باشد، زیرا پیوسته کسی می آید و حس میکند که می تواند آن را رد کند. مستبدانه و بی رحمانه و سرسختانه ی تأییدگر قدرت خویش را دریابد. بی تردید برای گونه ای متفاوت و کم ارزش تر، زهر خواهد بود.

از همین‌روست که نیچه، عقاید دموکراتیک و سوسیالیستی را همان عقاید مسیحی می‌بیند. در این بین، او با فایده‌باوری انگلیسی‌ها نیز گلاویز می‌شود. جالب است که گه‌گاه حتی در یک کتابِ معین نیز تناقضاتِ آشکاری وجود دارد. نیچه گزین‌ گویه‌نویس بود و عمده‌ ترین علتِ وجودِ تناقضات در کتاب‌هایش، همین سبکِ گزین‌ گویه‌نویسیِ اوست.

هر جامعه‌یی که مواظب کودکان و خردسالان خود نباشد، کودکانش نابود می‌شوند و کهن‌سالانش بی‌جانشین می‌مانند و در نتیجه این جامعه به مرور زمان متلاشی می‌شود. نیچه باور داشت که فرهنگ و اخلاق مسیحیت، منفعت اشخاص رو به‌نفع منفعت عموم قربانی می‌کنه و این اتفاق باعث میشه تا در بلندمدت ما با نسلی روبه‌رو بشیم که فرصتِ بروزِ استعداد و توانایی‌های خاصشون رو نداشته باشن. زیاد، زیرا تاکنون تمام فیلسوفان حقیقت های خویش را دوست داشته اند.

در حالی که در تفکر جعل معنا به قول سارتر، ما یک رمان‌نویس هستیم و هر کدام قصه زندگی خودمان را می‌نویسیم و تنها تفاوت ما در آزادی ما برای نگارش قصه است. از دید نیچه فلسفه، علم، مذهب، فرهنگ و بنیادهایی که تابه‌امروز قطب‌نمای اخلاقی انسان‌ها بوده‌اند، خود باید در ترازوی اخلاق جدید قرار بگیرند. «فراسوی نیک و بد» عنوانی است که گویای این عبور تاریخی از اخلاق، برای بازیابی آن است. نیچه نگارش این کتاب را در سال ۱۸۸۵ آغاز کرد و کتاب در سال ۱۸۸۶ منتشر شد. فردریش نیچه کتاب فراسوی نیک و بد را در سال‌های آخر حیاتش نوشت.

اما در عین حال، به خویشتن خویش آری می‌گوید و تن خود را حقیر و پست نمی‌‌شمارد. او بر فراغت از دلبستگی‌ها تأکید ندارد، شور زیستن دارد، غرایز را محکوم نمی‌کند و به زندگی آری می‌گوید. نیچه درنهایت به تعریف خود از «والایی» که پدیده‌ای ذاتی است، پرداخته است. والایی از نظر او در ذات انسان است و می‌توان آن را در وجود انسان یافت.

حتی زمانی که ایمان آگاهانه به مسیحیت در اروپای غربی قرن نوزدهم رو به زوال بود، فیلسوفان همچنان مفاهیمی مانند «روح» و «اخلاق» را در فلسفه‌های سکولار خود بدیهی می‌انگاشتند. یونانی‌ها کتاب را با صدای بلند می‌خواندند و به همین دلیل آهنگ کلام و سخنوری برایشان اهمیت فراوان داشت. در مقابل آلمانی‌ها ترجیح می‌دهند در سکوت کتاب بخوانند و به همین دلیل هرگز در سخنوری، نوشتن و توجه به کلام چیره‌دست نیستند.

مهم‌ترین اثر فلسفی و ادبی نیچه کتاب چنین گفت زرتشت است.سایت جزوه یک شما را به خواندن ادامه این مطلب دعوت میکند. نیچه معتقد است در ترجمهٔ متون از زبانی به زبان دیگر، دشوارترین کار رعایت آهنگ خاص آن زبان است و زبان آلمانی در رعایت آهنگ سریع کلام ناتوان است. آلمانی جسم و وجدان بازیگران طنزپرداز، اُپرا، آریستوفان یا پترونیوس را نمی‌فهمد. به اعتقاد نیچه، در دوهٔ طولانی تاریخ بشر ارزش یا بی‌ارزشی هر رفتاری را پیامد آن رفتار تعیین می‌کرد. نیروی تأثیرگذار بر ارزش‌گذاری، کامیابی یا ناکامی بود که انسان بر اساس آن پدیده‌ها را در ذهن خود خوب یا بد می‌دانست.

به زعم نیچه تاکنون تعالی گونهٔ «انسان» حاصل جامعه‌ای اشرافی بوده است؛ یعنی جامعه‌ای که به سلسله‌مراتب و گوناگونی ارزش‌های انسان و خود انسان باور دارد و به نحوی بردگی را نیز ضروری می‌داند. می‌توان گفت آن‌ها انسان‌های کامل‌تری (و در هر مرحله درندگانی کامل‌تر) بودند. به اعتقاد نیچه اگر دین به‌سان ابزار پرورشی و تربیتی در اختیار فیلسوف نباشد، بلکه خود مستقل و غایت نهایی شود و نه ابزاری در کنار دیگر ابزار، باید بهای گزافی برایش پرداخت. در ادیان می‌کوشند هر آنچه را ممکن است حفظ کنند، از رنجبران جانبداری کنند و به تمام کسانی حق می‌دهند که از زندگی همانند بیماری رنج می‌برد و هرگونه احساس دیگری را نادرست می‌دانند. به این ترتیب، ادیان علت اصلی ماندن «گونهٔ انسان» در مرحله‌ای پایین‌تر بوده‌اند و آنچه را مقدر بود نابود شود، زیاده حفظ کردند.

برخلاف، او عقیده داشت که اخلاق باید به مثابه راه حلی برای چالش های عملی یی که فرا روی انسان های خود محور قرار دارد، مورد مطالعه قرار گیرد. ما همه می خواهیم تا جایی که ممکن است زنده گی خوبی داشته باشیم؛ اما در صورتی که ما دارای نظم صلح آمیز و همکاری گرایانه اجتماعی نباشیم، به این آرزوی خود نمی رسیم. و داشتن نظم همکاری گرایانه اجتماعی و صلح آمیز بدون داشتن قوانین ناممکن است. ازینرو، قوانین اخلاقی، قوانینی اند که برای مستفید شدن از مزایای زیست باهمی لازمی اند.

قواعد اخلاقی خشکی که امروزه با اصطلاح «سیاه و سفید» از آن یاد می‌شود و «خیر و شر» برساخته‌ی آن است. نیچه نظام‌های اخلاقی حاصل از ایمان کورکورانه را برنمی‌تابد و در پی جایگزین‌کردن اخلاقی جدید با آن‌هاست. از نیچه آثار فلسفی ماندگاری همچون «زایش تراژدی»، «تأملات نابهنگام»، «سپیده‌دمان»، «حکمت شادان»، «چنین گفت زرتشت» و «فراسوی نیک و بد» به یادگار مانده است. او به تاریخ ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ و در ۵۵‌سالگی پس از مدت‌ها دست‌وپنجه نرم کردن با بیماری درگذشت.