این کتاب سرخوردگی و پوچی را به تصویر می‌کشد که می تواند در زیر سطح درخشان ثروت و موفقیت وجود داشته باشد و آرمان‌ها و ارزش‌های زمانه را زیر سوال ببرد. رمان فیتزجرالد همچنان به عنوان یک شاهکار ادبیات آمریکایی و تفسیری کوبنده درباره وضعیت انسان مورد تحسین قرار می‌گیرد. داستان کتاب گتسبی بزرگ از زبان فردی به نام کاراوی روایت می شود. در ابتدای داستان کاراوی با دختر عموی خود دیزی و همسرش دیدار می کند.

زنی که بسیار درشت هیکل بود و به روز خودش را از پله ها پایین می کشید. این گاراژ آنقدر کوچک و درب و داغان بود که اول از همه خیال کردم که تام آنقد مست کرده که نمی تواند جلوی خودش را بگیرد و این هم حتما یک سرکاری جدید است ، اما مثل اینکه قضیه کاملا جدی بود . در ادامه رمان گتسبی بزرگ آمده است که سپس بی هوا دستمالش را روی میز انداخت و من و میس بیکر را تنها گذاشت.

فیتزجرالد در سال 1940 درحالی‌که فقط 44 سال داشت بر اثر حمله قلبی فوت کرد. این کتاب به طور کلی یک کتاب عاشقانه به نظر می رسد اما با خواندن کتاب متوجه می شوید که ابعاد گسترده را در بر می گیرد و فراتر از یک داستان عاشقانه ساده می باشد. از جمله این موضوعات می توان به فساد، اشتیاق به کسب موفقیت، رویای آمریکایی و سرخوردگی اشاره کرد.

از طرفی این رمان ماجرای جوانمردی و مهربانی است و این رمان شبیه زندگی خود نویسنده بوده و از نظر منتقدین این رمان، کتابی است که هرکسی قبل از مرگ باید بخواند. پس‌ازآن به‌عنوان سرباز به آلاباما می‌رود و در طی مرخصی‌هایش با زلدا دختری که بعدها به‌عنوان نماد تمام زن‌های داستان‌هایش ایفای نقش می‌کند آشنا می‌شود. زلدا دختر زیبا و فریبنده‌ای بود که با مردهای زیادی ارتباط داشت. گتسبی به نور سبز باور داشت به آن آینده سراسر لذت که سال به سال از برابر ما بیشتر پس می‌نشیند پس از چنگ ما گریخته است اما مهم نیست فردا تندتر خواهیم دوید دست‌هایمان را بیشتر خواهیم گشود و روزی در صبحی خوش. پس همچنان می‌کوبیم مانند قایق‌هایی خلاف جریان و همواره به گذشته رانده می‌شویم.

داستان گتسبی بزرگ  شخصیت های قابل توجهی دارد که هر کدام بار بخشی از داستان گتسبی بزرگ را به دوش می کشند. تحلیل هایی که برای شخصیت ها شکل می گیرد ، می تواند به شکل های متفاوت باشد. این بچه به دنیا آوردن او انگار فقط کار را برای یک رابطه ی عاشقانه ی دیگر راحت تر کرده بود. او چند روز بعد از اینکه بچه اش به دنیا آمد به سراغ من آمد و سراغ گتسبی بزرگ را گرفت و من آنجا بود که فهمیدم ، آن افسر خوش چهره و خوش منظر گتسبی است که دیزی عاشق او شده بود. هر چقدر خواستم به او بگویم که تو کنون یک مادری ، دلم طاقت نیاورد .

زوج جوان، زیبا و مشهوری بودند و به سرعت در آن منطقه ای که فیتس جرالد ” قصه های عصر جاز” را نوشت، معروف شدند. نقد های توفنده ای به آن شد و موفقیت اقتصادی برای او به ارمغان آورد. او “زیبا رویان و لعنت شدگان”، “گتسبی بزرگ” و “شب دلاویز است” را به همراه چندین جلد داستان کوتاه منتشر کرد، همچنین منتخبی از دست نوشته های اتو بیوگرافانه به نام “چنین ادعا شده” را نیز به چاپ رساند. فیتس جرالد قبل از مرگش که در سن 44 سالگی در سال 1940 اتفاق افتاد، داشت روی “آخرین قانون” کار می کرد. گتسبی بزرگ اثر جاویدان اسکات فیتز جرالد و به نقل از تایمز، یکی از شاخص‌ترین آثار ادبی امریکا است.