این حرفها البته در حد ادعا باقی ماند چند نفری هم بخشهایی از این رمان را بهصورت اینترنتی منتشر کردند که با اقبال چندانی روبرو نشد. او در این شعر به صراحت از اسرائیل نام میبرد و با انتقاد از «حمله پیشگیرانه» میگوید که اسرائیل بهعنوان یک قدرت اتمی، صلح جهانی را که خود متزلزل است، به خطر انداخته است. گراس از این حق ناروا انتقاد میکند که ملتی (ایرانیها) قرار است بمباران شوند، تنها با این حدس و گمان که رهبران آن بهدنبال ساختن بمب اتمی هستند. تبعید و جدایی در دو شخصیت ریو و رامبر نمایان است؛ که هردو از زن مورد علاقهشان جدا شدهاند. این تبعید و جدایی همچنین در شهروندان گمنام دیگری نیز نمایان است که هنگام قرنطینه شدن شهر خود یا عزیزان آنها در بیرون از شهر بودند.
او این را همدستی در جنایتی میداند که غیرقابل بخشش است. و معتقد است ادامه این سیاست ریاکاری غرب است وی امیدوار است، عده بیشتری به وجدان خود گوش کنند و سکوت را بشکنند. او در شعر خود همچنین به این نکته اشاره کرده که هرگونه انتقادی از اسرائیل بهعنوان ضدسامیگری تلقی میشود که در آلمان برای آن مجازات قانونی تعیین شده است. در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بیگفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزههایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است. داوري بيرحمانه گاليله درباره خود و آنچه در پايان كار درباره هدف واقعي علم ميگويد، دريچهاي به سوي نور ميگشايد.
او در دوبلین، پایتخت ایرلند متولد شد و اگرچه با سیزده زبان آشنایی داشت، آثارش را به زبان انگلیسی مینوشت. جویس از اولین نویسندگانی بود که از جریان سیال ذهن برای روایت آثارش استفاده میکرد. این مجموعه داستان شامل داستانهای کوتاه با محوریت شهر دوبلین و زندگی مردم آن است. گاهی این کتاب را داستانی بلند طبقهبندی میکنند که توسط داستانهای کوتاه و مرتبط روایت شده است. یکی از داستانهای این مجموعه، یک روز از عمر آقای بلوم، اولین جرقهی کتاب اولیس بود. کتاب اولیس حتی پیش از انتشارش دچار حاشیه شده و چاپ آن در آمریکا و انگلستان ممنوع شد.
رمان اولیس مملو است از اشارات و ارجاعات به اساطیر و نکات برآمده از فرهنگ و تاریخ اروپایی و کتاب مقدس که درک آنها برای مخاطب غربی انگلیسی زبان هم دشوار است چه رسد برای مخاطبانی از فرهنگی دیگر. جیمز آگوستین آلویسیوس جویس (۲ فوریه ۱۸۸۲ دوبلین – ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ زوریخ) نویسنده ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگترین رمان سده بیستم خواندهاند. تمام آثارش را نه به زبان مادری که به زبان انگلیسی مینوشت. اولین اثرش دوبلینیها مجموعه داستانهای کوتاهی است درباره دوبلین و مردمش که گاهی آن را داستانی بلند و با درونمایهای یگانه تلقی میکنند. او همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بودند که به شیوهٔ جریان سیال ذهن مینوشتند. وی به ۱۳۳ زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.
هیچانگاری که مشابه نیهیلیسم است، و در آن شخص میکوشد معنایی برای زندگی بیابد، بدون اینکه حاصلی برای کوشش بیابد. حقیقتش این پستت رو در یکی از کانال های تلگرامی خوندم. وقتی به آخرش رسیدم و اسمت رو دیدم، نمیدونم چرا ولی یه حس خیلی عجیبی پیدا کردم. نمیدونم، شاید بیشتر بخاطر اینکه برام جالب بود یهویی آخرش اسم تو رو دیدم. دوست داشتم بیام اینجا و بگم چقدر خوشحالم که هستی. این عشق رو توی همه ی کارها گم کردیم.بیشتر کسایی که میبینم از لحظه لحظه کارشون لذت نمیبرند و عاشقش نیستن.
اين پسر از خود مي پرسد چرا اين ميراث به برادر بزرگ ترش «فرانتس» نرسيده است؟ اما رازي در خانه نهفته است. ژان پل سارتر، ژوئن ۱۹۰۵ در پاریس متولد شد.وی فیلسوف، رماننویس، نمایشنامهنویس و منتقد فرانسوی و برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات است .سارتر در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. بلافاصله پس از این ماجرا، کنجکاوی محافل ادبی درباره اولیس فروکش کرد. هرچند که ماجرای تازهای در حاشیه آن به وجود آمد. حاشیهای که حکایت از ادعای کم و کیف ترجمه اولیس توسط بدیعی را داشت.
ترجمهی این کتاب به هر زبانی به علت نگارش خاص جویس و بازیهای زبانی تقریباً ناممکن است. البته، در ایران منوچهر بدیعی این کتاب را ترجمه کرده و هنوز موفق به کسب مجوز برای انتشار نشده است. کتاب جیمز جویس شامل فصل هفدهم اولیس با ترجمهی منوچهر بدیعی است. وی تحصیلات خود در رشتهای نامرتبط با فن ترجمه ادامه داد و لیسانسش را گرفت. او درسهای دوره دکترای همان رشته را نیز تمام کرد، اما چون رساله پایان دوره تحصیلی را نگذراندهاست درجه و عنوان دکترا ندارد. مشاغلش همواره در همان زمینه تحصیلات دانشگاهیاش بوده و از این رو به ترجمه به عنوان یک شغل و حرفه نگاه نمیکند.
پس از قریبِ سه دهه انتظار و پشتسر گذاشتن فرازونشیبهایی که بدیعی روایت کرد، در یک لحظه تمامِ روزگار رفته بر «اولیس» و نویسندهاش پیش چشم مترجم ظاهر میشود تا او را به تصمیم نهایی درباره انتشار «اولیس» برساند. آخرین داستان دوبلینی ها بنام “مردگان”جزو دستنوشت اول نبود و بعدها توسط جویس به کتاب اضافه شد. اگر ترجمههای او را خوانده باشید، مانند کتاب بازار خودفروشی، میدانید چقدر کاردرست است. امیدوارم روزی اولیس به طور کامل با ترجمه ایشان منتشر شود. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد. خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجیبه ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت و یا بیاندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی.
نسلي که در باطن از کشتار نازي ها دچار ندامت و احساس گناه است و خود را با سرزنش نسل جوان تر روبه رو مي بيند، نسلي که از گذشته بزرگانش شرمنده است و نمي تواند به آنچه پيشينيان برايش به ميراث گذشته اند افتخار کند. «هيندنبورگ فون گرلاخ» مردي ثروتمند و صاحب صنايع کشتي سازي است. او که سال ها با استبداد با دختر و دو پسرش رفتار کرده، اکنون به علت سرطان حنجره در شرف مرگ است. پسر دومش «ورنر»، عروسش «يوهانا» و دختر شوهرنکرده اش «لني » را گرد هم مي آورد و دستورهاي خود را به آنان ابلاغ مي کند تا شايد بتواند سنت هاي خانوادگي را حفظ کند. هيندنبورگ پير کارخانه هاي خود را به ورنر واگذار مي کند.
ثبت ديدگاه