کرمنت با نوشتن این کتاب، اعتراف‌نامه‌ای نوشته که در آن تکان‌دهنده‌ترین اتفاقات و رفتارها را هم باشهامت تعریف کرده است. پس از تمام این فراز و نشیب‌ها، کرمنت توانست بار دیگر اعتماد خانواده و دوستانش را جلب کند و زندگی جدیدی شروع کند. او حالا تخصص پزشکی را رها کرده و به‌عنوان روان‌پزشک بیشعورها، به مردم کمک می‌کند تا بتوانند زندگی بهتر و سالم‌تری داشته باشند. بهترین کتاب ها برای آرامش با ذهن و احساسات ما ارتباطی ناگسستنی برقرار کرده و زندگیمان را متحول می سازند. همچنین این کتاب ها کمک می کنند در زندگی، شغل، تحصیل و … نیز به پیشرفتهایی که مد نظر داریم، برسیم.

کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت با درون مایه روانشناسی، راهنمایی برای خود نقدی است. نگاه نویسنده در این کتاب طنز گونه بوده و با توجه به عدم ذکر نام شخصیت، می‌تواند نسخه مناسبی برای تمام موقعیت‌های فردی و اجتماعی باشد. کتاب بیشعوری قصد دارد، حول اتفاق هولناک عصر ما بیشعوری سخن بگوید و آن را یک بیماری مسری و خطرناک معرفی نماید. در دوره کنونی بسیاری از افراد زیرک دست به فعالیتهایی می زنند که در باطن نتیجه ای جز ضرر و زیان به خود و اطرافیانشان ندارد. ولی گمان می کنند، توانسته با اعتماد به نفس کاذب خود این بازی وقیح را ببرند.

مطالعه بهترین کتاب ها برای آرامش در واقع راهی است، برای درک بهتر مفاهیم والای آرامش که گمشده دنیای امروز ما میباشد. درون هر آدمی شهری هزار رنگ است که بدون شناخت آن نمی توان مسیری از نیک کامی را برای وی ترسیم نمود. از این رو چاره ای نیست تا به کتب و دانش آنها پناهنده شویم و از رهنمودهای آنها برای درک جنبه های مختلف آرامش پند بگیریم.

مخاطب در هر بخش با همان ماجراهای من در آوردی و ساختگی روبرو می‌شود ولی به دلیل روان بودن و قابل باور بودن داستان تصور می‌کند که این قصه‌ها واقعی است. او ناگهان متوجه می‌شود که آن چیزی که او آن را احترام و اعتمادبه‌نفس تلقی می‌کرده، چیزی نیست جز ترس و وحشتی که دیگران از او دارند. هیچ‌کس جرئت مخالفت با او را نداشته، چون همه از واکنش‌های غیرمنطقی و عجیب‌وغریب او می‌ترسیدند.

همین موضوع باعث می‌شود تا بتوانیم کتاب بیشعوری را از هر جهت به حال حاضر خود، اطرافیان و جامعه تقدیم کنیم و کمی تغییر رویه دهیم. زبان و قلمش نزدیک به نویسنده است و سعی کرد با وفاداری به متن و درعین‌حال در نظر گرفتن مخاطب، اثری تأثیرگذار خلق کند. البته این سبک ترجمه، در محبوبیت و فراگیر شدن این کتاب بی‌تأثیر نبوده است.

حتی اگر کتابخوان نباشید و با عالم کتاب بیگانه باشید حتما در سال‌های اخیر اسم کتاب بیشعوری، این شاهکار ادبی نقدی برای خود را شنیده‌اید. اکثر کتاب‌ها به واسطه تصویرسازی، سبک نوشتاری و داستان پردازی خود محبوب می‌شوند؛ اما بی شعوری کتابی برآمده از رفتار فردی و اجتماعی تک تک ماست و شاید همین موضوع آن را تا این حد محبوب کرده باشد. در این فصل از کتاب بیشعوری خیلی نزدیک‌تر با بیشعوری و عواقب آن آشنا می‌شویم؛ چرا که همه چیز از دید اجتماع و کلی‌تر نقد می‌شود. در واقع در این بخش نویسنده سعی دارد به این قضاوت نزدیک شود که علت فراگیر شدن بیشعوری در جامعه، به قدرت رسیدن آن‌ها است.

در محل کار بحث‌وجدل‌های همیشگی و کلافه کننده خیلی کمتر شده و همه به‌عنوان فردی منطقی و قابل‌اعتماد، روی شما حساب می‌کنند. با همین بهانه، نویسنده سعی دارد در لا به لای جملات به ما بفهماند که هیچ‌وقت برای داشتن زندگی سالم و توام با شعور دیر نیست! مثلا در بخشی از کتاب نویسنده تاکید دارد که پس از اولین مراحل تشخیص و درمان بیشعوری، به‌سرعت همه چیز در اطرافتان تغییر می‌کند. یا این که جایگاه ارزشمندی در جامعه به‌دست می‌آورید و دیگران برای با شما بودن از هم سبقت می‌گیرند.