ستارهها فقط بهتو تعلق دارند، همان ستارههایی که میتوانند بخندند. داستانی که از کودک هفت ساله تا کهنسال هفتاد ساله می تواند با آن ارتباط برقرار کند؛ و در واقع در تمام فصول زندگی می توان آن را مطالعه کرد بدون این که تازگی اش را از دست بدهد. ترجمه انتشارات مهرستان که در فراکتاب در دسترس شماست را برای کودکان پیشنهاد میکنیم. متن رمان کوتاه «شازده کوچولو»، توسط انجمن تایپ ایپابفا از روی متن PDF قدیمی آن ، استخراج، تایپ و تنظیم شده است. من به موقع به پای دیوار رسیدم و شازده کوچولو را که رنگش مثل برف سفید شده بود، در آغوش گرفتم. آبی بود به شیرینی عید، آبی بود که با هر چیز خوردنی فرق داشت، آبی بود که از شبگردی در پرتو ستارگان، از آواز چرخ چاه و از تقلای بازوان من تراويده بود.
تو اگر توانستی درباره خودت درست قضاوت کنی، قاضی واقعی هستی. من خواهم خواست که خورشید غروب کند، ولی بنا به سیاست کشور داری منتظر خواهم ماند تا وضع مساعد شود. – خمیازه کشیدن در حضور پادشاه بر خلاف ادب است.
اگر گلی داشته باشم، میتوانم گلم را بچینم و با خودم ببرم. ولی تو که نمیتوانی ستارهها را بچینی. و من از روی نشانیهایی که شازده کوچولو دار شکل آن سیاره را کشیدم. شما هیچ شباهتی به گل من ندارید، شما هنوز هیچ نیستید. کسی شما را اهلی نکرده است و شما هم کسی را اهلی نکرده اید. ولی من او را دوست خودم کردم و حالا او در جهان یکتاست.
او در آن زمان، در انجمن بین المللی نجوم، سر و صدای زیادی در باره کشف خود براه انداخته بود. ولی به سبب سرو وضع و طرز لباسش هیچکس حرف او را باور نکرده بود. او همچنین در ۴۴ سالگی در سانحهی هوایی درگذشت، سنی که به طور عجیبی با ماجرای شازده کوچولو مرتبط است، زیرا شازده کوچولو نیز پیش از ترک سیارهاش ۴۴ بار غروب آفتاب را تماشا کرده بود. این کتاب الگوهای رفتاری مناسبی را به کودکان آموزش میدهد؛ به عنوان مثال، شازده کوچولو تا زمانی که پاسخ پرسشهایش را نمییافت، آنها را رها نمیکرد. این موضوع به کودکان یاد میدهد که همواره برای یافتن پاسخ پرسشهای خود تلاش کنند و درستی این پاسخها را نیز بررسی کنند. بی شک داستان شازده کوچولو از ماندگارترین آثار ادبیات داستانی جهان به شمار می رود.
تاکنون بارها و بارها اقتباسهای هنری مختلفی از کتاب شازده کوچولو شده است؛ کتاب صوتی، کتاب الکترونیکی، تئاتر، نمایش، اجرای اوپرا، اجرای باله، ساختن عروسک و انیمیشن تنها تعدادی از این اقتباس ها هستند. آنتوان دو سنت اگزوپری (Antoine Saint-Exupery) در کتاب شازده کوچولو واقعیتها و حقایق را شرح میدهد، واقعیتهایی که از دید او به فراموشی سپرده شدند. او میخواهد با این کتاب حقایق فراموش شده را دوباره به یاد آورد و معتقد است که همهی انسانها در درون خود شازده کوچولویی دارند که باید پیدایش کنند. این خلبان همان نویسندهی کتاب آنتوان سنت اگزوپری است، او در یکی از سفرهایش به آفریقا، در صحرای آفریقا سقوط میکند و در آنجا شازده کوچولو را ملاقات میکند. این نسخه از کتاب شازده کوچولو با ترجمه روان و بسیار شاعرانه احمد شاملو برای شما طبع گشته است.
اگر تو عاشق گلهایی باشی که روی ستارهها زندگی میکنند خیلی لذت بخشه که شبها به آسمون نگاه کنی چون همه ستارهها مثل شکوفههای یک گل سرخ هستند. کتاب خوانهایی که عمدتاً به دنبال رمانهای کوتاه اما با درسهای فراوان هستند، خواندن کتاب مذکور به شدت به آنها پیشنهاد میگردد. آموزههایی جهان شمول، که در صفحات این رمان در قالب اشخاص و مکالمههای بین آنها روایت میگردد برای علاقه مندان به مطالعه و پند گرفتن از آن، بسیار مفید فایده خواهد بود.
ببین ردپای من در شن از کجا شروع شده است، همانجا منتظر من باش. من از جواب او چیزی نفهمیدم و خاموش ماندم… خوب میدانستم که نباید چیزی از او بپرسم. – خوب، تو هم که از راه دوری میآیی! تو باید سیارات را برای من تشریح کنی.
آدمها دیگر وقت ندارند چیزی یاد بگیرند. فقط به دکان میروند و جنسهای آماده میخرند و چون هیچ دکان دوست فروشی وجود ندارد، دیگر هیچ دوستی ندارند. بر اساس کتاب شازده یک کارتون در سال 2015 ساخته شده است. شبانگاهان که بهآسمان پرستاره مینگری، آنها بهتو تعلق دارند، گوئی ستارهها میخندند، چون من روی یکی از آن ستارهها زندگی میکنم، روی یکی از آن ستارههای خندان.
ثبت ديدگاه