این بحث را که مطرح می‌کنید در رابطه با تفکر هایدگر و نازیسم، من حرف دارم. من معتقدم تفکر هایدگر تفکر نازیستی نبوده است. من اصلاً نمی‌پذیرم که هایدگر تفکر نازیستی داشته است. اما این که در دوره خاصی و در مقطع خاصی در حزب ناسیونال سوسیالیسم عضویت داشته و ریاست دانشگاه فرایبورگ را پذیرفته، این‌ها درست است.

چون فردید در ایران در همین راستا حرکت کرده بود، البته فردید مباحث حکمی را هم به دیدگاه هایدگر اضافه کرده است و بحث جداگانه‌ای دارد، از این نظر که تفکر فردید هم در راستای تفکر هایدگر بوده، می‌شود آن را تفکر غالب ارزیابی کرد. در آلمان هم گادامر تفکر هرمنوتیک را در همین بستر پیش کشید. یعنی با این که می‌گوییم تفکر هایدگر، فردید، گادامر، بازهم آن تفکر مهم است نه افراد.

در این مقاله یکی از بهترین ترجمه چنین گفت زرتشت را معرفی می‌کنیم. بخش اول کتاب چنین گفت زرتشت شامل پیش‌گفتار و مجموعه‌ای از سخنرانی‌هایی است که زرتشت ایراد می‌کند. سخنرانی ها به گونه‌ای نوشته شده‌اند که به خطابه‌های پیامبران کتاب مقدس و همچنین ادبیات فلسفی کهن شباهت داشته باشند. زرتشت تأملات و رؤیاهای مختصری ارائه می‌دهد که به تعالیم عیسی و سقراط اشاره دارد.

نیچه در سال 1889 و در سن 45 سالگی دچار فروپاشی و پس از آن به طور کامل قوای ذهنی‌اش را از دست داد، فلج شد و احتمالاً به زوال عقل عروقی مبتلا شد. در سال‌های باقی ماندۀ عمرش مادرش از او مراقبت می‌کرد تا این‌که مادرش در سال 1897 درگذشت و پس از آن خواهرش الیزابت فورستر نیچه از او مراقبت می‌کرد. نیچه در سال 1900 پس از سکتۀ مغزی و ابتلا به ذات الریه درگذشت.آثار نیچه شامل بحث‌های فلسفی، شعر، نقد فرهنگی و داستان می‌شود و در عین حال به قصیده و کنایه نیز علاقه‌مند بود.

مفاهیم مهم فلسفی چون ابرانسان و بازگشت جاودانه، در بینش و درون‌مایه‌ی «چنین گفت زرتشت» نهفته است. داریوش آشوری زبان‌شناس، پژوهشگر ادبی و مترجم بسیار باسابقه است که عمدتاً آثار علوم‌ سیاسی، علوم اجتماعی، فلسفه و زبان‌شناسی را ترجمه می‌کند. کتاب چنین گفت زرتشت با ترجمۀ داریوش آشوری اولین بار در سال 1349 منتشر شد، داریوش آشوری این متن را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده و طی سال‌های گذشته این متن ویرایش شده و مجدداً ترجمۀ آن به چاپ رسیده است. داریوش آشوری توانسته شیوایی و لحن شاعرانۀ نیچه را به خوبی به این متن منتقل کند.

در بحث هایدگری و فردیدی بودن می‌خواستم توضیح بدهم. اگر از این منظر دیده شود که هر شخص وقتی با تفکری مواجه می‌شود، مقلدوار و دنباله‌رو باشد. اما اگر غیر از این باشد و فرد خودش صاحبنظر باشد و دارای اندیشه‌ای باشد، اینجا دریچه دیگری باز می‌شود. و در دوران اخیر، طی این صدسال – به نظر خودم – تفکر هایدگر تفکر غالب شناخته می‌شود.

در طول جنگ جهانی دوم، دولت آلمان بیش از صد هزار نسخه از این کتاب را چاپ کرد و همراه با نسخه‌هایی از کتاب مقدس در اختیار ارتش قرار داد. سبک تجربی کتاب باعث شد تا پیش از مرگ نیچه از دلایل عدم محبوبیت آن در محافل دانشگاهی و فلسفی باشد. سبک تقریباً مبهم کتاب با سبک فلسفی نوشته‌های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مطابقت نداشت.

این کتاب هم از دیدگاه درون مایه فلسفی بسیار مهم است و هم از دیدگاه سبک نوشتار و ادبی؛ زیرا نیچه در این کتاب، به شرح و بسط هستۀ اصلی تفکرات فلسفی خود در قالب نوشته ای ادبی، نمادین و لایه لایه پرداخته است. اگر به کتاب‌های فلسفی و آثار نیچه علاقه‌مند هستید به هیچ‌وجه خواندن این کتاب جذاب را از دست ندهید. دقت داشته باشید که برای درک این اثر نیچه، حتماً باید آثار دیگر نیچه را نیز مطالعه کرده باشید. سنت پذیرش دربست هر ترجمه‌ای، بدون چون و چرا. آن هم اثری بزرگ مثل «چنین گفت زرتشت» نیچه.