همه این روابط توسّط خود خداوند طراحی شده و به اذن و اراده او صورت می گیرد. بنابراین، کسی که برای آموختن نزد معلم می رود ،یا برای درمان به پزشک مراجعه می کند، نه تنها معلم و پزشک را شریک خداوند قرار نداده، بلکه به قانون الهی عمل کرده است. اولا خداوند رابطه علیت را میان پدیده های جهان حاکم کرده است. اعتقاد به اینکه علاوه بر خداوند در کنار او، دیگران هم مالک بخشی از جهان هستند. اگر کسی معتقد به شرکت در خالقیت باشد، معتقد به شرک در مالکیت نیز خواهد بود.
بوسیدن ضریح امامان نه تنها نشاندهنده عشق به آنهاست بلکه بیانگر اعتقاد ما به مقام والای ایشان نزد خداوند است. در واقع، احترام ما به ایشان ناشی از نزدیکیشان به خداوند و عنایت خاص پروردگار است. توحید در خالقیت عبارت از این است که معتقد باشیم خداوند تنها مبدأ و خالق جهان است، موجودات همه مخلوق او هستند و در کار آفرینش شریک و همتایی ندارد. چگونه برخی افراد با انتخاب هدفی بزرگ به موفقیتهای متعدد دست مییابند؟ – با عبادت و بندگی خدا که هم زندگی دنیوی آنان را غنی میکند و هم موجب نزدیکی به خدا میشود. برای انسان مؤمن زندگی در جامعه غیرتوحیدی دشوار است، چون بعضی احکام و دستورات خداوند مربوط به اجتماع است و در غیر جامعه توحیدی قابل پیادهشدن نیست. اما انسانی که ایمان ندارد یا در ایمانش ضعف وجود دارد، در برابر خوشیها، آرام است و خداوند را عبادت و بندگی میکند.
این انسان بینهایت طلب، در زندگی خود همواره در حال انتخاب هدف است؛ هدفهایی پایانناپذیر و تمام نشدنی. در حالیکه حیوانات و گیاهان هدفهای محدودی دارند و هنگامیکه به سرحدّی از رشد و کمال میرسند، متوقف میشوند؛ چنانکه گویی راهشان پایان یافته است. همچنین خلقت و ماندگاری همه پدیدهها نیز نیازمند عطای دائمی خداوند است. محمد بن عبدالوهاب در رساله «کشف الشبهات» بارها مسلمانان را مشرک، کافر، بتپرست، مرتد و منکر توحید خوانده است. او و پیروانش معتقدند که همه مسلمانان بعد از ایمان آوردن کافر شدهاند و بنابراین قتل آنها واجب است.
سپس راه رستگاری و راه شقاوت را به ما نشان داد تا با استفاده از سرمایهٔ عقل راه رستگاری را برگزینیم و از شقاوت دوری کنیم. اولین گام برای حرکت انسان در این مسیر، «شناخت انسان» است؛ یعنی شناخت «سرمایه ها»، «توانایی ها» و «استعدادهای او» و همچنین «شناخت موانعِ حرکت انسان» در مسیر عبودیت است. در مقام مثال؛ رابطه «خداوند» با «جهان»، تا حتی شبیه کدام نوع رابطه است؟ بنویسید. تفاوت انسان های «نا آگاه» و انسان های «آگاه» نسبت به نیازهای دائمی به خداوند را بنویسید. فقط در صورتی که «خودش ذاتا موجود باشد» در این صورت، چنین چیزی دیگر پدیده نیست و نیاز به پدید آورنده نخواهد داشت؛ زیرا همواره بوده است و خواهد بود.
به همین دلیل، به دنبال انتخاب هدفهایی است که از طریق آن، استعدادهای گوناگون خویش را به کمال رساند. وبسایت دانشچی با هدف یک سایت آموزشی، تحقیقی، وبگردی و اطلاع رسانی در جهت پیشرفت علمی دانش آموزان، دانشجویان و کاربران اینترنت راهاندازی شده است. ۱- جهان را خالقی بینیاز خلق کرده و ساعت را ساعتسازی که خودش در خلقت و بقا نیازمند است ساخته است. «قَبلَه؛ قبل از هر چیزی خدا را دیدم» یعنی قبل از پیدایش هر چیزی خداوند بوده و آن پدیده موجود نبوده، خداوند پدیده را به وجود آورده است. موجودات پیوسته از خداوند درخواست دارند و برآوردن درخواست آنها عطای دائمی خداوند را طلب میکند.
علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت از زمان ابن تیمیه تا کنون کتابهای زیادی علیه او نوشتهاند و به نقد دیدگاههایش پرداختهاند. چهلویکمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم از ۷ تا ۱۲ بهمن ماه با حضور ۵۷ نخبه قرآنی از ۲۶ کشور جهان در رشتههای برای برادران، حفظ کل، قرائت تحقیق و قرائت ترتیب و برای خواهران، حفظ کل و قرائت تحقیق در حال برگزاری است. در جامعه توحیدی نیز بدون مردم با ایمان و معتقد به جنبه فردی توحید، اجرای احکام و دستورات خداوند امکانپذیر نیست. از مردم کسی هست که خدا را بر یک جانب و کنارهای تنها به زبان و هنگام وسعت و آسودگی عبادت و بندگی میکند، پس اگر خیری به او رسد، دلش به آن آرام میگیرد و اگر بلایی به او رسد، از خدا رویگردان میشود. قرآن کریم، اصولا تلقی درجه دوم بودن زن را به شدت نفی کرد و با اینکه در آن عصر و حتی تا همین دوره های اخیر، در اروپا زن را براساس تورات، موجود درجه دوم تلقی می کردند، آیات قرآنی با این نگاه مبارزه کرد.
تسلیم بودن در برابر امیال نفسانی باعث می شود انسان مشرک، درونی ناآرام داشته باشد (معلول) زیرا هوای نفس وی هر روز خواسته جدیدی جلوی روی او قرار می دهد. اعتقاد به اینکه علاوه بر خداوند و در کنار او، دیگرانی نیز هستند که سرپرستی جهان را بر عهده دارند و خودشان حق تصرف در جهان را دارا می باشند. جمله لا اله الا الله فقط یک شعار نیست؛ بلکه پایبندی به آن همه زندگی فرد مسلمان را در رابطه با خدا، خویشتن، خانواده، اجتماع و دیگر مخلوقات تغییر می دهد. به معنای اعتقاد به خدای یگانه است؛ یعنی خدا بی همتاست و شریکی ندارد و این بیانگر اصل و حقیقت توحید است. _ هر کدام از ما، بر اساس فطرت خوش، خدا را می یابیم (فطرت خدا آشنا درس 2 دهم) و حضورش را درک می کنیم. در آفرینش، یک موجود فقط در چه صورتی در وجود خود» نیازمند به دیگری نیست بنویسید.
تقدیر الهی شامل «همه ویژگی ها، کیفیت ها و کلیه روابط میان موجودات» نیز می شود. جهان همواره و در هر «آن» به خداوند نیازمند است و این نیاز هیچگاه قطع یا کم نمی شود؛ همه موجودات وابسته به خدا هستند و خداوند هر لحظه اراده کند، می تواند آن ها را از بین ببرد. این که انسان بتواند با هر چیزی خدا را ببیند، معرفتی عمیق و والاست که در نگاه نخست، مشکل به نظر می آید، اما هدفی قابل دسترس است، به خصوص برای نوجوانان و جوانان که «پاکی و صفای قلب» دارند. اگر قدم پیش گذاریم و با عزم و تصمیم قوی حرکت کنیم، به یقین خداوند نیز کمک خواهد کرد و لذت چنین معرفتی را به ما خواهد چشاند. پس خداوند هر لحظه دستاندر کار امری است یعنی هر لحظه به امر خلقت و بقای موجودات و اجابت درخواستهای آنها توجه دارد. نکته مهم این است که قبل از ابن تیمیه، قرآن و سنت در دسترس هزاران عالمان قرار داشت، اما هیچیک از آنها به استنباطهای تند و افراطی نپرداختند.
هر فرد متناسب با اعتقادات خویش (جهان بینی) مسیر زندگی خود را انتخاب می کند و بر همان اساس رفتار می کند. قرآن کریم، بارها تأثیر داشتن موجودات گوناگون را در عالم یادآوری کرده است. عبارت از این است که معتقد باشیم خداوند تنها مبدا و خالق جهان است موجودات همه مخلوق او هستند و در کار آفرینش شریک و همتایی ندارد. اینکه انسان بتواند با هر چیزی خدا را ببیند، معرفتی عمیق و والاست که در نگاه نخست مشکل به نظر می آید، اما هدفی قابل دسترس است، به خصوص برای جوانان و نوجوانان که پاکی و صفای قلب دارند. پدیده ها، که وجودشان از خودشان نیست، برای موجود شدن نیازمند به پدیدآوردنده ای هستند که خودش پدیده نباشد، بلکه وجودش از خودش باشد. انسان و موجودات جهان پدیده هایی هستند که وجودشان از خودشان نبوده و نیست.
خداوند به شما وعده حق داد؛ اما من به شما وعده ای دادم و خلاف آن عمل کردم. البته من بر شما تسلّطی نداشتم؛ فقط شما را به گناه دعوت کردم. نه من می توانم به شما کمکی کنم و نه شما می توانید مرا نجات دهید. خود را «پدیده ای» می یابیم که وجود و هستی مان از خودمان نیست. اگر در اشیای پیرامون خود نیز تأمل کنیم، آنها را همین گونه می بینیم؛ حیوانات، نباتات، جمادات، زمین، ستاره ها و کهکشان ها، همه را پدیده هایی می یابیم که وجودشان از خودشان نبوده و نیست.
ثبت ديدگاه