنش در دوران کودکی توسط مادر بیوهاش دست و پنجه نرم میکرد. بیمار دیگر، پائولا، زنی مبتلا به سرطان سینه بدخیم، در ابتدا آرامشی درونی از خود ساطع میکند، اما در نهایت «خشم پنهان» خود را به یالوم نشان میدهد، مخزن نمادین خشم و ناامیدی فروخوردهاش. ما همچنین با مارتین، مردی مسن بر روی صندلی چرخدار آشنا میشویم که پسرش که از مراقبت از او خسته شده و قصد خودکشی دارد. او این کتاب را با روایتی بینظیر از رابطهاش با مادرش شروع میکند، از نگاه یالوم او زنی سلطهجو بود که به شدت به پسر معروفش افتخار میکرد. تعامل آنها بر مبنای ترس متقابل، کنترل و فریب، الگوهایی مخربی را در زهن او القا کرد که سالها طول کشید تا یالوم آن را از یاد ببرد.
این داستان، طولانیترین بخش مربوط به درمان غم و اندوه در این کتاب را تشکیل میدهد و مشکلات و سختیهایی که در آن بیان شده است، به وضوح نشان میدهد که همبستگی عمیقی بین درمان روانی و روانشناسی اندوه و غم وجود دارد. هر داستان متعلق به فرد متفاوتی با چالشها و پیشینههای منحصر به فرد است. به همین دلیل دیدگاهی گسترده در مورد روانشناسی انسان و مسائل مختلفی که میتواند در درمان ایجاد شود، ارائه میکند. شخصیتها و موقعیتهای کتاب مامان و معنی زندگی بهطور گستردهای طراحی شدهاند تا به خوانندگان دیدگاه عمیقی از فرآیند درمانی ارائه دهند.
او در یک مقدمه کوتاه گفتگویی را بین خود (بیمار در حالت احتضار) و مادرش که مدت هاست مرده است، برقرار میکند، رابطه آنها عاشقانه است اما هنوز حل نشده باقی مانده است. مادرش مهاجری فقیر، سختکوش، بیسواد و مغرور به پسر برجستهاش بود که در سنین پیری کورکورانه کتابهای او را که هرگز نمیتوانست بخواند، باز هم دوست میداشت. او از رفتارهای عجیب و غریب مادرش شرمنده و شرمسار بود، بنابراین هرگز نتوانست فداکاریهای او را آنطور که باید جبران کند. او در واقع نویسندهای متبهر است که با تکیه بر روان درمانی به طور همزمان روایتی قانع کننده و بازتابی صریح در مورد فرآیند زیربنایی درمان از دیدگاه درمانگر خلق میکند. نویسنده در اعتراف به ناکامیهایش به هیچ وجه دریغ نمیکند و نشان میدهد که چگونه «مسألهی ناتمام» احساسی درمانگر، حتی پس از یک عمر تحلیل شخصی و تمرین حرفهای، هنوز هم گاهی اوقات میتواند مانع از روند درمانی شود.
با خواندن این کتاب، خوانندگان با شیوهها و مبانی رواندرمانی آشنا میشوند و برای تغییر و تحول در زندگی خود، راهکارهایی مفید و قدرتمند را دریافت میکنند. دکتر یالوم، با انتقال تجربیاتش از زمینه رواندرمانی، به خوانندگان امید و الهام میدهد و آنها را به فرایندی عمیق و معنادار از خودشناسی و تحول شخصی سوق میدهد. همچنین یکی دیگر از داستانهای فراموش نشدنی این کتاب، قصهی ایرن است، جراحی که همسرش به یک تومور مغزی بدخیم غیرقابل جراحی مبتلا شده بود. در این داستان یکی از دوستان قدیمی دکتر یالوم از او درخواست میکند که ایرن را به عنوان یک بیمار رواندرمانی بپذیرد.
ثبت ديدگاه