زیرا ناشری حاضر به مخاطره برای چاپ بر روی داستان بلند یک نویسندهٔ ناشناس نمی‌شود. در زندگی لحظاتی پیش می‌آید که انسان نه کسی را دوست دارد و نه دلش می‌خواهد کسی او را دوست داشته باشد. از همه‌چیز و همه‌کس حتی از وجودِ خود بیزار است؛ مثلِ اینکه تمامِ نیروها و رشته‌هایِ زندگی را از او بریده‌اند. شما عزیزان می توانید این نقد و بررسی را که در 200 صفحه برای شما عزیزان آماده شده است مشاهده و دانلود کنید . کلینیک کاوش روان با بهره‌گیری از متخصصان مجرب در زمینه روان‌شناسی و روان‌درمانی، خدمات مشاوره‌ای متنوعی برای بهبود سلامت روان ارائه می‌دهد. این کلینیک با رویکردی علمی و فضای آرامش‌بخش، به مراجعین کمک می‌کند تا چالش‌های روانی و عاطفی خود را مدیریت کنند.

شوهر آهو خانم، اثری است رئالیستی اما نه یک رئالیسم مبتدی و عاری از نوآوری، رئالیستی است قرن بیستمی که رگه‌‌هایی از دیگر مکاتب ادبی در آن مشهود می‌شود. این اثر با در نظر گرفتن انبوه مسائلی از زندگی اجتماعی ملت ایران که در آن مطرح شده و از نظر ساختمان، شکل هنری و پرداخت هنرمندانه‌ی عناصر داستانی و همچنین از نظر سبک، زبان و شیوه بیان و محتوای تاریخی و اجتماعی‌اش نقطه عطفی در مسیر رشد و پیشرفت نثر ایران به شمار می‌رود. بی هیچ گمان بزرگترین رمان زبان فارسی به وجود آمده (با قید احتیاط)… شوهر آهو خانم آئینه تمام نمای اجتماع ما و به حقیقت دایره المعارف عظیمی است از زندگی دورانی که به شتاب سپری می شود. هنر اصلی نویسنده در نحوه نگارش داستان و حتی در تعبیرات بکر و بیشمار و توصیف های گویای او نیست؛ هنر بزرگ وی این است که با آفریدن دهها انسان حقیقی و به جنبش در آوردن صدها حادثه واقعی، از یک دوران خاص اجتماعی پرده برگرفته و سیر واقعی آن را با همه زیروبم ها و سایه روشن هایش پدیدار گردیده است.

آفتاب گرم و دلچسبی که تمام پیش از ظهر بر شهر زیبای کرمانشاه نورافشانده بود با سماجتی هر چه افزونتر می کوشید تا آخرین اثر برف شب پیش را از میان بردارد. کبوترهایی که در چوب بست شیروانی های خیابان لانه کرده بودند در میان مه بی رنگی که از زیر پا و دوروبر آنها برمی خاست با لذت و مستی پرغروری به جنب و جوش آمده بودند؛ مثل اینکه غریزه به آنها خبر داده بود که روزهای برف و باران سپری شده و موسم شادی و سرمستی فرا رسیده است. 12-7- نام و عنوان شوهر آهو خانم………………………………………………………………………………………..

سید میران که مرد متدینی است تصمیم می‌گیرد هما را به عقد شاگردش درآورد. او به بهانه‌ی این‌که از طرف شوهر هما و برای بازگرداندنش به خانه آمده است پیش حسین خان می‌رود اما در آنجا با صحنه‌ای روبه‌رو می‌شود که عقل و هوش از سرش می‌پراند. در آنجا حسین خان می‌زند و زن جوان هنرمندانه می‌رقصد؛ سید میران بلافاصله از آمدنش پشیمان می‌شود و می‌رود ولی نمی‌تواند هما و زیباییش را فراموش کند. یک روز که سید میران پشت ترازوی مغازه‌اش نشسته است، زنی جوان و زیبارویی وارد می‌شود.

داستان در مورد سید میران سرابی است که بسیار اهل نماز و روزه و خدا و پیغمبر است او همسری به اسم آهو و چندین فرزند دارد و زندگی را از طریق نانوایی می گذارند و به نظر می رسد از زندگی خود راضی می باشد.تا اینکه هما وارد زندگی او می شود. هما زنی 18 ساله که بسیار جذاب و خوشگل است که هر که او را می بینید خیالاتی در سر می پروراند. سید میران عاشق هما می شود و در این راه عشق و عاشقی در سن پیری هر چه دارد و ندارد را فدا می کند و به عبارتی به خاک سیاه می نشیند. هما هر بلایی که فکر کنید بر سر سید میران و آهو می آورد و نزدیک به هفت سال این کار را ادامه می دهد.

این رمان، خطر لو رفتن زیادی ندارد، با این وجود، سعی کردم تا در این خلاصه، برای آن‌هایی که کتاب را نخوانده‌اند، مزه‌ی روایت را از بین نبرم. داستان شوهر آهو خانم در شهر کرمانشاه می‌گذرد؛ جایی که موطن دوم خود نویسنده، پس از مهاجرت پدرش هم بوده است. سال ۱۳۱۳ و در بحبوحه‌ی قدرت رضاشاه، زمانی است که قرار است تا به سیرِ سیّالِ ماجرای ۷ سال زندگیِ یک خانواده‌ی آرام، غلیان کرده، متشنج و دوباره آرام ورود کنیم! سیدمیران سرابی، مردی متدین و مقبول در جامعه است که زندگی نسبتا خوبی دارد و در کارش، یعنی نانوایی هم موفق است و به تازگی ریاست صنف نانوایان را عهده‌دار شده است. آدم‌ها و ماجراها پیرامون آهوخانم شکل می‌گیرند و او آن‌چنان بر تمامی داستان تأثیر می‌گذارد که حتی در صحنه‌هایی که حضور ندارد، وجودش محسوس است.