اما او به زودی متوجه می‌شود که خدمتکار دارای رازهای تاریک و خطرناکی است که ممکن است زندگی او را به خطر بیندازد. نینا با صدای نگران انزو در گوشی صحبت می‌کند و به او می‌گوید که پلیس هنوز در محل است و او خوب به نظر نمی‌رسد. او احساس می‌کند که پلیس فکر می‌کند او مسئول مرگ اندی است، در حالی که او به طور مستقیم او را نکشته است. چند روز بعد، با انزو قرار می‌گذارم تا نقشه فرار را بکشیم. در حین صحبت، انزو از تجربیاتش می‌گوید و من متوجه می‌شوم که او هم با مشکلات مشابهی روبه‌رو بوده است. او می‌خواهد به من کمک کند و من به پول نیاز دارم تا بتوانم فرار کنم.

اندی می‌خواهد به من کمک کند و نگران کمرم است، اما من تأکید می‌کنم که خوبم. نینا از رفتن من با آن‌ها می‌پرسد و اندی می‌گوید نمی‌تواند به خاطر کارش بیاید. وقتی نینا می‌رود، من از اینکه دو هفته بدون سیسیلیا می‌گذرانم خوشحالم، اما نینا به طرز عجیبی از این موضوع باخبر است.

بعد از پیدا کردن و پاک کردن برنامه ردیابی در تلفن همراهم، هنوز هم نگران هستم که نینا ممکن است به من آسیب برساند. وقتی به تاریکی بیرون نگاه می‌کنم، تنها چیزی که می‌بینم انعکاس تصویر خودم است و قلبم به شدت می‌تپد. دوش میگیرم و وقتی دوباره به پایین می‌آیم، اندی را می‌بینم که لباس‌هایش را پوشیده و قهوه می‌نوشد. او به حیاط نگاه می‌کند و من متوجه می‌شوم که او به انزو، باغبان، چیزی می‌خواهد بگوید.

او همچنین قصد دارد با پسر دایي آليس، كه يك وكيل موفق است، ازدواج كند و از ثروت او بهره ببرد. قبل از اینکه دوباره دیدش را به دست بیاورد، از اتاق بیرون می‌خزم و در را قفل می‌کنم. اندی از پشت در داد می‌زند و من به صفحه گوشی نگاه می‌کنم. با وجود لرزش انگشتانم، وارد تنظیمات می‌شوم و قفل شدن گوشی را غیر فعال می‌کنم. به آرامی موبایل را برمی‌دارم و مراقبم که به چیز دیگری دست نزنم.

او دقیقاً مدلی ارتجاعی است که روان‌شناسان برای افراد فقیر توصیه می‌کنند. هروقت با مانعی مواجه می‌شود بلد است چطور از آن عبور کرده و جلو برود. تنها چیزی که او را سرپا نگه می‌دارد عشق بی‌نهایتش به دخترش است که نور روشن و شفافی است که به تمام کتاب می‌تابد. از دیگر کتاب‌هایش می‌توان به «یکی پس از دیگری» و هیچ وقت درغ نگو نیز اشاره کرد. هفت‌ساله که بودم از واشنگتن رفتیم و از همه‌ی خویشاوندانمان دور شدیم.

هر کتابی که نیاز دارید و به ذهن شما خطور میکند را میتوانید از فروشگاه کتاب جم با تخفیف ویژه بخرید. به محض ورود به سایت کتاب جم با دنیایی از کتاب ها و فیلم های آموزشی روبرو میشوید و میتوانید با بالاترین تخفیف اقدام به خرید محصولات نمایید. سپس، وینچسترها وارد می‌شوند و نینا با دیدن آن‌ها نفسش بند می‌آید.

او با خوشحالی قبول می‌کند و این بار سنگینی از دوش من برداشته می‌شود. اندرو فقط دارد سربه‌سرش می‌گذارد، اما هیچ زنی از اینکه همسرش او را به شکل نامطلوبی با زن دیگری مقایسه کند خوشش نمی‌آید. تنوع کتاب‌ها فوق‌العاده‌ست و همیشه می‌تونم کتاب مورد نظرم رو پیدا کنم. زمان ارسالشون مثل همونی بود که توی سایت گفته بودند و پشیتبانیشون عالی بود همچنین کیفیت بسته بندی ام حرف نداشت و کتاب بدون هیچ مشکلی به دستم رسید.

این کتاب را به دوستداران داستان‌های زندگی‌نامه‌محور پیشنهاد می‌کنیم. اگر به مطالعه‌ی خاطرات و تجربیات دیگران علاقه دارید، مطمئن باشید این کتاب جذاب و خواندنی به یکی از دلچسب‌ترین اتفاقات زندگی‌تان تبدیل خواهد شد. نام، ایمیل و وبسایت من را برای دفعه بعد در مرورگر ذخیره کنید.

ترس به قلبم می‌زند و متوجه می‌شوم که چه اتفاقی افتاده است. اندی در خانه ناپدید می‌شود و انزو به من هشدار می‌دهد که باید از اینجا خارج شوم. او به طرز عجیبی تغییر کرده و حالا به راحتی انگلیسی صحبت می‌کند. در نهایت، نینا با ماشینش می‌رود و من نمی‌توانم از فکر او بیرون بیایم. اندی به من نزدیک می‌شود و می‌خواهد مرا بوسد، اما من هنوز در فکر نینا هستم. در نهایت، او مرا می‌بوسد و پشیمانی در چشمانش موج می‌زند.

او کلیدی برای اتاقم به من می‌دهد و من از او می‌خواهم که پنجره اتاقم را بررسی کند چون باز نمی‌شود. نینا به من می‌گوید که نباید کیسه لباس‌ها را در اتاق نشیمن رها کنم و من از او عذرخواهی می‌کنم. چشمان اندی با دیدن نینا درخشان می‌شود و او را با محبت می‌بوسد. نینا در جواب می‌گوید که دلش برای او تنگ شده است و این نمایش محبت‌آمیز کمی برای من بی‌ادبانه به نظر می‌رسد. وقتی اندی از من می‌پرسد که آیا می‌خواهم به شام ملحق شوم، نینا به من اشاره می‌کند که استراحت کنم. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.