او که دوست نداشت مانند سایر اعضای خانواده، وکیل شود، حرفه پزشکی را برای خود برگزید اما اولین رمانش، چنان موفقیتی برایش به ارمغان آورد که بی درنگ پزشکی را رها کرد تا به نویسندهای تمام وقت تبدیل شود. موآم در زمان جهنگ جهانی اول با نیروهای صلیب سرخ همکاری داشت و در سال ۱۹۱۶ به سرویس جاسوسی انگلیس پیوست و در کشورهای سوییس و فرانسه خدمت کرد. او سفرهای مختلفی به هند و کشورهای جنوب شرقی آسیا داشت و تأثیر این سفرها در داستان های کوتاه و رمان های این نویسنده مشهود است. جستجوی معنای زندگی، تجربههای معنوی و فیزیکی، تضاد بین مادیگرایی و معنویت و شخصیتهای متنوع از شاخصههای مهم این اثر است. انتشارات علمی و فرهنگی رمان لبه تیغ را با ترجمهی مهرداد نبیلی روانهی بازار کرده است. کتاب لبه تیغ نوشتهٔ سامرست موام و ترجمهٔ مهرداد نبیلی است.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. آخرین مطالب حوزه کتاب را در ایتای فروشگاه اینترنتی فراکتاب دنبال کنید. من اغلب متوجه شدهام که بیشتر امریکائیانی که سالها از کشور خود به دور بودهاند، امریکا را کشوری پرخطر و اسرارآمیز میدانند که در آن، مسافر اروپایی مشکل میتواند بییاروُیاور خود را به جایی برساند. این کتاب گردآورنده خاطرات من از مردی است که با او به فاصلههای دراز تماس داشتهام و از آنچه در این فواصل بر او رفته بیخبرم.
نخستین اثری که سامرست موام تحتتأثیر جنگ نوشت «پیرامون اسارت» نام داشت. لبه تیغ پس از انتشار با استقبال گستردهای مواجه شد و در سال ۱۹۴۶ اقتباسی سینمایی از آن ساخته شد که موفق به کسب جوایز اسکار شد. این اثر یکی از شاهکارهای ادبیات قرن بیستم محسوب میشود و همچنان به عنوان اثری ماندگار در ادبیات کلاسیک جهان شناخته میشود. ویلیام سامرست موآم (۱۸۷۴–۱۹۶۵) یکی از برجستهترین نویسندگان و نمایشنامهنویسان انگلیسی است. موآم در آثار خود به موضوعات اجتماعی و فلسفی میپردازد و از سبک ساده و روان برای بیان مفاهیم پیچیده استفاده میکند.
او بیش از دو سال در اروپا نمانده بود که در لندن و پاریس همه کسانی را که یک آمریکایی جوان میتوانست بشناسد میشناخت. با آغاز جنگ الیوت به رسته آمبولانس پیوست و مدتی در فلاندر و سپس در واگن خدمت کرد و پس از یک سال با نشان لیاقت بازگشت و در پاریس، در سازمان صلیب سرخ برای خود جایی گشود. اکنون که دیگر وضع مالیش خوب شده بود و در کارهای نیکی که مورد حمایت سرشناسان بود سهیم میشد.
توده مردم از راه غریزه در مییابند که از ازدواج آنچه گفتنی است، گفته شده. چون مرد و زن پس از دگرگونیهای بسیار عاقبت به هم میرسند….اما من خواننده خود را بیسرانجام میگذارم. رمان حاضر درباره جوانی است به نام لاری، که علیرغم درآمد ناچیز از زندگی خود خشنود است.
کتاب «لبه تیغ» نوشته ویلیام سامرست با ترجمه مهرداد نبیلی توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ شانزدهم رسید. کتاب الکترونیکی لبه تیغ نوشتهٔ ویلیام سامرست موآم با ترجمۀ مهرداد نبیلی در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ شده است. این کتاب دربارۀ جستجوی معنای زندگی، هویت فردی و سفر روحی شخصیت اصلی آن است. داستان، سفری فلسفی و احساسی را روایت میکند که شخصیتها را به سمت کشف حقیقت و درک عمیقتری از زندگی سوق میدهد. در فصل اول، ما با شخصیت اصلی داستان، «لری دارل» آشنا میشویم.
او به عرفان شرقی علاقهمند شده و به پاریس میرود تا در آفاق و انفس سیر کند، تجربه بیندوزد و فلسفه بخواند. جنگ چون موریانه لاری را از درون تهی کرده و حالا او نیاز به معنویات و معنای بهخصوصی دارد تا خود را بازیابد. اين نوع زندگي، زندگي است که آدم صرف براي خودش و آنچه که خود واقعيش مي خواهد، زندگي مي کند؛ نه براي پديده هاي بيروني و اين و آن. يعني زندگي که خود ما برگزيده ايم، نه زندگي که ديگران به ما ديکته کرده است. زندگي با دليل نيز گفته مي شود، يعني براي زندگي کردن و روش زندگي خود ما دليل داريم.
ثبت ديدگاه