این کتاب به عنوان یک آثار جاودانه به عنوان الگویی برای انسان‌شناسان، روان‌شناسان، و ادبیات‌دانان برجسته است. در جهانی که گاهی نشانه‌هایی از فروپاشی اخلاقی و اجتماعی دیده می‌شود، سالار مگس‌ها هشداری برای انسان‌هاست تا درباره نقش قوانین، ارزش‌های اخلاقی و مسئولیت‌های اجتماعی خود بیندیشند. این اثر نه‌تنها داستانی از تلاش برای بقا است، بلکه سفری به اعماق تاریک روح انسانی است که همواره میان نور و تاریکی در نوسان است. ویلیام جرالد گولدینگ در ۱۹۱۱، در غرب انگلستان زاده شده است.

شکار خوک، خاموش کردن آتش، دمیدن در صدف حلزونی و داستان وجود یک هیولا در جزیره، تنها بخشی از تمثیلاتی هستند که با مهارت هر چه تمام تر در این داستان گنجانده شده اند. سالار مگس ها، رمانی تمثیلی است که مفاهیمی پرمایه را از طریق نمادپردازی بیان می کند. شخصیت های داستان نیز، هر یک نمایندگان آدم بزرگ ها در دنیای واقعی هستند.

رمان ماجرای ملوانی به نام مارلو است که از کودکی عاشق رودی در یک منطقه بی نام و نشان در آفریقاست. حالا این فرصت را پیدا کرده به این منطقه برود اما آن منطقه را سکوتی رعب‌آور فرا گرفته است. داستان، در تب و تاب برده‌های آفریقایی می‌گذرد که در این مسیر سخت، جان خود را از دست می‌دهند. قصه‌ی زنی که فرزند خود را می‌کشد تا مانند خود او برده نشود.

دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب‌های اشاره شده در لیست، رابینسون کروزوئه، کشتن مرغ مقلد، دنیای قشنگ نو و بازی‌های گرسنگی هستند.

کتاب «برون از آفریقا»  نوشته‌ی کارن بلیکسن، نویسنده و شاعر دانمارکی است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۹۳۷ منتشر شد و داستان زندگی نویسنده در آفریقای شرقی را روایت می‌کند. کارن بلیکسن در دهه‌ی ۱۹۱۰ به همراه شوهرش برای کشت و زراعت به کنیا سفر کردند و پس از مدتی به مدیریت یک مزرعه کوچک در نزدیکی شهر نایروبی پرداختند. داستان کتاب به تجربیات و خاطرات او در آفریقا، شامل تعامل با جامعه‌ی بومی، مواجهه با حیوانات و محیط طبیعی سخت و همچنین رابطه با محیط طبیعی زیبای آفریقا می‌پردازد. کتاب «برون از آفریقا» یکی از معروف‌ترین کتاب‌های سفر و خاطرات است و به‌عنوان یک کلاسیک ادبی در نظر گرفته می‌شود. «مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت» عنوان کتابی از دکتر اولیور ساکس، نویسنده و پزشک انگلیسی است.

این کتاب داستان شکل‌گیری و حاکمیت یک حکومیت تمامیت‌خواه مذهبی افراطی به نام گیلیاد را روایت می‌کند که در ایالات متحده و پس از ترور رئیس‌جمهور رخ می‌دهد. در این حکومت زنان از حقوق اولیه خود مانند خواندن و نوشتن محرومند و جایگاهشان بر اساس توانایی باروری آن‌ها تعیین می‌گردد. این جایگاه‌ها شامل همسران سران، ندیمه‌ها که وظیفه‌ی فرزندآوری برای سران را به عهده دارند، عمه‌ها که وظیفه‌ی تربیت ندیمه‌ها بر گردن آن‌ها است و مارتاها است. سالار مگس‌ها یکی از پرفروش‌ترین و تأثیرگذارترین رمان‌های قرن بیستم است. این رمان به زبان‌های بسیاری ترجمه شده است و اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی متعددی از آن ساخته شده است. گلدینگ، نام «سالار مگس ها» را از ترجمه ی تحت اللفظی نامِ «بعلزبوب» (Beelzebub) یا شیطان بزرگ در «کتاب مقدس» الهام گرفت.

«سالارِ مگس‌ها» تلاشی برایِ نشان‌ دادنِ روابطِ انسان‌ها در جامعه است. تلاشی که علی‌رغمِ اهتمامِ نویسنده به موضوع و شاید اشرافِ او بر آن چندان پربار از آب در نیامده است. داستانِ سالارِ مگس‌ها – اگر بتوان در بهترین حالت آن را داستان و دارایِ پی‌رنگِ مناسب دانست- شرحِ زندگانیِ گروهی پسربچّه است که طیّ حادثه‌ای بدونِ بزرگ‌ترهایشان در جزیره‌ای گرفتار می‌شوند.

علاقه‌ای که این‌دو را به سوی ایامی هیجان‌انگیز و البته غم‌انگیز می‌کشاند. او می‌گوید آسیب‌دیدن در این دنیا اجتناب‌ناپذیر است، اما ما باید انتخاب کنیم که به چه کسی اجازه دهیم به ما صدمه بزند و او از انتخاب خود خوشحال است. داستان کتاب شامل وضعیت پیش از گیلیاد و انقلاب و دوران حکومت گیلیاد از زبان یکی از ندیمه‌ها به نام جون و یا آفرد بیان می‌شود. جون در هنگام انقلاب و در حین فرار به همراه همسر و فرزندشان دستگیر می‌شود، همسرش به کانادا فرار می‌کند، هانا دخترشان به‌عنوان فرزندخوانده به یکی از سران گیلیاد سپرده می‌شود و جون به‌عنوان ندیمه تحت تعلیم قرار می‌گیرد. جون در تلاش است تا راهی برای ارتباط با دخترش و فرار به همراه او از گیلیاد پیدا کند. آخرین جنگ جهانی رخ داده و جهان دچار آلودگی‌های رادیواکتیوی است.