تجربهی بسیار جدیدی بود؛ چون هیچکداممان تا آن وقت اسبها را از نزدیک لمس نکرده بودیم. یک روز برای کلاس آموزش ماهیگیری با طعمهی مصنوعی ثبتنام کردیم. استاد این کلاس ماهیگیر هشتادسالهی جالبی شبیه گاوچرانها بود. او یادمان داد چطور نخ قلاب ماهیگیری را پرتاب کنیم و بعد هم ما را به حال خودمان رها کرد. چون نکتهای هست که در همه قسمتهای این بخش بهش پرداخته شده. اگر کتاب را خوب بخوانید، احتمالا بخش زیادی از چیزهایی که تا الان تقصیر دیگران بوده، حالا توپ تقصیرش در زمین خودتان خواهد بود.
مثل خیلی از کتابهای این حوزه، صدر نشین فروش نیویورک تایمز و آمازون هم بوده. در این فصل در این باره میخوانیم که طرز فکر چیست و به صورت مختصر با تاثیرات آن بر جنبههای مختلف زندگی آشنا میشویم. محمود جولایی، مترجم این کتاب سعی داشته است تا با ترجمهای روان، بدون سانسور و با مطالب علمی مهم، حق مطلب را به مخاطب برساند. نشر کاپیتان یک نشر نوین و امروزی بوده که با همکاری استاد جولایی بهترین نسخه این کتاب را به بازار عرضه کرده است. ما سعی کردیم این کتاب را به صورت نثری روان و گیرا ترجمه کنیم تا برای مخاطبان ما جذاب باشد. کارول دوک (Carol Dweck) از محققان برجستهی جهان در زمینهی شخصیت، روانشناسی رشد و روانشناسی اجتماعی است.
طرز فکر ما مشخص میکند که آیا به این باور داریم که میتوانیم تغییر و رشد کنیم یا نه. از شکل جمجمه تا سایز دستها و پاهای من از قبل تعیینشده است و ما کنترل زیادی بر بدنمان نداریم. در کتاب طرز فکر متوجه میشویم بهطورکلی طرز فکر ما باورهای ما را درباره توانایی انجام کارها را شکل میدهد. طرز فکر ثابت در مسیر توسعه و تغییر مانع ایجاد میکند. سوال سوم سوالی هست که یه مقدار من باهاش مشکل دارم. میپرسه که من طرز فکر ثابت خودم رو دوست دارم، اینکه میدونم چه تواناییها و استعدادی دارم، باید رهاش کنم؟ به صورت غیر مستقیم نویسنده میگه آره.
طرز فکر نوشته دکتر کارول دِوِک، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد بوده و در آن به بررسی دو مدل طرز فکر میپردازد. در ادامه با معرفی و بررسی این کتاب در سایت فوربو همراه باشید. در این کتاب با ایدهی «قدرت طرز فکر» آشنا میشویم. همهی ما باورهای متفاوتی دربارهی ماهیت و چیستی توانایی داریم. دکتر کارول دوک بیان میکند افراد به طور کلی در دو گروه جای میگیرند؛ کسانی با طرز فکر رشد و افراد دیگری با ذهنیت ثابت. در مقابل، افرادی با ذهنیت ثابت بر این باورند که تواناییهای اساسی ما، همچون هوش و استعداد، خصیصههای ثابتی هستند.
در همین خصوص یک کتابی هست بهنام «سِیر عشق» نوشته آلن دوباتن، نویسنده سوئیسی. این رمانی هست که دقیقا بر پایه نقد جمله «آنها برای همیشه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند» نوشته شده. داستانی رو روایت میکنه بعد از یک ازدواج و تصویر به واقعیت نزدیکتری رو ارائه میده. میگه اگر فرض کنیم که مثلا ویژگیهای هنری من ثابت هستن ولی هوش من میتونه توسعه پیدا کنه، یعنی یک بخش رو با یک طرز تفکر و بخش دیگه رو با یک طرز تفکر دیگه داریم هدایت میکنیم. افراد هر طرز فکری در هر حوزه خاصی داشته باشند، همان طرز فکر هدایتکننده آن حوزه خواهد بود. در طرز فکر ثابت شکست، از عمل شکست خوردن (من شکست خوردم) به هویت (من شکستخورده هستم) تبدیل میشه.
اینگونه افراد به جای پرداختن و گسترش تواناییهای خود، بر ذاتی بودن آنها تاکید میورزند. نویسنده سعی دارد نشان دهد تفاوت رفتاری و عملکردی افراد مختلف در دو گروه به چه صورت است. آنها گفتند که بیشتر نگران اشتباه کردن هستند؛ بنابراین افراد دارای طرز فکر ثابت و رشد، با نگرش های مختلفی با موقعیت مواجه شدند. یکی چالش را با آغوش باز پذیرفت و دیگری از ریسک کردن ترسید. می توانید ببینید که چگونه این الگوهای مختلف بر دوست یابی افراد تأثیر می گذارد.
هر چقدر که بیشتر تمرین کنیم، شبکههای عصبی ارتباطات جدیدی ایجاد میکنند، اتصالات پیشین را تقویت مینمایند و به انتقال اطلاعات سرعت میدهند. کارول دوک با استفاده از این پژوهشها، رابطهی بین طرز فکر و موفقیت را توضیح میدهد. اگر باور داشته باشیم که مغز رشد میکند، رفتار متفاوتی بروز میدهیم.
ثبت ديدگاه