می‌توانست صدای زنش را بشنود که تندتند راهنمای تلفن را ورق می‌زد، و مُفش را بالا می‌کشید تا گریه‌اش بند بیاید و آه و ناله سر می‌داد، آخرش گفت، این یکی خوب است، امیدوارم بتواند ما را ببیند. شماره‌ای گرفت پرسید آنجا مطب دکتر است، دکتر هست و آیا می‌تواند با دکتر حرف بزند، نه، نه، دکتر من را نمی‌شناسد. مرد کور بلند شد، زنش گفت صبر کن، اول این انگشت زخمی‌ات را ببندم، چند لحظه‌ای غیبش زد و بعد با شیشهٔ پراکسید و ید و پنبه و نوارچسب برگشت.

رویکرد استعاری ژوره ساراماگو در کتاب صوتی کوری یکی از نکات قابل‌توجه و جذاب این رمان است که باب تفاسیر گوناگون را باز کرده است. بسیاری عدم توانایی دیدن را با وجود سلامت چشمان مردم شهر نشانه‌ای از جهل و نادانی آن‌ها می‌دانند. بیماری جهل که مانند مرضی مسری می‌تواند از فردی به فرد و از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و خرد و کلان و باسواد و عامی نیز نمی‌شناسد. در این داستان انحطاط ارگان‌های دولتی و نظامی و عدم مسئولیت‌پذیری آن در شهری که مردمش مستاصل و گرفتار بیماری‌اند بیش از همه پررنگ شده است.

با عصبانیت دستهایش را جلوی صورتش تکان داد و با این حرکت گویی در همان دریای شیر که می‌گفت درحال شناکردن است. خواست فریاد بزند و کمک بخواهد که در همین وقت دست مرد با نرمی بازویش را لمس کرد. یک رمان اجتماعی و معترضانه که آشفتگی انسان سردرگم در دایره افکار خویش را به تصویر می‌کشد. این داستان یک اثر تمثیلی به شمار می‌آید که پر از پیام‌های اخلاقی برای مخاطبین است.

کتاب صوتی کوری ماجرای شهری است که گروهی از اهالی آن بدون دلیل نابینا می‌شوند و پس از این اتفاق بحرانی اخلاقی تمام مردم را گرفتار می‌کند… این اثر بهترین کتاب سال لس‌آنجلس تایمز و در سال مورد 2008 مورد اقتباس سینمایی قرار گرفت. ژوزه ساراماگو نویسنده‌ی شهیر پرتغالی و برنده‌ی نوبل ادبیات در شانزدهم نوامبر سال ۱۹۲۲ در روستای آزینهاگا در شمال شرقی لیسبون به دنیا آمد. او در خانواده‌ای دهقان و کم‌برخوردار متولد شد، خانواده‌ای که در سال ۱۹۲۴ به لیسبون نقل مکان کرد تا ساراماگو در این شهر ببالد و بعدها تحصیلاتش را نیز در لیسبون آغاز کند. او در نوجوانی وارد مدرسه‌ی فنی شد و پس از فارغ‌التحصیلی از آن مدرسه برای دو سال به عنوان مکانیک خودرو مشغول به کار شد.

فرناندو مریلس کارگردان برزیلی این رمان مشهور فیلمی به همین نام در سال 2008 کارگردانی کرد که در افتتاحیه شصت و یکمین جشنواره فیلم کن به نمایش در آمد. باید ملاحظات کلی را هم به این مطلب اضافه کرد، همان شرایط ویژه که در نفس ساده، ندامت حاصل از تبهکاری را با هراس اجدادی اشتباه می‌گیرند و نتیجه مجازات بی‌رحمانه و خشنی است که خیلی بیشتر از آنچه ضرورت دارد، ‌ انجام می‌گیرد. در چنین حالتی هرگز نمی‌توان نسبت میان میزان هراس و دخالت وجودان پریشان را در لحظه‌ای که موتور اتوموبیل را روشن می‌کرد تا برود تعیین کرد…

این امر از طرح‌های ساختگی فلاسفه دوران گذشته نیست که در آن تنها ترکیب چند عنصر دیده می‌شود. ژوزه دی سوزا ساراماگو به تاریخ ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در دهکده‌ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد. ساراماگو برای امرار معاش، تحصیلات دبیرستانی خود را نیمه تمام گذاشت و شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی را تجربه کرد. او مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال را در کارنامه خود دارد. اگر به ادبیات داستانی جهان و رمان‌های تمثیلی علاقه دارید، از شنیدن این کتاب لذت خواهید برد.