هواپیمایی در یک جزیره ی دورافتاده سقوط می کند و تنها چند پسر نوجوان از این حادثه جان سالم به در می برند. همه ی این شخصیت ها از سایمون پیشگو و رالف اخلاق گرا گرفته تا پیگی دوست داشتنی و جک خشن و خودخواه سعی می کنند تا اوضاع را در شرایط سخت و گاهی اوقات وحشیانه ی دور و اطرافشان کنترل کنند. تلاش و تقلای این شخصیت ها در پیدا کردن راهی برای جان به در بردن در اجتماعی بی قانون و بدون نظمی مشخص، مخاطبین را به ارزیابی دوباره ی مفاهیمی از قبیل ساختار های سیاسی و اجتماعی جوامع و چارچوب های اخلاقی دعوت می کند. رمان سالار مگس ها، از اولین نوبت انتشارش در سال 1954 تا کنون، جذابیت و اثرگذاری خود را حفظ کرده و با تصویر خشونت آمیز و شگفت انگیز خود از سرشت آدمی، در آتش بحث هایی داغ و جنجالی دمیده است. گرچه رمان پیش رو، نظرات مساعدی از منتقدان دریافت کرد، ولی در زمان انتشار به صورت گسترده ای نادیده گرفته شد. اما خیلی زود ورق برگشت و این رمان به فرهنگی جریان ساز مبدل گشت و منتقدین و دانشجویان ادبی، آن را از نظر تأثیرگذاری بر مکاتب فکری و ادبیات مدرن با کتاب ناتور دشت، اثر جی.دی سلینجر، مقایسه کردند.
سالار مگس ها فرصتی را فراهم می آورد تا به ما درس هایی درباره ی شخصیت های متفاوت بیاموزد. در این رمان، کشمکش میان اخلاق و ضد اخلاق دیده می شود و گلدینگ با نبوغ ویژه ی خود، احساسات و عقلانیت انسان را مورد کنکاش قرار می دهد. خود گلدینگ به طور خاص به صدف حلزونی علاقه داشت؛ صدفی که در طول داستان به نمادی از عدالت و دموکراسی تبدیل می شود.
برای مثال جایی گلدینگ به درگیری دو گروه از دانشجویانش اشاره دارد که بخشیهایی از سالار مگسها را از آن الهام گرفته است. براساس همین نوشتهها، سال 2009 جان کَری استاد دانشگاه ادبیات آکسفورد، زندگینامهای برای او به اسم مردی که سالار مگس ها را نوشت در سال 2009 منتشر کرد. همینطور دخترِ گلدین سال 2011 کتابی به اسم فرزندانِ عشاق در مورد وی منتشر کرد. در مجموعه فراکتاب شما میتوانید رمان سالار مگسها را با یکی از بهترین ترجمههای موجود در بازار به صورت نسخه فیزیکی خریداری کنید اما امکان دانلود آن وجود ندارد. در کتاب سالار مگسها مرز اخلاق و بی اخلاقی به قدری باریک است که خواننده به ناگهان با داستانی مواجه میشود که پایانی بر بیگناهی و آغازی بر تاریکی قلب انسان است.
در ابتدا، این کودکان سعی میکنند با برقراری قوانینی شبیه به جامعه مدنی نظم و همکاری را حفظ کنند، اما بهتدریج ساختار اجتماعیشان فرو میپاشد و آنان درگیر هرجومرج و خشونت میشوند. گلدینگ در این اثر، بهجای تأکید بر ظاهر داستانی ماجراجویانه، عمیقاً به سوی ابعاد فلسفی و روانشناختی حرکت میکند. این رمان از معروفترین و محبوبترین کتابهایی است که میتوان در جهان یافت.
در کتاب سالار مگسها علاوه بر شکل ظاهری داستان با لایه دومی روبهرو هستیم که نقد جامعه بشری است. ویلیام گلدینگ پیش از اینکه نویسنده باشد شاعر است و با زبانی نرم و شاعرانه وقایع داستانش را روایت می کند. دوقلوها، لبخندی درست شبیه یکدیگر به لب داشتند اما ناگهان توجهشان به تاریکی و چیزهای دیگری جلب شد و به اطراف نگاه کردند. شعلههای آتش در حال زبانه کشیدن بود و بار دیگر نگاه آنان را به خود کشاند. اریک خر خاکیهائی را که دیوانهوار از این طرف به آن طرف میدویدند و نمیتوانستند خود را از میدان نفوذ شعلهها برهانند نگاه میکرد. ناگاه به یاد نخستین باری افتاد که بچهها ـ درست آن پایین که حالا کاملاً تاریک بود ـ آتش روشن کرده بودند.
ثبت ديدگاه