پس با خجالت، در یک طوفان برفی به خانه برمیگردد و در این لحظه است که دچار دوگانگی شخصیتی میشود. زمانی که او به خانه برمیگردد، همزادش را روی تخت میبیند و فردای آن روز با همزادش سرکار میرود. گلیادکین در محل کارش احساس سردرگمی میکند زیرا همکارانش اصلا به این شباهت عجیب و غریب توجهی نمیکنند.
اگر به دنبال بهترین کتاب داستایوفسکی هستید، پاسخ واحدی برایتان نداریم. اما در مطلب امروز، شما را با داستان های داستایوفسکی آشنا میکنیم. شاید اگر شما هم بر همین اساس آنها را بخوانید، بهتر بتوانید سیر رشد قلم نویسنده را احساس کنید. البته که میتوانید با هر ترتیبی که مایل هستید کتاب های داستایوفسکی را بخوانید؛ اما هدف ما چینش بر اساس سال نگارش کتابها بوده است.
در این بلاگ قصد داریم شما را با نقد کتاب همزاد به قلم داستایوفسکی آشنا کنیم و به جزئیات این اثر بپردازیم؛ لطفا تا انتهای این مقاله همراه ما باشید. یک کارمند دولتی که از لحاظ اجتماعی برخورد مناسبی با دیگران ندارد و در نهایت مورد آزار و اذیت همزاد خود قرار میگیرد. داستایوفسکی در این رمان لغزش شخصیت اصلیاش به سمت بیماری روانی را به تصویر کشیده است؛ گرچه این شخصیت از همان ابتدای داستان انسانی سالم نیست و ظاهراً اسکیزوفرنی دارد.
همزاد داستایفسکی نیز حکایت کارمندی است که روحش دوگانه می شود تا به جائی که هر کدام از آن دو دارای يك وجود منفرد و کامل می شود. از همان صفحهی اول، اتاق گالیادکین به طرز عجیبی پر از اشیا قرمز و سبز است که به شکلی نمادین جنبههایی از روحیات او را نشان میدهد. حتی کیف گالیادکین نیز سبز رنگ است که میتواند جنون بعدی او را خاطر نشان شود. شخصیت گلیادکین توسط منتقدان و صاحب نظران به اشکال مختلف تفسیر شده است. برخی او را شخصیتی دلسوز، قربانی یک جامعه ظالم و ناعادلانه میدانند، در حالی که برخی دیگر او را فردی رقتانگیز و متوهم میدانند که باعث سقوط خود میشود. از سوی دیگر، داپلگانگر به عنوان نمادی از امیال سرکوب شده گلیادکین یا تجلی ناخودآگاه خود تعبیر شده است.
یاکوف پتروویچ گالیادکین شخصیت اصلی داستان است و یک کارمند دولتی سطح پایین محسوب میشود و برای رسیدن به موفقیت تلاش و تقلا میکند. گالیادکین طی صحبتی که با پزشکش دارد حرفهای عجیبی میزند و باعث میشود پزشک به سلامت عقل او شک کند و به او میگوید که رفتارش به طرز خطرناکی ضداجتماع است. او به گالیادکین توصیه میکند که با افرادی سرزندهتر بچرخد و در جمعهای شادتری شرکت کند. در راه بازگشت به خانه در میان طوفانی برفی، او با مردی روبهرو میشود که دقیقاً شبیه او است، انگار که همزاد یا دوقلویش باشد. در ابتدا گالیادکین و همزادش با هم دوست میشوند اما همزاد گالیادکین بسیار خوشمشرب و جذاب است و تمام مهارتهای اجتماعی را که گالیادکین فاقد آنهاست، دارد.
این اثر داستایفسکی را به عنوان نویسندهای ساختارشکن معرفی کرد و باعث شهرت او شد. در سال ۱۸۵۹ دو داستان «خواب عموجان» و «روستای استپانچیکو» را نوشت. با «یادداشتهای زیرزمینی» دوران باشکوه نویسندگی داستایفسکی آغاز و توجه به زوایای روانی شخصیتهای داستان در آثارش نمایان شد. این اثر، داستان بدبختیهای مرد جوان فقیری به نام «راسکولنیکف» را روایت میکند که شرایط بد اقتصادی او را در موقعیتی قرار میدهد که پیرزن رباخواری را بکشد. فقر و بدبختی جامعه روسیهی قرن نوزدهم و ناامیدی مطلق و فراگیر آن زمان در این رمان به خوبی تصویر شده است. این داستان، بازتابی از حوادث پیش آمده برای او در سفر به آلمان بود.
پس از دانلود هر کتابی، فایل (pdf یا صوتی) در گوشی یا کامپیوتر شما ذخیره می شود و همیشه می توانید به صورت آفلاین مطالعه کنید و لذت ببرید. در این مطلب مجموعه بیش از 35 جمله آموزنده و سخنان داستایوفسکی نویسنده معروف اهل روسیه را گردآوری کرده ایم. وقتی گلیادكین حقیقی محو می شود «فریادهای گوش خراش و غیر انسانی دشمنانش او را همراهی می کنند.» آنگاه شبیه یا همزاد نفرت انگیزش بر اوضاع مسلط می گردد.
مشکلات مالی، دچار شدن به عشقی نامتعارف و قماربازی باعث شد این نویسنده دوران سختی را در آلمان بگذراند. در فاصلهی سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۵، داستایفسکی ابله، همیشه شوهر، جنزدگان (تسخیرشدگان) و جوان خام را نوشت. آخرین رمان و شاهکار بیبدیل او در ادبیات جهان، به نام «برادران کارامازوف» با طرحی پیچیده و شخصیتپردازی خاص در سالهای ۱۸۷۹ و ۱۸۸۰ نوشته شد. این رمان، داستان کینهی شدید برادران کارامازوف را نسبت به پدر متمولشان در یکی از شهرهای کوچک روسیه، روایت میکند. بسیاری از اندیشمندان همچون آلبرت اینشتین، زیگموند فروید، مارتین هایدگر، لودویگ ویتگنشتاین و پاپ بندیکت شانزدهم این اثر را تحسین کردهاند.
ثبت ديدگاه