درنتیجه دههها در همان شغل به طور ثابت باقی ماند. ازدواج او نیز در یک غم و اندوه روزانه گرفتار شد. سرانجام، همسر گرند،از این روال یکنواخت خسته شد و او را ترک کرد. در طول این سالها، گراند سعی کرده است نامه ای برای او بنویسد، اما از نگرانی شدید بر سر یافتن “کلمات مناسب” برای بیان خود رنج میبرد.
ولی نمیخواهد و این پذیرش و ایمان به چیزی که برایش غیر قابل درک است، انتخاب اوست. و بهقول خودش، شاید لازم باشد آن چیزی را که نمیتوانیم بفهمیم دوست بداریم. طاعون و بیگانه دو اثری است که آلبر کامو نویسنده شهیر فرانسوی با آن در ایران مشهور است.
خلاصینو به شما کمک میکنه تا به سرعت و با کیفیت بالا از محتوای اصلی کتابهای برتر بهرهمند بشید و تو مسیر پیشرفت و توسعه فردی قدم بردارید. بعد از بیماری، نظافت و وسواس مردم برای حفظ سلامتی جلب توجه میکرد. کسانی که دوریاش بودند، مرگ عزیزانشان را تاب آورده بودند و زندانی بودن در خانه را تاب آورده بودند. قهرمانان واقعی شهر بودند؛ کسانی مثل تارا که از مرزهای عشق گذشته بودند. او به صلح و آرامش به معنی واقعی کلمه رسیده بود. اینقدر با ظلم و فساد بجنگم تا رنج مردم را کم کنم.
شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتابها و کتابخانه خود دسترسی دارید و میتوانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید. در کتابراه برای همه سلیقهها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… همچنین در کتابراه هزاران کتاب رایگان نیز قابل دانلود است. اپلیکیشن کتابخوان کتابراه برای اندروید، IOS و ویندوز در دسترس است. روزنامهها طبعآ، بنا به دستورهایی که دریافت میکردند، لحن خوشبینانهای را در پیش گرفته بودند.
شهرداری رسماً اعلام کرده بود که تعداد موشهایی که اخیراً پیدا شده، بسیار کم است. از دور در انتهای دالان سرایدار میشل پیر را دید. سرایدار بیرمق و آویزان دست کشیش پدر پانل را گرفته بود.
باید خود را به کلی از یاد برد و هرگونه غروری را کنار گذاشت. حالا که بیماری بر شهرمان سایه افکنده، باید برای مبارزه و برانداختن آن، به هرکار لازمی دست بزنند. چون اگر تا آن موقع عدهٔ اندکی وظیفهدار مبارزه با آن بودند، از آن پس شده بود وظیفهٔ همهٔ ساکنان شهر. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد.
و او لذت این زندگی دسته جمعی را مدیون چیزی نیست جز طاعون. با وجود طاعون و اگاهیاش از حضور آن، زندگیاش را میکند و لذت میبرد. چراکه معتقد است طاعون و هر مساله دیگری، آغاز یک مرحله است. در این قسمت از کتاب، به بخشی از عقای کتار پرداخته شده است.
اگر آدم دائمآ دربند نظر و عقیدهٔ شخصیاش نباشد، میفهمد که لجاجت و یکدندگی ناشی از حماقت است. هیچ چیز در دنیا ارزش آنرا ندارد که آدم از چیزی که مورد علاقهاش است دست بر دارد. طاعون به آدمهایی که بنیهٔ ضعیفی دارند حمله نمیکند، بلکه به سراغ کسانی میرود که ساختمان جسمانی نیرومندی دارند. از دیدگاه طاعون، تفاوتی میان رئیس و نگهبانها و زندانیها وجود نداشت، چون همگیشان زندانی محسوب میشدند و برای اولین بار در زندان عدالت بهطور مطلق اجرا میشد.
آلبر کامو سابقه خبرنگاری و روزنامهنگاری دارد و همچنین از ابتدای روایت داستان روی «وقایعنگاری» توسط شاهدان تاکید میکند. با این ترفند، نویسنده به هدفش که هرچه واقعیتر جلوه دادن روایت طاعون است، میرسد. راوی که تا فصل پایانی داستان هویت خود را فاش نمیکند، مرتب تکرار میکند این قسمت از داستان از روی یادداشتهای دکتر یا شخصیتهای دیگر روایت میشود. حتی وقتی در میانه وقایعنگاریها نیاز به توصیفی بیرون از ماجرا باشد، راوی گمنام این داخل پرانتز بودن را از قبل به مخاطب گوشزد میکند.
ثبت ديدگاه