در رمان کوری ژوزه ساراماگو برای شخصیت‌ها اسم انتخاب نکرده است. با این وجود پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌های رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. بازگشت‌های زمانی به گذشته و آینده، در خیال شخصیت‌ها از زیبایی‌ها و جذابیت‌های این اثر است.

ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی، که بارها نامزد جایزه نوبل ادبیات شده بود، سرانجام ، و دیر هنگام – در سن ۷۶ سالگی – موفق شد در سال ۱۹۹۸ این جایزه را از آن خود وکشورش کند. در یک آهنگری به کارمشغول شد تا بتواند به طور پاره وقت به درسش ادامه دهد. سبک شاعرانه ساراماگو که تخیل و تاریخ و انتقاد از سرکوب سیاسی و فقر را با هم می‌آمیزد موجب شده است که او را به نویسندگان امریکای لاتین بویژه گابریل گارسیا مارکز تشبیه کنند. اما ساراماگو منکر این شباهت است و می‌گوید بیشتر از سوانتس و گوگول تأثیر پذیرفته است.

او که در سال‌های پایانی عمرش در اسپانیا می‌زیست، در هجدهم ژوئن سال ۲۰۱۰ در لانزاروته درگذشت. پس از مرگش در پرتغال دو روز عزای عمومی اعلام شد و بسیاری از سیاستمداران و چهره‌های مهم ادبیات جهان به ستایش او پرداختند. پیکر او در شهر لیسبون و در حضور هزاران تن از دوست‌دارانش تشییع شد.

مسئولان که از یافتن چرایی و راه‌های درمان و یا پیشگیری از این فاجعه عاجز شده‌اند، طی اقدامی وحشتناک بیماران را به صورت گروهی در یک بیمارستان روانی قرنطینه می‌کنند. سربازان مسلح به صورت مداوم دورتادور محوطه‌ی بیمارستان را زیر نظر دارند و هر تلاشی برای فرار از این قرنطینه را با گلوله پاسخ می‌دهند. در داخل بیمارستان، دیگر اثری از یک جامعه‌ی متمدن دیده نمی‌شود و بی‌قانونی محض، راه را برای هر جرم و جنایتی باز می‌کند. او که نمی‌خواهد به زور از همسرش جدایش کنند، این راز را مخفی نگه داشته و تظاهر به کوری می‌کند.

هنگامی که پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا را از نظر می‌گذرانیم شباهت‌های آشکاری می‌بینیم. از کتب مقدس گرفته تا رمان‌هایی که بعد از گذشت چند قرن خوانندگان خود را حفظ کرده‌اند، همگی به شکل غیرقابل انکاری بر اخلاقیات تمرکز دارند. گویی با وجود تمام پیشرفت‌های علمی که مایه‌ی افتخار بشر امروز است او هنوز نتوانسته پاسخی برای «چه کاری صحیح است؟» بیابد. کتاب صوتی کوری (Blindness) نوشته‌ی ژوزه ساراماگو مثالی بی‌نقص برای داستان‌هایی است که از آن‌ها حرف می‌زنیم. این رمان در سال 1995 میلادی منتشر شد و سه سال بعد، موفق به اخذ جایزه نوبل ادبیات گردید.

ساراماگو چهره‌ی مسیحایی نجات‌بخشی را جست‌وجو می‌کند که دوباره درس محبت را به آدم‌ها بیاموزد. علاقه‌مندان به رمان‌های فلسفی از شنیدن کتاب صوتی کوری لذت خواهند برد. طرفداران کتاب‌های تمثیلی و رمان‌های سیاسی نیز، می‌توانند در زمره‌ی مخاطبین این رمان قرار گیرند. کتاب کوری از ابتدای انتشار و نیز ترجمه و ورود به کشورهای مختلف علاوه‌بر استقبال مخاطبان، منتقدان را نیز به تحسین واداشت و بسیاری به نقد و تفسیر این رمان و تحلیل شخصیت‌های آن پرداختند.

منتقدان ادبی او را پیرو سبک ادبی رئالیسم جادویی می‌دانند اما وی خود را ادامه‌دهندهٔ ادبیات اروپا و تأثیرپذیری خود را بیشتر از نویسنده‌هایی همچون گوگول و سروانتس می‌داند. کتاب صوتی کوری، فروپاشی اخلاقی جامعه‌ی داستانش را با روایت ماجرای گروهی از مبتلایان دنبال می‌کند. آن‌ها که پیش از همه بینایی‌شان را از دست داده‌اند به‌طور تصادفی کنار هم قرار گرفته‌اند. محرومیت از تغذیه مناسب، وضعیت بهداشتی آلوده، آزار جنسی و توهین‌های بی‌شمار زندگی را به کامشان تلخ ساخته؛ چون مسئولین گرفتار ترس‌ و طمع از اعمال هیچ ظلمی خودداری نمی‌کنند. همزمان با وخیم شدن شرایط تیمارستان، هر روز تعداد بیشتری از ساکنین شهر نابینا شده و آشفتگی به اوج می‌رسد. در این میان مبتلایان محبوس به دنبال راهی برای فرار می‌گردند و تنها امیدشان زنی است که کوری هنوز به سراغ او نیامده…

نویسنده عقیده دارد که اعمال انسان‌ها در موقعیت است که معنا پیدا می‌کند و موقعیت هم همیشه ثابت نیست؛ بنابراین هیچ ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد. به طور کلی منظور ساراماگو از کوری همان کوری معنوی است که انسان‌ها در هر وضعیتی ممکن است به آن دچار شوند. سبک ژوزه ساراماگو در نوشتن داستان‌هایش به خصوص در به کار بردن علائم نگارشی منحصر به فرد است. در میانه‌ی داستان کوری جملاتی دیده می‌شود که علاوه‌بر تفاوت در شیوه‌ی نگارش، زمان نیز در آن‌ها ثبات ندارد و تغییر می‌کند.

کتاب صوتی کوری یکی از آثار مهم و تاثیرگذار ادبیات پرتغال است که ژوزه سارماگو سه سال پیش از دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات نوشت. در یک روز که زندگی مانند روزهای دیگر جاری در شهر است، یک راننده به‌طور ناگهانی بینایی‌اش را از دست می‌دهد و همه چیز را سفید می‌بیند. به تدریج این بیماری میان افراد دیگری نیز شایع می‌شود و بلای کوری به تسخیر شهر برمی‌خیزد.

شخصیت اصلی داستان زنی است که نویسنده او را «همسر پزشک» می‌نامد. او تنها کسی است که به این بیماری مبتلا نشده و بینایی خود را از دست نداده است و در تلاش است که به دیگران کمک کند و آن‌ها و البته خودش را نجات دهد. ساراماگو تاکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی در «موقعیت» معنا می‌شود و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد. ژوزه ساراماگو با نام کامل ژوزه دو سوسا ساراماگو، نویسنده‌ی پرتغالی مشهور برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است. او در ۱۶ نوامبر ۱۹۲۳ در خانواده‌ای از دهقانان، در آزینهاگا، روستایی کوچک در حدود صد کیلومتری شمال شرقی لیسبون به دنیا آمد.