چندان مشخص نیست که «سلینجر» برای خلق رمان «ناطور دشت»، از چه آثاری تأثیر پذیرفت. می دانیم که «سلینجر» در طول «جنگ جهانی دوم»، در پاریس با «ارنست همینگوی» دیدار کرد، که احتمالا نشانگرِ این موضوع است که او آثار «همینگوی» را تحسین می کرده است. اکنون هولدن دیگر بچه نیست و افکار و احساسات متفاوتی دارد. او احساس تنهایی میکند، احساس میکند با دنیای بیرون بیگانه است و همچنین به شدت احساس میکند که همهچیز او را افسرده میکند. هولدن دیگر کودک نیست و در آستانهی ورود به دنیای بزرگسالان است. بزرگسالهایی که از نظر هولدن همگی قلابی هستند و او بسیار از دست آنها شاکی است.
جالب است بدانید شخصیت داستانی «هنری چیناسکی» که در سایر رمانهای «بوکوفسکی» وجود دارد و شخصیت «فردینان باردامو» در کتاب «سفر به انتهای شب» نوشتهی «لوئی فردینان سلین» تا حدودی شخصیتهایی نزدیک به هولدن کالفید در دنیای ادبیات هستند. پس از اخراج از مدرسه و رسیدن به نیویورک، هولدن به نوعی در جستجوی معنا و ارتباط انسانی به سر می برد. او اغلب از دیگران درخواست می کند که با او بیرون بیایند یا زمانی را با هم بگذرانند، اما این درخواست ها بیشتر به دلیل تنهایی عمیق و نیاز او به درک و همدلی است. او در برابر انزوای اجتماعی و احساس تهی بودنش از خود واکنش نشان می دهد و می خواهد با صحبت کردن و گذراندن وقت با دیگران، این حس بی قراری و طردشدگی را کمی کاهش دهد. با این حال، اغلب روابط او سطحی باقی می مانند و حتی وقتی با کسی وقت می گذراند، همچنان احساس انزوا و تنهایی در وجودش باقی است.
پسری با احساس و با استعداد که از دنیای آدم بزرگها خوشش نمیآید، چون متوجهي افکار پوچ مردم در جامعهی خود شده است. هولدن نسبت به سن خود درک بیشتری به دنیا و حقیقت آن دارد. او با وجود استعداد و عواطف فردی بیهدف است و آیندهای روشن برای خودش در جامعهی بعد از جنگ آمریکا نمیبیند. هولدن احساس افسردگی و تنهایی میکند و معتقد است در دنیای بزرگسالان هیچ كس به معنای واقعی عاقل و بالغ نشده است.
نهایتا رمان ناتور دشت در سال ۱۹۵۱ به صورت کتاب مجزایی در آمریکا و انگلستان به چاپ رسید. این کتاب در مدت کوتاهی به محبوبیت بیسابقهای رسید؛ چنانچه در سال ۱۹۹۹ بنگاه انتشاراتی «راندوم هاوس» شاهکار سلینجر را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم انتخاب کرد. برای دریافت کتاب ناطور دشت و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتابها و نظرات کاربران درباره کتابها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.
در واقع، هولدن هر کسی را که مورد پسندش نیست، حقه باز مینامد. او از هم اتاقیاش استردلیتر هم دوری میکند چرا که استردلیتر به خاطراتی که برای هولدن بسیار عزیز است، چندان توجهی نمیکند. حتی ارنی، نوازندهی پیانو هم حقهباز است چرا که در کارش خیلی ماهر است.مرگ یکی دیگر از مضمونهای مهم «ناطور دشت» است که به صورت پیوسته از طریق شخصیت الی، برادر هولدن که سه سال پیش از دنیا رفته، مورد توجه قرار میگیرد. هر وقت هولدن نسبت به هستی خود دچار ترس میشود (مثل زمانی که میترسد ناپدید شود)، شروع به صحبت با الی میکند.بخش پایانی کتاب میزان رشد شخصیتی هولدن را نشان میدهد.
این کتاب به همت نشر چشمه به چاپ رسیده و با ترجمهی خوب محمدرضا ترکتتاری به بازار کتاب عرضه شده است. از همان ابتدای داستان «ناطور دشت»، مشخص است که «هولدن» سازگاری چندانی با دنیای پیرامون خود ندارد. اما چیزی که کتاب «ناتور دشت» را به داستانی منحصربهفرد تبدیل می کند، احساس بیگانگی و ناسازگاریِ پروتاگونیستِ نوجوان داستان نیست، بلکه تصویر چندوجهی و پرجزئیاتِ رمان از عوامل، فواید، و آسیب های انزوای اوست.
ثبت ديدگاه