فارلی به خوبی از پس هدایت و تهیه‌ی یک زندگینامه‌ی طنز و آموزنده برآمده، اما برای به دست آوردن شهرت بیشتر ترجیح داده تا آبروی دان شرلی را به قربانگاه ببرد. فیلم Green Book در یک سکانس ۵ دقیقه‌ای به بینندگان اطلاع می‌دهد که دان شرلی معروف در واقع یک دگرباش بوده است. این سکانس در طول فیلم با جملاتی همچون «من به حد کافی مرد نبوده‌ام…» هم تکمیل می‌شود تا هرگونه شکی را به یقین تبدیل کند.

تونی از همان ابتدا پیشنهاد دکتر شرلی را قبول نمی‌کند و در انتها هم با تعیین شرایطی حاضر به همکاری با او می‌شود. این یعنی با آنکه تونی برای به دست آوردن پول، همیشه شرافتمندانه عمل نمی‌کند یا حاضر است بیست و شش هات‌داگ را پشت سر هم بخورد، ولی اینگونه هم نیست که هر کاری برای آن انجام دهد. این نکته جایی مهم‌تر می‌شود که با عمیق‌تر شدن رابطه بین تونی و شرلی، تونی حاضر نمی‌شود برای پول بیشتر، توهین به شرلی در رستوران را بپذیرد و برای حمایت از او می‌خواهد دعوا به راه بیاندازد.میزانسننقش میزانسن هم در انتقال مواضع کارکترها نسبت به هم کاملاً بارز است. چرا کتاب سبز؟ قبل از آغاز سفر کتابی با عنوان «کتاب سبز» در اختیار تونی قرار می گیرد و معلوم می شود به نوعی کتابی راهنما است که نشان می دهد سیاه پوستان مجاز به استفاده از کدام مسیر و استراحتگاه هایی هستند.

این در حالی است که تمام اعضای خانواده‌ی شرلی و حتی فرزند ارشد تونی، نیک واللونگا هم که در قامت یکی از تهیه کنندگان و نویسندگان این اثر ظاهر شده، می‌گویند که شرلی هرگز در خصوص تمایلات جنسی خود با کسی صحبتی نکرده است. پس دلیل چنین سکانسی چیست؟ متاسفانه سینمای هالیوود هم درست مثل سینمای کشور خودمان بیش از آنچه که فکر می‌کنیم درگیر و اسیر گروه‌های سیاسی و قدرت آنها در پشت پرده است. ماهرشالا علی پیش از این در فیلم «مهتاب» در سال ۲۰۱۷ برنده‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شده و در آنجا هم به عنوان یک جوان دگرباش ایفای نقش کرده است. در حین اجرای جشنواره‌ی «جوایز گرمی» سال ۲۰۱۴ هم چندین زوج دگرباش در حضور هنرمندانی چون «مدونا» به عقد یکدیگر در آمده و به شدت از حقوق این قشر در این برنامه دفاع و برای آن تبلیغ کردند. این‌ها تنها مواردی از تاثیر لابی‌های سیاسی و اجتماعی بر فستیوال‌های هنری آمریکاست و مطمئناً یک کارگردان کهنه کار هالیوودی بهتر از بنده و شما از این امر باخبر است.

گل سر سبد جوایزی که به این فیلم موفق تعلق گرفت، جایزه اسکار بهترین فیلم سال 2019، بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی و بهترین بازیگر مکمل مرد بود. این فیلم با ادامه فروش سینمایی خود می‌تواند نقشه راهی برای ساخت فیلم‌های مستقل و خوب باشد. شلاق نمونه دیگر از این فیلم‌های موزیکال بود که به خوبی از هر نظر خوش درخشید. به نظر می‌رسد هالیوود با وجود کارگردان‌های مستعد و خوبی که دارد اگر درگیر سطحی نگری و کلیشه‌ای بودن روند ساخت فیلم‌های استودیویی نشود بتواند چه در زمینه جلب گیشه و چه جذب منتقدین موفق باشد به شرطی این روند مستمر باشد.

کتاب سبز برنده جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (برای علی) شد. این فیلم همچنین برنده جایزه انجمن تهیه کنندگان آمریکا برای بهترین فیلم سینمایی، جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم موزیکال یا کمدی و جایزه هیئت ملی بازبینی برای بهترین فیلم سال 2018 شد و به عنوان یکی از برترین ها انتخاب شد. علی همچنین برنده جایزه گلدن گلوب، انجمن بازیگران سینما و جوایز بفتا برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. البته این تنها ویگو مورتنسن نیست که شخصیتی به یاد ماندنی برای بینندگان تصویر می‌کند.

همسرش آلبوم موسیقی دکتر شرلی را تهیه می کند و او به آن درست توجه نمی کند . شرلی هم از آدم های سطح پائین خوشش نمی آید ، حتی در اولین اجرا از تونی می خواهد که بیرون مهمانی باشد چون از کلمات سخیفی استفاده می کند و تلفظ نام ایتالیایی او برای مهمانان سخت است . مجری در سخنرانی خود از یک کلمه ایتالیایی به معنی «ذوق هنری» استفاده می کند . این ها نشان می دهند که تونی لیپ و دان شرلی هر دو در ابتدای سفر نسبت به هم دچار قضاوت هستند و شناخت درستی از هم ندارند. شرلی با هدف بالا بردن جایگاه فرهنگی و احترام سیاهپوست ها و تونی لیپ با هدف به دست آوردن پول برای خانواده اش ، ناچارند علی رغم قضاوت هایی که نسبت به یکدیگر دارند با هم همراه شوند چون آنها به یکدیگر نیاز دارند . همسرش برای کارگران سیاهپوست شربت درست می کند و او لیوان هایی را که آنها از آن شربت خورده اند ، دور می اندازد .

کتاب سبز تنها به تجربه‌ی کوتاه تونی به‌عنوان راننده و محافظ شخصی شرلی پرداخته و سفر این دو به سوی جنوب آمریکا را روایت می‌کند. قالب اصلی داستان این فیلم، نشان دادن تبعیض نژادی در دهه‌ی ۶۰ میلادی و سختی‌های سیاه پوست بودن در آن زمان است. دان شرلی علی رقم ثروت، شهرت و جایگاه اجتماعی بالای خود، همچنان یک سیاه پوست است و از توهین، تحقیر و حتی برخورد فیزیکی نژادپرستان آمریکایی در امان نیست. سفر به جنوب آمریکا برای یک سیاه پوست آن هم در دوران اوج تنش‌های نژادی در این کشور، عملی بس خطرناک محسوب می‌شد. مردم جنوب آمریکا از زمان «آبراهام لینکلن» به دلیل جنگ برای بقای برده‌داری و نژاد پرستی مشهور شدند.

در طول سفر، دان به تونی کمک می کند تا نامه های شیوا و عاشقانه برای همسرش بنویسد که او را عمیقاً متاثر می کند. تونی دان را تشویق می کند تا با برادرش که بااو قهر کرده ارتباط برقرار کند. داستان مدیریت تونی و برخورد او با مشکلات و نحوه ارتباط دان با او، بسیار آموزنده است. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو در 11 سپتامبر 2018 انجام داد و در آنجا برنده جایزه فیلم منتخب مردم شد. در 16 نوامبر 2018 در ایالات متحده اکران شد و 321 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت.

تنها کافیست یک سکانس کوتاه به فیلمی با موضوع تبعیض نژادی که از تمامی جهات زیبا عمل کرده اضافه شود تا در کنار حمایت جامعه‌ی هنری و جامعه‌ی رنگین پوستان، از پشتیبانی فعالان سیاسی و اجتماعی حقوق دگرباشان هم برخوردار شوید. این امر نه تنها شانس برنده شدن جوایز را برای فارلی افزایش می‌دهد، بلکه او را از تبلیغات توییتری و اینترنتی گروه‌های دگرباش هم بهرمند می‌کند. صرف نظر از صحیح یا غلط بودن این ادعا در خصوص دان شرلی، کم‌ترین کاری که سازندگان کتاب سبز می‌توانستند در حق هنرمندی همچون وی انجام دهند، احترام گذاشتن به حریم خصوصی او و تصمیمش در خصوص عدم اعلام عمومی تمایلات جنسی خود بود که متاسفانه در این اثر به بهایی اندک فروخته شد. به همین دلیل است که فیلمی مانند Green Book، برنده جایزه بهترین فیلم اسکار 2019، از تمام نمونه‌های دیگر سینمایی‌تر است. حال ما با شناخت خوبی که از هریک از این دو شخصیت به دست می‌آوریم، به لایه‌های پنهان فیلم نزدیک می‌شویم و نگاه فیلمساز را درک می‌کنیم. حال با این مقدمه، تماشای فیلم کتاب سبز را از دست ندهید چرا که در عین جذابیتش می‌تواند جایزه اسکار را برای ویگو مورتنسن و ماهرشالا علی به ارمغان بیاورد.

خنده دردناک و خسته او در انتهای هر کنسرت گواه خوبی برای این ادعاست. فیلم زمانی در بهترین حالت خود قرار دارد که تونی و شرلی حدود این سیاست‎ها را کشف می‎کنند و متوجه می‎شوند چطور وضعیت کنونی مسائل (از نظر سیاسی و اجتماعی) تعریف شده از سوی سفیدپوستان را  به چالش بکشند. فیلم کتاب سبز به خوبی نشان می‎دهد شرلی برای جمعیتی که اکثرا سفیدپوست هستند و در کنسرت او جمع شده‎اند، چطور رفتار خود را وفق می‎دهد تا از سوی آن‎ها بیشتر پذیرفته شود. حتی با آنکه می‎داند زمانی که عرصه را ترک کند پیش چشمان این افراد فقط یک «نیگرو» (Negro – صفتی توهین‎آمیز خطاب به سیاه‎پوستان) دیگر است. فیلم Green Book به شیوه‎های مختلف رفتار نژادپرستانه‎ای را که در اوایل و اواسط قرن بیستم در زندگی شهروندان آمریکا حاکم بود نشان می‎دهد.