چه کسی گفته است که شما نمی توانید یک کودک 6 ماهه را به یک مهمانی بیاورید. او و Marco قبل از مهمانی در این مورد بحث زیادی کردند. ابتدا همه انگشت اتهام را به سوی آنه و مارکو می‌گیرند اما حقیقت، داستانی بسیار پیچیده تر از این ها است. کارآگاه راسباک می‌داند که این زوج آشفته، چیزی را از او پنهان می‌کنند. آن و مارکو هر دو خیلی زود درمی یابند که طرف مقابلشان، رازهایی سر به مهر دارد که برای سال ها نزد خود نگه داشته است. این موضوع به جرات می‌توان گفت غیر قابل پیش بینی ترین قسمت رمان حاضر است.

آیا قرار است درباره‌ی رفتن یا ماندن با هم مشاجره کنند؟ جلوی همسایه‌ها؟ واقعا؟ آنه دنبال کیفش می‌گردد، دستگاه مانیتور کودک را از برق می‌کشد. با این حال، کتاب “زن همسایه” از انتقاداتی نیز بی‌نصیب نمانده است. برخی منتقدان معتقدند که پایان داستان به اندازه کافی قانع‌کننده نیست و برخی پیچش‌های داستانی از قبل قابل پیش‌بینی بوده‌اند. به همین دلیل، ممکن است برخی از خوانندگان احساس کنند که انتظارات آن‌ها از یک پایان شوکه‌کننده برآورده نشده است.

باید «کورا» را داخل سبدش می‌گذاشتند و با خودشان می‌آوردند. قرار بود تولد گراهام یک جشن با مهمانان بزرگسال باشد، که دلیل دیگری بود تا آنه از سینتیا خوشش نیاید، هر چند زمانی دوستان خوبی برای هم بودند. چه کسی می‌گوید خوب نیست یک بچهٔ شش ماهه توی مهمانی باشد؟ آنه چطور حرف مارکو را گوش کرد و راضی به این کار شد؟ این کار بی‌مسئولیتی بود. اگر به مادران گروه می‌گفت، آنها چه عکس‌العملی نشان می‌دادند؟ ما بچه شش ماهه‌مان را تنها در خانه رها کردیم و به مهمانی همسایه رفتیم. آنها را مجسم کرد که از تعجب خشکشان می‌زد و سکوتی ناراحت‌کننده همه جا را فرا می‌گرفت. هرگز نباید از این موضوع چیزی به آنها می‌گفت.

از دیگر ویژگی‌های مثبت این رمان زاویه دید سوم شخص آن است. شاری لاپنا با هر کتاب جدید خود، به تثبیت جایگاهش به عنوان یکی از نویسندگان مطرح ژانر دلهره‌آور ادامه داده است. او از جمله نویسندگانی است که توانسته سبک خاصی را در این ژانر برای خود تعریف کند و با هر کتاب جدیدش مخاطبان را به عمق روان‌شناسی شخصیت‌ها و داستان‌های پیچیده‌اش جذب کند. هرچند منتقدان به او انتقادهایی وارد کرده‌اند که برخی از پیچش‌های داستانی او قابل پیش‌بینی است، اما همچنان آثارش در بازار جهانی پرفروش باقی مانده‌اند و مورد استقبال قرار گرفته‌اند.

به شومینهٔ مرمری خیره شده که دقیقا مثل همان را در اتاق نشیمن خودشان دارند، درست آن طرف دیوار مشترکشان با سینتیا و گراهام؛ آنها در خانه‌های آجری زندگی می‌کنند که به ردیف کنار هم قرار گرفته‌اند. این سبک خانه‌ها که اواخر قرن نوزدهم ساخته شده‌اند، در شمال نیویورک زیاد پیدا می‌شود. همهٔ خانه‌های این ردیف به سبک ایتالیایی بازسازی شده و گرانقیمت‌اند. تقریبا شبیه هم هستند و فقط در تزئینات اختلاف جزئی دارند؛ هرکدام از آنها یک اثر هنری کوچک است.