خوب استمن نمی توانم بخوابمومن چندین بار زیر کلمه “گربه” خط زدم، پس حتما چیز مهمی بوده است، اما نمی توانم زیر آن چه نوشته ام بخوانم. شاید گربه در حالی که می خواست بخوابد روی صورتش بود. واقعاً ناراحتکننده است که یک نفر با چنین استعدادی مغزش اینطور به فنا میرود.
همچنین خوانندگان ARC (نسخهی کپی پیش از چاپ) به نویسنده میگویند که از پس چنین وظیفهای بهخوبی برآمده است. با این وجود بعد از انتشار کتاب، خوانندگان زیادی به مکفادن اعتراض کردند که داستانش مشکلات روانی را بهدرستی منعکس نکرده است. امی برنر در طول کتاب بیماران روانی را «دیوانه» خطاب میکند و رفتارش با آنان مناسب نیست. فریدا مکفادن سعی کرده است که در چاپهای جدید این کتاب، نقدهای خوانندگان را نیز در نظر بگیرد.
همکاران ما در واحد فروش و خدمات پس از فروش آماده دریافت سوالات، نظرات و انتقادات شما هستند. شما میتوانید این کتاب را از طریق فروشگاه اینترنتی کتابانه در سریعترین زمان ممکن تهیه نمایید. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
از آن آدمهایی است که دلت میخواهد شب قبل از امتحان با آنها درس بخوانی، چون همیشه درس را خیلی خوب بلد است ولی بابتش برایت قیافه نمیگیرد. همه فقط یه مشت داروی خوابآور تجویز میکنن، ولی تو باهام حرف زدی. آخرین باری که با هم صحبت کردیم رفتار خیلی بدی با او داشتم. سعی داشت به من پیشنهاد صلح و آشتی بدهد و من ردش کردم. در دفاع از خودم باید بگویم، نمیدانستم آخرین باری است که با هم حرف میزنیم.
بنابراین بعد از صحبت با شما، رفتم و بچه گربه جدیدم را برداشتم. با تشکر از شما که برای گوش دادن به من وقت گذاشتید. چه بگویم؟ من دانشجوی پزشکی هستم، بنابراین اطلاعات زیادی ندارم، اما زمان زیادی را با بیماران می گذرانم. وقتی وارد اتاق شدم مجبور شدم روی صندلی بنشینم، اما وقتی دکتر خواب وارد شد مجبور شدم بلند شوم تا بتواند روی صندلی بنشیند و من به طرز ناخوشایندی روی صندلی ایستادم. وقتی وارد اتاق معاینه شدم خانم پریچت فریاد زد. امی، خیلی خوشحالم که با تو آشنا شدم، این احوالپرسی با سلام های دیگر بیماران که با چشمان خواب آلود به من سلام می کنند، متفاوت است.
گوشیام را از جیب عمیق شلوار گان آبیام بیرون میآورم، امیدوارم تماسی از پولین، دستیار اجرایی بخش روانپزشکی بیمارستان، باشد که زنگ زده تا بگوید دیگر نیازی ندارند در بخش دی کار کنم. رمانِ بخش دی اثری متفاوت و فراموشنشدنی دربارهٔ یک بیمارستان و بیمارانی است که در آن روزگار خود را میگذرانند. طرح داستان بسیار هیجانانگیز و پرپیچوخم است.
خانم پریچت وقتی از روی صندلی بلند شد کمی عصبی بود، اما اضطراب او کاملا از بین رفت. اکنون می توانم تصویر را به وضوح ببینم. درخواست مرجوع کردن کالا در گروه کتاب با دلیل “انصراف از خرید” تنها در صورتی قابل تایید است که کالا در شرایط اولیه باشد (در صورت پلمپ یا بسته بندی مخصوص، کالا نباید باز شده باشد).
ثبت ديدگاه