استنلی کوبریک، در سال ۱۹۶۲، و آدریان لین در سال ۱۹۹۷، دو فیلم با اقتباس از این رمان ساختند. این رمان همچنین چندین بار دستمایه نمایشهای روی صحنه بوده است. این رمان همچنین چندین بار دستمایه نمایشهای روی صحنه بودهاست. هامبرت هامبرت، یک محقق ادبی در اروپا، مرگ نابهنگام معشوقۀ کودکی خود، آنابل لی، را توصیف میکند. به ادعای وی، عشق بیسرانجام او به آنابل موجب تمایل او به دختربچههای جذاب ۹ تا ۱۴ ساله میشود.
آنابل لی در همان دوران کودکی در اثر بیماری از بین میرود. و هامبرت مدعی است که به دلیل عشق ناکام خود به آنابل لی حالا به دختر بچههای ۹ تا ۱۴ ساله که آنها را نیمفتها مینامد گرایش دارد. هامبرت دربارهٔ ملاقات و محبت دختر ۱۲ سالۀ یک خانوادۀ فقیر رویاسازی میکند که توافق کرده خانهشان را اجاره کند. یک کیف گرانقیمت از اسباببازی میخرد تا به دیدار خانواده مک کو برود ولی میفهمد که خانهشان در آتش سوختهاست. خانم هیز پیشنهاد میکند که هامبرت در خانۀ آنها اقامت کند. او هم به رسم ادب و با بیمیلی به دیدن خانهشان میرود، چون «تمام دلایلش برای آمدن به این شهر از بین رفته بود».
داستان با کلمات پایانی هامبرت برای لولیتا تمام میشود که برای او آرزوی سلامتی میکند و فاش میکند که این رمان خاطرات زندگی اوست تا بعد از مرگ خودش و لولیتا چاپ شود. برای جلوگیری از رفتن لولیتا پیش پلیس، هامبرت میگوید اگر دستگیر شود، لولیتا محجور شده و تمام وسایلش را از دست میدهد. همچنین با غذا، پول یا رویدادهای تفریحی به او رشوه میدهد اگرچه میداند که لولیتا عاشقش نیست. یک سال بعد از گذر در آمریکای شمالی، این دو در شهر دیگر نیوانگلند ساکن میشوند و لولیتا به یک مدرسۀ دخترانه میرود.
و این رمان تنها یک رمان با درونمایههای عشق و جنسیت نیست. البته در طول مدت زمانی که از انتشار این رمان میگذرد این رمان همواره از سوی منتقدان به عنوان رمانی اروتیک شمرده شده است. وقتی «لولیتا» در کمپ تابستانی است، شارلوت که عاشق هامبرت شدهاست در نامهای به او میگوید که یا باید با او ازدواج کند یا از آنجا برود. هیز (ملقب به لولیتا) دارد و چون پدرخوانده او میشود با او وارد رابطه عاشقانه میشود.
او میخواهد پیشنهاد شارلوت هیز بیوه را رد کند تا اینکه دختر ۱۲ سالۀ او، دولورس را میبیند که با نامهای «لو»، «لولا» یا «دالی» شناخته شدهاست. هامبرت سریعاً شیفته دخترک میشود و به شباهت غیرطبیعی او به آنابل اشاره میکند و توافق میکند که در خانۀ شارلوت بماند تا نزدیک دخترش باشد. ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف Vladimir Nabokov متولد ۲۲ آوریل ۱۸۹۹ در سن پترزبورگ است. او در طول زندگی خود ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرده است.
رمان لولیتا در لیست ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم بعد از اولیس جیمز جویس، گتسبی فیتز جرالد و سیمای هنرمند در جوانی جیمز جویس در رتیهی چهارم قرار گرفته است. در سالهای ابتدایی انتشار رمان در آمریکا و انگلیس به دلیل محتوی اروتیکش ممنوع بوده است. هامبرت یک محقق ادبی در اروپا، مرگ نابهنگام معشوقه کودکی خود آنابل لی را توصیف می کند.
به ادعای او عشق بی سرانجام او به آنابل موجب تمایل او به نیمفت ها یا همان دختر بچه های 9 تا 14 سال می شود. او با وانمود کردن به مطالعه کتاب در یک پارک عمومی و تحریک شدن با دخترانی که اطرافش بازی می کنند در فانتزی های جنسی خود افراط می کنند. هیچکدام از سه شخصیت اصلی تسلیم دنیای تفکر نویسنده (ناباکوف) نمیشوند و هر کدام به شیوهی خاص خود چنان نافرمانی میکنند که به قیمت از دست دادن جان، راه خود را میروند. همهی ما میدانیم که جهانبینی هامبرت و همچنین دو زن داستان، لولیتا و شارلوت، با جهانبینی نویسنده هیچگونه همخوانی ندارد و گاه به اوج مخالفت با آن میرسد. هامبرت نه به آگاهی و عقاید روشنگرانهی نویسنده تن میدهد و نه به انزوای کشندهی زندان. نکتهی قابل توجه دیگر در این داستان چندصدایی یا تکصدایی روایت است.
ثبت ديدگاه