مثل همیشه یک گذشته‌ی تاریک اما مسکوت وجود دارد که از طریق سرنخ‌های ظریفی که اینجا و آنجای کتاب به آن‌ها اشاره می‌شود، لایه‌ی دیگری از رمز و راز به داستان افزوده است. از دیگر ویژگی‌های متن مک‌فادن می‌توان به ساده و سرراست بودن آن‌ها اشاره کرد. به نظر می‌رسد پیشینه‌ی فریدا مک‌فادن در زمینه‌ی پزشکی، به بهترین شکل در سبک نوشتاری کتاب‌های او نیز مشخص می‌شود. توضیحات او مختصر هستند اما به خال می‌زنند؛ داستان تمرکز و انسجام خود را از دست نمی‌دهد و دیالوگ‌ها هم در حفظ سرعت داستان نقشی اساسی دارند.

همزمان با سیلویا می‌توانید با تلخی‌ها و ترس‌های ویکتوریا همراه شوید که به شخصیت این زن درمانده عمق می‌بخشد. با آشکار شدن رازهای ویکتوریا، روایت با سرعتی بالا پیش می‌رود و خواننده را به جلو سوق می‌دهد تا بخواهد جلوتر از داستان متهم را پیدا کند و این تنش را بالا می‌برد. آشفتگی عاطفی ویکتوریا و کشمکش‌های درونی سیلویا از یک‌سوم انتهایی کتاب دست در دست هم حرکت می‌کنند و مک‌فادن ماهرانه احساسات این دو شخصیت را به هم پیوند می‌زند. «مزاحم نشو» هوشمندانه از جزئیات و توصیفات برای ایجاد تنش و احساس ناراحتی در خوانندگان استفاده کرده که سبک کتاب‌های دیگر فریدا مک‌فادن را دنبال می‌کند. فضای این متل دورافتاده خود به کاراکتری در داستان تبدیل شده که توجه مک‌فادن به جزئیاتی را نشان می‌دهد که می‌توانند در چشم‌به‌هم‌زدنی حال و هوای داستان را تغییر بدهند.

به جز ادعای سرقت ادبی، در «یادت هست» یک چالش بزرگ و مهم‌تر پیش پای مک‌فادن بوده که به کاراکتر تس بازمی‌گردد. او هر روز که چشم باز می‌کند هیچ خاطره‌ای از روز قبل ندارد و باید یک سری اطلاعات تکراری را مرور کند. پیاده کردن این ایده، بدون آنکه بیش از اندازه تکراری به نظر برسد، کاری دشوار است.

در این نوع ادبی شخصیت‌ها معمولاً گذشته‌ای تاریک و مخدوش دارند که سرنوشت آن‌ها را بی‌آنکه خود بدانند دستخوش تغییرات بنیادی می‌کند. روایت‌های تریلر روانشناختی معمولاً به عمق روان شخصیت‌ها نفوذ می‌کند و احساسات و عواطف آن‌ها را می‌کاود. البته همواره وجود یک راوی نامعتبر که واقعیت را به شکلی دیگر بیان کند و با شخصیت‌های دیگر بازی موش و گربه راه بیندازد به جذابیت آثار این ژانر می‌افزاید.

پیش بردن همزمان داستان در خطوط زمانی متفاوت نیز، با اینکه تکنیکی است که در کتاب‌های فریدا مک‌فادن زیاد دیده‌ایم، مثل همیشه خوب جواب داده است. آموزگار، همکار، یادت هست، هرگز دورغ نگو، بخش دی ، راز خدمتکار، خدمتکار و در قفل شده آثار منتشر شده «فریدا مک فادن» در ایران هستند که تمامی این رمان ها در ژانر معمایی- هیجان انگیز نوشته شده اند. کتاب همکار نوشته‌ی فریدا مک‌فادن داستان ناتالی زن موفق و زیبایی است که ناخواسته به دل ماجرایی سیاه کشیده می‌شود.

ناپدید شدن داون شف، از همان ابتدا به‌نظر همه‌ی اعضای شرکت عجیب می‌آمد. او هرگز و حتی یک دقیقه در کار خود تأخیر نمی‌کرد؛ اما حقیقتی که دیگران از آن بی‌خبر بودند، ارتباط این ماجرا با کارمند محبوب و خوش‌سابقه‌ی شرکت، ناتالی بود. فریدا مک فادن متخصص اعصاب و روان و پزشک متخصص آسیب مغزی است و چندین رمان پرفروش روان‌شناختی و طنز پزشکی نوشته است. آثارش به بیش از 30 زبان ترجمه شده‌اند و جزو پرفروش‌های فهرست نیویورک تایمز، آمازون، یواِس‌اِی تودی، وال استریت ژورنال و پابلیشرز ویکلی بوده‌اند. برخی از آثارش بهترین کتاب‌های سال آمازون بوده‌اند و مک فادن را برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی نویسندگان داستان‌های تریلر کرده‌‌اند. فریدا مک‌فادن در تعیین اتمسفر در کتاب‌های خود استاد است و از این ابزار به بهترین شکل استفاده می‌کند.

نورا مصمم است که گذشته‌اش را پشت سر بگذارد؛ او نام خانوادگی‌اش را عوض کرده و موفق شده به آرزویش که می‌خواست روزی جراح شود، برسد. نورا از صمیمی شدن با دیگران و حتی نگه‌داری از حیوانات خانگی وحشت دارد که نکند روزی روح ترسناک گذشته‌ی وحشتناکش در او حلول کند. آن‌ها با هم کلاس ریاضی داشتند و هر وقت که میا به سؤالی پاسخ می‌داد، ناتالی و بهترین دوستش تارا ویلکِس ادای جواب‌دادن او را با صدایی کش‌دار درمی‌آوردند. صدایشان را پایین می‌آوردند تا معلم نتواند بشنود، ولی همه‌ی دوروبری‌هایشان می‌شنیدند.