سلام کافه بوک 🙂 فقط خواستم یه خسته نباشید بگم و یه تشکر بکنم برای بودنتون. من از خوندن نقد و بررسی کتاب شما واقعا لذت میبرم و برای انتخاب کتاب خیلی کمکم میکنه. سلام، لطفا مطلب چگونه داستایفسکی بخوانیم رو در سایت مطالعه کنید. تشابه اسمها و اسامی سخت یکم اذیتم کرد مجبور شدم یاداشت کنم یادم بمونه. داستایفسکی این اثر شاهکار خود را به آنا گریگوریونا – همسرش – تقدیم کرده است.
فردی که از گونهی آدمهای عجیب روزگار است، از گونهای که فراوان به آنها برخورد میکنیم. اما قبل از این اتفاق مهم روای داستان یک مقدمه آورده است. در مقدمهای که روای داستان آورده است و اتفاقا خودش آن را زاید میداند، او قهرمان رمان را آلکسی فیودورویچ کارامازوف معرفی میکند. آلکسی یا آلیوشا سومین پسر فیودور پاولویچ است که راوی اعتقاد دارد به هیچ وجه مرد بزرگی نیست اما با این حال او را قهرمان داستان میداند.
زیگموند فروید در مقالهای با عنوان «داستایفسکی و پدرکشی»، با تحلیل انگیزههای فرزندان کارامازوف برای پدرکشی و تحلیل روابط داستایفسکی با پدرش، او را واجد انگیزه پدرکشی دانست. خودِ داستایفسکی، پرسش محوری کتاب را مسئلهٔ وجود یا عدم وجود خداوند و خیر و شر در عالم دانستهاست. داستایفسکی در این کتاب، علاوهبر روایتکردن داستان، سیری از تحول افکارش را نیز ارائه کردهاست. رابرت بِرد معتقد است که محوریت این اثر، مشروعیت بخشیدن به نهاد «پیر دیر» در کلیسای ارتودکس بود تا وجههٔ عمومی این مذهب را در روسیه و سراسر دنیا بهبود بخشد.
در ادامه و در قسمت درباره رمان از اسمردیاکوف صحبت خواهیم کرد. با خواندن فصلهای ابتدایی رمان متوجه میشویم که فیودور مردی رذل و کثیف است که کوچکترین توجهی به پسرانش ندارد. کاملا مشخص است که او هیچ بویی از پدر بودن و وظایف پدری نبرده است. فیودور پسرانش را در کودکی به حال خودشان رها کرده و مدام در پی شهوترانی و ارضای امیال خودش است. و همین سبب میشود که توالی روایت میتوس یا پلات پیش برود و سر ضمیر اشخاص اصلی داستان بر خواننده عیان شود. بهاینترتیب که جملگی اشخاص اصلی در برابر آلیوشا زبان به گفتار میگشایند و اسرار دل خویش هویدا میکنند.
این فصل از کتاب حقیقتا تکاندهنده است و خواننده لازم است با دقت آن را مطالعه کند. برادران کارامازوف برای من دقیقا همان کتابی بود که از داستایفسکی انتظار داشتم. پس از آشنا شدن با این خانواده کوچک نازنین، به مرور متوجه اختلاف جدی میان بزرگترین پسر و پدر خانواده میشویم و میبینم که دو پسر دیگر چه تلاشهایی برای رفع این مشکل میکنند. برای حل این مشکل اعضای خانواده که سالهاست همدیگر را ندیدهاند دور هم جمع میشوند تا این مشکلات را برطرف کنند. برخورد این افراد با همدیگر، اختلاف نظرهای آنها، گفتوگوهایی که با همدیگر دارند و مراجعه آنها به صومعه نزد زوسیمای پیر برای حل اختلاف و… شروع جدی این رمان است. در فاصله سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۶۴ کتابهای «خاطرات خانه اموات» و «آزردگان» را به چاپ رساند.
کتاب برادران کارامازوف نوشته فئودور داستایوفسکی، یکی از برجستهترین آثار فلسفی و روانشناختی تاریخ ادبیات است. داستان حول محور سه برادر به نامهای ایوان، دیمیتری و آلکسی کارامازوف میچرخد که هر کدام نمایانگر جنبههای مختلف انسانیت و ایمان هستند. پدر آنها، فئودور، فردی خودخواه و فسادپذیر است که به قتل میرسد و این واقعه به شروع یک سری بحرانهای اخلاقی، روحانی و فلسفی در زندگی برادران تبدیل میشود. برادران کارامازوف سرشار از شخصیتپردازی و تحلیلهای عمیق روانشناختی است.
میگویند داستایفسکی این داستان را بر اساس ماجرایی واقعی که در زندان از زبان یک همبندی شنیده بود، نوشته است. داستان کشتهشدن پدری و اتهام ناحق قتل به پسری که هستهٔ اصلی داستانش شد. برادران کارامازوف رمانی پیچیده است که مباحث عمیق الهی، فلسفی و اخلاقی را مطرح میکند.
این اثر همچنین میتواند توجه علاقهمندان به ادبیات روسیه را نیز به خود جلب کند. این رمان ترجمههای مختلفی دارد و ما ترجمه احد علیقلیان را معرفی کردهایم. این ترجمه یک ترجمه خوب و روان بود که اگر کمی در مطالعه کتاب جلو بروید با سبک آن کامل آشنا خواهید شد. رمان برادران کارامازوف یک رمان طولانی است که تقریبا ۴۰۰٫۰۰۰ کلمه دارد و نشر مرکز آن را در یک جلد منتشر کرده است. این موضوع باعث شده فونت کتاب مقداری ریزتر از حالت عادی باشد و ممکن است خواننده را هنگام مطالعه دچار مشکل کند. همچنین یادداشتهای مترجم نیز به طور کلی در آخر کتاب آمده است که رجوع به آن از حالت عادی که پایین صفحات میآید سختتر است.
ثبت ديدگاه