به هر حال چارهای جز این احساس ندارم که بهتر است چیزهای بیشتری برای سرگرمی داشته باشم. کشف حقیقت، ما را آزاد نکرد مگر از پندارهایى که تسلىمان مىدادند و از قیدهایى که ما را حفظ مىکردند. کشف حقیقت ما را خوشبخت نکرد، چون حقیقت زیبا نیست و شایستگى آن را ندارد که با این همه شور و اشتیاق دنبال شود. حالا که به آن نگاه مىکنیم حیرت مىکنیم که چرا اینقدر براى یافتنش بىتاب بودهایم چون هر دلیلى براى وجود داشتن را از ما گرفته است به جز لذتهاى لحظهاى و امید ناچیز فردا را. در این بخش برای افرادی که به مطالعه کردن رمان علاقه دارند، مجموعه ی از جملات رمان های معروف را به صورت خلاصه شده گردآوری کرده ایم و امیدواریم از خواندن این جملات زیبا لذت ببرید.
وجود این ماجرا و تلاش های پدر اسکاوت برای رفع اتهام از موکل خود در رمان کشتن مرغ مینا و زیبایی جملات کتاب هر شخصی را مشتاق به مطالعه کتاب می کند. در نهایت باید به این موضوع اشاره کنم که کتاب کشتن مرغ مینا با یک ویراستاری خوب و درجه یک میتوانست کتابی بینقص باشد اما متاسفانه در کتاب غلطها و ایرادهای نگارشی زیادی وجود دارد. ترجمه کتاب خوب و روان است اما ایرادهای نگارشی وقتی غرق در کتاب هستید باعث توقف شما میشود که حس بدی دارد. به عنوان یک نمونه ساده در نظر داشته باشید که در حدود ۵۰ صفحه از کتاب اسم اسکاوت به شکل «ااسکاوت» نوشته شده است. این بخش از داستان نشان میدهد که چگونه تعصبات و پیشداوریها میتوانند جامعه را تحت تأثیر قرار دهند و چگونه افراد شجاع و با اخلاق میتوانند با این بیعدالتیها مقابله کنند.
در اوج تنشهای داستان، باب اویل، پدر زن سفیدپوستی که تام رابینسون به تجاوز به او متهم شده بود، تصمیم میگیرد از خانواده فینچ انتقام بگیرد. او به اسکات و جم در یک شب تاریک حمله میکند، اما بو رادلی، همسایه منزوی که همیشه از دور مراقب کودکان بود، به موقع مداخله میکند و جان آنها را نجات میدهد. دادگاه تام رابینسون یکی از مهمترین و حساسترین بخشهای رمان است. اتیکوس با ارائه شواهد و دفاعیات قوی، تلاش میکند تا بیگناهی تام را ثابت کند.
نویسنده با استفاده از سبک نگارش صمیمی و دوستانه، به بررسی واکنشهای اجتماعی و تأثیرات دادگاه بر جامعه میکامب میپردازد و به جزئیات و احساسات شخصیتها میپردازد. داستان با معرفی خانواده فینچ (Finch) آغاز میشود که در شهر کوچک میکامب (Maycomb) در ایالت آلاباما (Alabama) زندگی میکنند. راوی داستان، اسکات فینچ (Scout Finch)، دختری شاد و پرانرژی است که همراه با برادر بزرگترش، جم (Jem Finch)، و پدرش، آتیکوس فینچ (Atticus Finch)، زندگی میکند. مادرشان چند سال پیش فوت کرده و کالپورنیا (Calpurnia)، خدمتکار سیاهپوست خانواده، نقش مادری را برای آنها ایفا میکند. پس از محکومیت تام رابینسون، تنشها و فشارها بر خانواده فینچ افزایش مییابد.
این بخش از خلاصه رمان کشتن مرغ مینا به خوبی فضای زندگی روزمره در میکومب و شخصیتهای اصلی داستان را معرفی میکند. میکومب یک شهر کوچک و سنتی است که به شدت تحت تأثیر نژادپرستی و تبعیض قرار دارد، اما خانواده فینچ به ویژه اتیکوس، با این باورها مبارزه میکنند. مردم این شهر در رمان، مردمی خودپسند و نژادپرست معرفی شدهاند. اتیکاس فینچ، وکیلی انساندوست، جسور و شجاع و پدری مهربان و دوستداشتنی است. او با قدرت و بیباکی از عدالت و انسانیت دفاع میکند و در مقابل تعصب، نفرت و خشونت نژادی و ریاکاری مردم میایستد. بالاخره رفتم شهر کتاب و لابلای قفسه کتابهای کلاسیک کتاب کشتن مرغ مینا رو پیدا کردم و خریدم.
میدانیم که برخلاف آنچه بعضیها قصد دارند به ما بقبولانند، همهٔ مردم مساوی خلق نشدهاند. اما سازمانی هست که فقیرترین مردم را با رکفلر، کودنترین خلایق را با اینشتین و جاهلترین آنها را با استادان دانشگاه برابر میسازد و این سازمان، آقایان عزیز، یک محکمه است. خواه عالیترین دادگاه ایالات متحدهٔ امریکا، خواه امین صلح یک دهکده و یا دادگاه محترمی که شما در آن انجام وظیفه میکنید.
او با استفاده از شواهد پزشکی و شهادتهای دیگر، ثابت میکند که تام بیگناه است. آتیکوس حتی نشان میدهد که میلا ایول در واقع تلاش کرده تا تام را اغوا کند و وقتی که تام او را رد کرده، او و پدرش تصمیم گرفتهاند تا تام را به اشتباه متهم کنند. در تابستانی گرم و طولانی، دیل (Dill) به داستان وارد میشود. او پسرکی باهوش و تخیلی است که هر تابستان به میکامب (Maycomb) میآید تا با عمهاش زندگی کند. دیل که نام کاملش چارلز بیکر هریس (Charles Baker Harris) است، بلافاصله دوست اسکات (Scout) و جم (Jem) میشود و سه نفر با هم گروهی پرجنبوجوش و کنجکاو تشکیل میدهند. اسکات به عنوان یک کودک بیگناه و کنجکاو، مسائل نژادی و اجتماعی را از دیدگاهی ساده و بیطرف میبیند و از طریق تجربههایش به درک عمیقتری از عدالت و بیعدالتی میرسد.
اگر به دنبال تجربهای نزدیکتر به روح اثر اصلی هستید، پیشنهاد میشود از ترجمه آقای میررمضانی استفاده کنید. با این حال، دو ترجمه دیگر نیز برای خوانندگانی که به سبکهای زبانی متفاوت علاقه دارند، گزینههای خوبی محسوب میشوند. همچنانکه حدس میزدم شکوههای من در جیم مؤثر افتاد و اجرای نمایشنامهی بو رادلی برای مدتی به منظور آرام کردن من متوقف شد. جیم هنوز عقیده داشت که اتیکوس این بازی را برای ما غدغن نکرده است و بنابراین میتوانیم آن را ادامه بدهیم. در صورتی که اتیکوس این بازی را منع میکرد جیم چارهای اندیشیده بود. خیلی ساده فقط نام اشخاص را عوض میکرد و آن وقت هیچ کس نمیتوانست مدعی شود که ما نمایشنامهی بهخصوصی را بازی میکنیم.
اسکات (Scout) و جم (Jem) از این تجربهها درسهای ارزشمندی میگیرند و به بزرگسالانی با اخلاق و ارزشهای قوی تبدیل میشوند. این بخش از داستان به شدت تأثیرگذار است زیرا نشان میدهد که چگونه تعصبات و پیشداوریها میتوانند بر تصمیمات و رفتارهای افراد تأثیر بگذارند. این ماجراها به تدریج تصویر جدیدی از بو رادلی را در ذهن کودکان ایجاد میکند. آنها متوجه میشوند که بو برخلاف شایعات و داستانهای ترسناک، فردی مهربان و دلسوز است که به آنها کمک میکند و مراقبشان است. این تغییر دیدگاه باعث میشود تا کودکان به درک عمیقتری از انسانیت و همدلی برسند.
دختری که در حال رشد است و دوست دارد همهچیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیشینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر – میکمب – هم صحبت میکند و به طور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند. هر کس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از اینکه با دیگران زندگی کنم باید بتوانم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزی است که نمیتواند تابع نظر اکثریت باشد.
ثبت ديدگاه