جنس جلدش خیلی خوب بود ولی جنس کاغذ کتاب زیاد با کیفیت نبود.نوبت چاپش برای سال 98 بود. این کتاب نیاز به تعریف نداره و تمام کسایی که اهل کتاب هستند این نویسنده رو می شناسند. در رمان کوری (Blindness) ژوزه ساراماگو (Jose Saramago) برای شخصیت‌ها اسم انتخاب نکرده است. با این وجود پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌های رمان ارتباط ذهنی برقرار کند.

فصل اول عبارت است از معرفی و تحلیل تاریخ فرهنگی عراق از زمان دوره عثمانی تا دوره قاجاری و آخرین سالهای سلطنت مصدق ایران. فصل دوم نشان داده است که چگونه فرهنگ عراق از تأثیر رؤیانه‌های ژوزه ساراماگو تحت تاثیر قرار گرفته است. با استفاده از مطالعات مختلف، ساراماگو معرفی کرد که چطور رؤیانه‌های او را در فرهنگ عراق اعمال کرده اند. فصل سوم شامل بررسی اثرات عملی کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو بر فرهنگ عراق است. از جمله این اثرات، می‌توان به تغییرات مذهبی و فکری، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، تغییرات سیاسی و اداری، و ایجاد فضاهای تشکیل‌دهنده فرایندهای پیشرفت علمی و فرهنگی اشاره کرد.

مرد غریبه نیز مدتی بعد از سرقت اتومبیل نابینا می شود و در ادامه کتاب او را با نام مرد سارق می شناسیم. کتاب صوتی کوری با صدای تایماز رضوانی، رمانی بسیار شنیدنی و قابل تامل است. از دیدگاهی فلسفی، ژوزه ساراماگو به مسئله جهل و نادانی به عنوان مرضی مسری و خطرناک در میان انسان‌ها می‌پردازد. در مورد چشمهایی است که نمی بینندو در مورد چشم هایی است که نمی خواهند ببینند. کاش نه فقط چشمها،بلکه دل وعقل ووجدان ودیگر چیزهای انسانی مان به کوری مبتلا نشود.

کتابی که هنوز بعد از چند سال خوندش هنوز داستانش توی ذهنم هست. ذخیره نام، ایمیل و سایت توسط مرورگر برای ارسال دیدگاه در زمانی دیگر. از حسن اتفاق، که نویدبخش پیامدهای آینده بود، یک تخت خالی وجود داشت، فقط یک تخت، و هیچکس نمی‌توانست حدس بزند چگونه این تخت از یورش تازه واردین برکنار مانده بود. در این تخت ماشین دزد دردهای جانکاهی را متحمل شده بود، و شاید به همین دلیل حال و هوای رنج و عذابی را حفظ کرده بود که برای مردم دافعه داشت. چشمان بیرون‌زده، صورت چروکیده و ابروان تابدار مرد نشان می‌داد که بسیار نگران است.

کتاب کوری، اثری کم نظیر از ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتقالی می‌باشد که موضوع اصلی‌اش به کور شدن و ماندن در آن اختصاص دارد. ماجرای کتاب، جالب‌تر می‌شود وقتی که مخاطب می‌فهمد مکان‌ها و شخصیت‌ها نامی ندارد و برای اسامی اشخاص در داستان این موارد در نظر گرفته شده‌اند. چشم پزشک، دختر عینکی، پسر لوچ، همسر چشم پزشک، مردی که اول کور شد، پیر مردی که چشم بند داشت. آغاز‌گر داستان کور شدن یک نفر در یک چهار راه است که به یکباره و عجیب برایش اتفاق می‌افتد.

این نویسنده در سال 2004 ادامه‌ای بر کتاب کوری خود نوشت که «دیدن» (Seeing) نام دارد. یکی از نکات مهم رمان در این است که هیچ یک از شخصیت‌های این داستان اسم ندارند و با صفت‌هایی همچون همسر دکتر، دختر عینک تیره و… همین نکته منجر به این می‌شود تا داستان محدود به جغرافیای خاصی نباشد و هر خواننده‌ای در هر نقطه‌ای از جهان با این اثر ارتباط برقرار کند. ویژگی اول و تکراری این کتاب، عدم استفاده از هیچ اسمی برای شخصیت‌های داستان است.

پس از خواندن کتاب کوری پیشنهاد می‌کنیم که این داستان‌ها را بخوانید. ترجمه‌های مختلفی از کتاب کوری به زبان فارسی وجود دارد ترجمه «مینو مشیری» از انتشارات علم، «اسدالله امرایی» از انتشارات مروارید، «مهدی غبرایی» از نشر مرکز و «کیومرث پارسای» از انتشارات روزگار در این میان شهرت بیشتری دارند. برای خواندن این کتاب حدودا به شش ساعت زمان‌ نیاز است.

چهار نفر از بند چشم پزشک و همسرش کشته شده بودند و بقیه برای بند دیگری بودند. قرار بر این شد که هر بند، کشته های متعلق به خودش را دفن کند. پس از اتمام دفن افراد بند چشم پزشک، بند دیگر از دفن افراد خودشان امتناع کردند. دستشویی های کثیف، کمبود لوازم بهداشتی، ناتوانی در نظافت و کشته های روی زمین باعث شد که چشم پزشک احساس کند که به حیوانی تبدیل شده است. کتاب کوری که درباره رعایت نکردن حقوق دیگران است و رمان در یک چهار راه آغاز می‌شود.

فردا همه ی اعضای گروه با هم به خانه چشم پزشک و همسرش رفتند. خوشبختانه آن جا غارت نشده بود و چشم پزشک هنوز کلید خانه  را داشت. در آن جا سه زن گروه توانستند با آب باران خودشان را بشویند.

این بخش از تحقیق و نگارش‌های ژوزه ساراماگو از قبیل “The Cherry Orchard” و “Three Sisters” به عنوان اثراتی از آن نام شناخته می شود. رمان کوری (Blindness) از داستان های مشهور تاریخ ادبیات جهان و از آثار برجسته نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل، ژوزه ساراماگو است که سال ۱۹۹۵ برای اولین بار به چاپ رسیده است. هم‌چنین بی‌نام بودن همه‌ی شخصیت‌ها، باز هم با فضای نابینایی حاکم بر داستان، هم‌خوان است. وقتی چشم‌هایت را به روی جهان می‌بندی، رفتارها و ویژگی‌ها، بیشتر از نام‌ها بر ذهنت اثر می‌گذارند. به همین علت، در رمان کوری با نام‌هایی مانندِ پزشک، همسر پزشک، حسابدار، مرد مسلح، وزیر و دختر عینکی مواجه می‌شویم.