او در مورد کسی صحبت می کند که از شغل خود متنفر است، رابطه بدی دارد یا مشکلات سلامتی دارد. به گفته بیشاپ، همه این موقعیت ها راه حل هایی دارند که با فرد درگیر شروع و پایان می یابد. به عنوان مثال، یک فرد می تواند شغل خود را رها کند، رابطه خود را پایان دهد، خوب غذا بخورد و اغلب ورزش کند، از جمله برای هر گونه مشکل سلامتی، کمک بخواهد. اما عدم انجام اقدامات لازم نشان دهنده اکراه است و باعث می شود که در همان حالت زندگی با وجود بدی باقی بماند. بنابراین، نویسنده از خوانندگان خود می خواهد که از سرزنش شانس، افراد دیگر، تأثیرات بیرونی و دوران کودکی یا محله ها دست بردارند.

شایان ذکر است این مقاله به صورت دوره ای به کمک سایر خوانندگان کتاب بروزرسانی خواهد شد. بنابراین به شما پیشنهاد می شود تا هر چند مدت یکبار جهت یادآوری مطالب گذشته و مطالعه نکات جدید به این برگه مراجعه نمایید. بیشاپ داستان آرنولد شوارتزنگر را از زمانی که پسر کوچکی بود تا وضعیت فعلی اش به عنوان یک ستاره به اشتراک می گذارد. از طریق داستان، اسقف سعی می کند ناگزیر بودن و کاربرد آن را به هم مرتبط کند. او می گوید که کلید موفق شدن این است که روی مشکل مورد نظر تمرکز کنید و سپس توجه کامل خود را به آن معطوف کنید. نویسنده خوانندگان خود را تشویق می کند که افرادی باشند که حتی پس از از دست دادن همه چیز پیشرفت کنند.

بنابراین، ما به دنبال هر گونه آگاهی از آنچه در حال وقوع است و آنچه قرار است رخ دهد، هستیم. یقین یک پتوی ایمنی است که بیشاپ توصیه می‌کند دیگر با خود حمل نکنیم. اما در دنیای واقعی، جایی که آدم ها با میزان کارهایشان و نه حجم افکارشان سنجیده می شوند ما چیز خاصی نیستیم. گویی نسخه ای شگفت انگیز از ما وجود دارد که در ذهنمان زندانی شده است. آیا دوست دارید خودتان را آزاد کنید؟ تنها راه برای این کار، دست به کار شدن و قدم برداشتن در مسیری است که شما را به خود واقعی تان تبدیل می کند. گفتگوهای درونی تنها در صورتی نمود خارجی پیدا می کند که با رفتارهای بیرونی تان آن را پرورش دهید.

توصیه می شود با اعتماد به توانایی های خود کارهایی که قبلا درباره انجام آن ها دچار تردید بودید را انجام دهید، این کار باعث می شود تمایل شما به ریسک کردن در آینده افزایش یابد. همه انسان ها در زندگی خود با مشکلاتی مواجه می شوند و در حال حاضر افراد زیادی در این کره خاکی هستند که با مشکلات بیشتری نسبت به مشکلات شما دست و پنجه نرم می کنند. شاید بهتر باشد نگاهی به مشکلاتی که در گذشته داشته اید نیز بیندازید، احتمالا بسیاری از آن ها در مقایسه با مشکلات فعلی اهمیت چندانی ندارند، این مسئله درباره مشکلات آینده نیز صدق می کند. بر خلاف تصور همه، شرایط محیطی در خوشبختی و بدبختی ما آنچنان تأثیری ندارد. شما مسئول زندگی خودتان هستید و برای موفقیت خود باید تلاش کنید.

این کتاب یک یادآوری است که هیچ‌کس جز خودمان نمی‌تواند زندگی‌مان را تغییر دهد. بیشاپ به ما یادآوری می‌کند که زندگی واقعی در همین لحظه‌ای است که داریم. او تأکید می‌کند که نباید خودمان را به خاطر شکست‌ها سرزنش کنیم، بلکه باید از آنها یاد بگیریم و از تجربیات خود بهره‌برداری کنیم. بیشاپ معتقد است که شکست بخشی از زندگی است و نباید از آن بترسیم. بیشاپ تأکید می‌کند که حتی یک قدم کوچک به جلو بهتر از ماندن در جای خود است. یکی از مهم‌ترین توصیه‌های کتاب این است که به جای بیش از حد فکر کردن، عمل کنیم.

مهم‌ترین چیز این است که چگونه به این ذهنیت توجه و براساس آن عمل کنیم. این اعمال همان چیزی است که مو‌فقیت ما را تعیین می‌کند؛ بنابراین اگر تصمیم بگیریم که افکار‌ منفی خود را نادیده بگیر‌یم و فقط بر اساس افکار‌‌ مثبت عمل کنیم، آنگاه فرد مثبت‌تری خواهیم شد. بیشاپ در ادامه‌ راهنمایی می‌کند که چگونه می‌توانید شروع به تغییر مشکلات خود به سمت چیزی کنید که بتوانید با آن مقابله کنید. در ابتدا شما باید یک برنامه‌ دقیق برای چگونگی تغییر وضعیت خود ایجاد کنید‌‌‌. این طرح شامل تعیین دقیق آنچه می‌خواهید تغییر دهید، نحوه ایجاد تغییرات و نتیجه نهایی مورد نظر است. شما‌‌ باید یاد بگیرید که فقط در کارهایی شرکت کنید که برنده شدن‌ در آن برایتان مهم است؛ پس از آن می‌توانید روی چیزهای مهم‌تر تمرکز کنید‌‌‌‌.

نویسنده پا را فراتر گذاشته و لحظه مرگ را مورد بحث قرار می دهد. از خواننده خواسته می شود خود را در آینده تصور کند – درست چند لحظه قبل از مرگ. انسان باید به گذشته نگاه کند و ببیند در سفر زندگی چه کرده است. ارزش پشیمانی از انجام ندادن کارها را در این مرحله که مردم اکنون وقت دارند، ندارد. بیشاپ سعی می کند به مخاطبانش بگوید که باید تا زمانی که فرصت دارند، از فرصت استفاده کنند. توجه به توصیه های نویسنده کمک خواهد کرد، زیرا فرد به مرگ پس از دستیابی به اهداف تعیین شده افتخار می کند.

این کتاب یک راهنمای خودیاری است که به افراد کمک می‌کند تا از افکار و رفتارهای منفی و محدودکننده خود رها شوند و به سوی یک زندگی مثبت‌تر و موفق‌تر حرکت کنند. گری بیشاپ این فصل را با این جمله آغاز می کند که یک فرد همیشه در زندگی خود برنده است. او اعلام می کند که همه قهرمان زندگی خود هستند، زیرا آنها به گل زدن گل به گل ادامه می دهند و هر آنچه را که می خواهند به حقیقت می پیوندند. بیشاپ خاطرنشان می کند که کلمات او ممکن است گیج کننده به نظر برسند. بنابراین، او با استفاده از فردی که به دنبال عشق است، نظر خود را توضیح می دهد. او می گوید که داستان عشق ممکن است هرگز آنطور که انتظار می رود پیش نرود، اما بسته به زندگی که دارد همیشه یک پیروزی باشکوه است.

نویسنده کتاب در این فصل به شما نشان می دهد چگونه مشکلات خود را به چیزی تغییر دهید که بتوانید با آن کنار بیایید. در مرحله اول نیاز به برنامه دقیق درباره نحوه تغییر وضعیت می باشد که شامل تعیین دقیق آن چه می خواهید تغییر دهید، نحوه ایجاد تغییر و نتیجه است. اما مهم‌ترین مشکل و ایرادی که می‌توان از کتاب گرفت این است که برای مردم ما نوشته نشده‌! کتاب به طور کلی با سبک بددهنی کردن و یا فحش دادن برای انگیزه گرفتن مخاطب نوشته شده که این موضوع از عنوان انگیسی کتاب نیز مشخص است. این نحوه برخورد شاید در فرهنگ دیگر کشورها باعث انگیزه شود اما در عنی حال می‌تواند نتیجه‌ای به کل متفاوت در فرهنگ دیگری داشته باشد. اگر احساسات متاثر از تفکر باشند پس میتوان با کنترل دقیق افکار دیگران یا با تغییر خودگویی‌های ذهنی که خالق احساسات هستند احساسات افراد را تحت تسلط در اورد.