ریچارد داوکینز (Richard Dawkins) یکی از چنین دانشمندانی است که سعی داشته با توجه به شواهد علمی، پیچیدگیهای موجود در طبیعت را با بهرهگیری از نظریهی فرگشت شرح بدهد. او کوشیده تا نشان دهد چگونه عامل تصادف در کنار انتخاب طبیعی باعث پیدایش موجودات جهان هستی شده است. داوکینز در کتاب ساعت ساز نابینا (The blind watchmaker) در تلاش بوده برای شما توضیح بدهد که چرا فرایند انتخاب طبیعی داروینی، نگرشی کاملاً صحیح و جامع نسبت به جهان هستی به شمار میآید. او باور دارد این نظریه نهتنها در سیارهی ما، بلکه در سراسر کیهان مصادیق بسیاری دارد. نویسنده معتقد است موجودات زنده طی فرگشت به وسیلهی انتخاب طبیعی، در طول زمان، دچار تحول شدهاند و صورت کنونی آنها به این شکل پدید آمده.
داوکینز از سال ۱۹۹۵ در قالب همین کرسی «علم برای عموم» در آکسفورد تدریس میکرده است. به خاطر اینکه اگر بخواهید برای عبارت «دو نفر که سایهی هم را با تیر میزنند» مصداقی پیدا کنید، ویلسون و داوکینز گزینهی خوبی هستند. هر دو نفر از بزرگترین زیستشناسان معاصر جهاناند، اما بر سر ماجرای «تکامل اجتماعی / Social Evolution» (که ویسلون آن را قبول دارد و داوکینز آن را رد میکند) با هم منازعات کلامی جدی دارند. کاری علمی و تخصصی بر عهدهی داوکینز گذاشته شده و هدف او گردآوری آثار گروهی از برترین اندیشمندان قرن است. بر این مبنا گمان میکنم عبارت «منتخب نوشتههای علمی عصر جدید» ترجمهی مناسبی از عنوان کتاب باشد.
داوکینز آشکارا خداناباور است و از منتقدان بنام مذهب بهشمار میآید. برخی او را خداناباور ستیزهجو (گروهی از خداناباوران که نسبت به مذهب نگرشی ستیزه جویانه دارند) میدانند. داوکینز خداناباوریاش را نتیجه منطقی درک خود از نظریه فرگشت و درک این که دین و علم ناسازگارند میداند.
بسیاری از منتقدان داوکینز، در نظر گرفتن ژن به عنوان واحد انتخاب را گمراهکننده دانستهاند و نظر دادهاند که در واقع ژن واحد انتخاب نیست، بلکه واحد فرگشت است. انتقاد دیگر این است که ژن به تنهایی توان بقا ندارد و به منظور ساختن یک موجود زنده، مجبور است با دیگر ژنها همکاری نماید و به همین دلیل نمیتوان یک ژن را یک واحد مستقل در نظر گرفت. داوکینز در کتاب فنوتیپ گسترش یافته ابراز میکند که از دیدگاه یک ژن، بهواسطه بازترکیبی ژنتیک و تولید مثل جنسی، تمامی ژنهای دیگر بخشی از محیط زیستی هستند که آن ژن در آن سازگار شدهاست. ریچارد داوکینز، زیستشناس تکاملی، اخلاقپژوه و نویسنده بریتانیایی است که در 26 مارس 1941 در نایروبی، کنیا متولد شد. او بیشتر به خاطر کارش در زمینه زیستشناسی تکاملی و بهدلیل حمایت از شک و تردید علمی و بیخدایی شناخته شده است.
او در فصل دوم به فرضیه وجود خدا می پردازد و اظهار دارد که به این فرضیه نیز باید مانند سایر فرایض با شک و تردید نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد. داوکینز معتقد است اگرچه نمی توان عدم وجود خدا را اثبات کرد اما عدم وجود پری دندان را نیز نمی توان اثبات کرد و این دلیلی بر وجود آن ها نیست. داوکینز در فصل اول کتاب خود عنوان می کند که نقد او به خداباوری متوجه باور به خالقی فراطبیعی است که شایسته پرستش باشد. او نگرش انیشتین را محترم می شمارد اما هیچ حرمتی برای ادیان سنتی قائل نیست.
ثبت ديدگاه