دوستانش با سازماندهی عملیاتی به فرارش کمک میکنند، اما او موفق نمیشود. پس از مدتی، مونتانلی به روم میرود و مقام اسقف اعظم را به او پیشنهاد میدهند. در اعترافاتش، آرتور میگوید که به رابطه جما بوله، یکی از اعضای حزب، حسادت میکند.
او در بالینتمپل، کورک، در خانواده ای از ریاضیدانان و فیلسوفان متولد شد. با این حال، دوران کودکی او کاملاً شاد نبود، و بعداً این تجربیات را در رمان جک ریموند (۱۹۰۱) بیان کرده است. خرمگس داستان قهرمانی، ایمان و سرخوردگی است، جایی که عشق در شکلهای مذهبی، عاشقانه و خانوادگی خود را نشان میدهد. برای دانلود قانونی رمان خرمگس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
در سال 1944 رمان كفشت را بكَن را نوشت كه درباره ی اجدادِ مادری خرمگس است. نیکلای ماشچنکو در سال 1980 از روی این کتاب فیلم ساخته و همچنین جورج برنارد شاو در سال 1898 نمایشنامه ی خرمگس یا فرزند کاردینال را از روی این کتاب نوشته است. آخرین نسخه ی سینمایی این اثر مربوط به كشور چین در سال 2003 است. معلوم میشود که یک تامین کننده سلاح بازداشت شده است، خرمگس برای نجات او میرود. در یکی از تیراندازیها، او دستگیر و به زندان برده می شود.
هنگامی که او با مونتانلی ملاقات میکند، میخواهد درمورد همه چیز با او صحبت کند، اما جرات نمیکند. کتاب آرزوهای بزرگ، شاهکار چارلز دیکنز و مضمون اخلاقی آن برای سالیان دراز همچنان در قله ادبیات جاودان است. اما نویسنده گفته است که تنها یک شخصیت از این رمان دارای نمونه اولیه بود.
در سال هایی که ایتالیا تحت سلطه اتریش بوده و مردم این کشور در حال مبارزه بوده و شرایط سختی را می گذراندند. مردم در این سازمان گرد هم آمده اند تا اتریش را از کشور خود بیرون کنند. این سازمان خط قرمز آرتور است و از آن با هیچ کس حتی با پدر روحانی صحبت نمی کند. شخصیت اصلی رمان خرمگس فردی به نام آرتور بورتون است که گذشته مبهمی دارد.
جمعیتی که هدف آن بیرون راندن ارتش اتریش از کشور با کمک مردم است. اما از مسائل و کارهایی که در این سازمان انجام میدهد، کلمهای با پدر روحانی صحبت نمیکند و به شکلی سازمان «ایتالیای جوان» خط قرمز اوست. در همین حال او دلباخته دختری به نام جما هم هست اما جما عاشق یکی دیگر از افراد سازمان «ایتالیای جوان» یعنی بولا است. یکی از پیشزمینههای مهم تاریخی در کتاب خرمگس، فعالیت جنبش ایتالیای جوان برای آزادیبخشی به مردم ایتالیا است.
رمان خرمگس، داستانی از ایتالیای قرن نوزدهم را به تصویر میکشد. در این برهه از زمان ایتالیا توسط ارتش اتریش به بخشهای کوچکتری تقسیم شده است و مردم زیر سایهی ظلم و استبداد بهسر میبرند. آرتور دانشجوی جوانی است که فلسفه میخواند؛ پدر و مادر خود را از دست داده و با برادران ناتنی خود رابطه خوبی ندارد. در کلیسا با کشیشی آشنا میشود؛ تاثیر رابطهی روحانی میان آرتور و کشیش سالها بعد خود را نشان میدهد. در همین حین آرتور عضو سازمان ایتالیای جوان شده و از فعالیتهای این سازمان حمایت میکند؛ هدف اصلی بیرون راندن اتریشیها از خاک ایتالیا است. با گذر زمان آرتور اطلاعاتی خصوصی از سازمان را ناخواسته در اختیار جاسوسها قرار میدهد که منجر به کشته شدن همپیمان خود در سازمان میشود.
خرمگس نام داستانی از نویسنده انگلیسی، اتل لیلیان وینیچ میباشد که در دهه ۱۹۶۰ انتشار یافت. نویسنده در این کتاب سیمای انسانهایی را ترسیم کرده است که برای کسب آزادی, استقلال و حقوق اجتماعی خود دست به مبارزه میزنند و در این راه از مرگ نیز هراسی ندارند. کتاب خرمگس اثر اتل لیلیان وینیچ، نویسنده ایرلندی است که نخستین بار در سال 1897 در آمریکا منتشر شد. این کتاب یک داستان سیاسی – عاشقانه درباره مرد جوانی به نام آرتور است که در ایتالیا زندگی میکند و طی اتفاقاتی به گروه مبارزان آزادیخواه کشورش میپیوندد. کتاب خرمگس به اندازهای تأثیرگذار بود که به نوعی الگو و سرمشق مردم انقلابی سراسر دنیا قرار گرفت و به آنها انگیزه داد تا برای رویای خود بجنگند و تا پایان عمر به آن پایبند بمانند. آرتور، دانشجوی فلسفهای است که برای یادگیری تعلیمات کلیسا به ایتالیا سفر کرده است.
از دیگر آثار پرفروش او میتوان به جک دیموند، دوستی گسیختهشده و کفشت را بکن اشاره کرد. جمعیتی که هدف آن بیرون راندن ارتش از کشور با کمک مردم است. او دلباخته ی دختری به نام جما است؛ اما جما فرد دیگری در این سازمان را با نام بولا دوست دارد. انتشارات کتابچین این اثر را با ترجمه ی خسرو همایون پور به چاپ رسانده است. چهره ی خرمگس، درخشان ترین چهره ی یک مبارز واقعی در سراسر ادبیات جهان می باشد.
نژادپرستی موجود در این اثر چندان مورد توجه منتقدان آن قرار نگرفت. در واقع اگر منتقدی آن را دوست ندارد، یا به دلیل عقاید ضددینی و بیخدایی آن است که برای زمان خود غیرعادی بود، یا به دلیل حزبگرایی آن برای یک جنبش انقلابی. اتل در لندن با یک تبعیدی سیاسی لهستانی آشنا شد که اخیراً از سیبری فرار کرده و نام خود را به ویلفرد مایکل ووینیچ برگردانده بود. او که برای شرکت در جنبش آزادی خواهانه لهستان علیه رژیم تزاری به سیبری منتقل شده بود، در سال 1890 به انگلستان گریخت. او همچنین به آموزش موسیقی پرداخت و با خانوادههای زندانیان سیاسی که از طریق پرسکویا با آنها آشنا شده بود، ارتباط داشت. اتل لیلیان بول کوچکترین دختر از پنج دختر ریاضیدان مشهور، پروفسور جورج بول و مری بول روانشناس و فیلسوف بود که در 11 مه 1864 در کورک به دنیا آمد.
ثبت ديدگاه