کتاب نیمه تاریک وجود (The Dark Side Of The Light Chasers) یکی از همین عناوین است. کتاب نیمه‌ تاریک وجود یک کتاب انگیزشی نیست بلکه یک کتاب آموزشی در زمینه‌ٔ روانکاوی است که دبی فورد بسیار هنرمندانه دنیای درون انسان را توصیف می‌کند و می‌گوید جهان درونی هرکس چگونه است، او معتقد است درون هر انسانی نمونه‌ای از جهان بیرونی اوست. دبی فورد (Debbie Ford) نویسنده آمریکایی متولد سال 1955 در کالیفرنیا می‌باشد. این کتاب در همان سال آغازین، پرفروش‌ترین اثر سال لقب گرفت و حتی مورد تحسین و بررسی مجری معروف و محبوب آمریکا یعنی اپرا وینفری هم قرار گرفت. فورد که خالق آثار ارزشمند دیگری همچون طلاق معنوی، نامه‌ای از بهشت و در آغوش سایه خود می‌باشد، پس از مدت‌ها دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان، در 57 سالگی یعنی سال 2013 جان به جان آفرین تسلیم کرد. کتاب صوتی نیمه تاریک وجود توسط موسسه انتشارات فلسفه و با ترجمه‌ی روان عبدالله صاحی به چاپ رسیده است.

اما اگر برایتان مهم نیست که زندگی‌تان متحول شود یا خیر، نه این کتاب را بخوانید و تمرین‌های آن را انجام دهید. کتاب صوتی نیمه تاریک وجود چگونگی قرارگرفتن در جایگاه دیگران و نرمش‌پذیری در برابر رفتارها و واکنش‌های آن‌ها را در وضعیت‌های گوناگون به ما می‌آموزد؛ به‌گونه‌ای که درک کنیم و بدانیم شاید اگر ما به‌جای آن‌ها بودیم، در شرایطی یکسان، برخوردی همسان داشتیم. تمرین‌ها و پرسش‌های پایانی هر فصل به درستی نشانگر آن است که آموزه‌های صرف نمی‌تواند موجب دگرگونی بنیادین در رفتارهای عادتی ما باشد و با اجرای دقیق آن‌هاست که می‌توان در قفل‌شدۀ نهانخانۀ درون را گشود، مواهب نهفتۀ آن را در آغوش گرفت و در زندگی خود جاری کرد. کتاب صوتی نیمه تاریک وجود مملو از پرسش‌های این چنینی و البته پاسخ‌هایی کاملا کاربردی است. این اثر که توسط مریم رضایی به فارسی ترجمه شده راهنمایی برای شناخت عمیق خود و تعریف مجدد شخصیت شماست و اگر با رویکرد دبی فورد ارتباط بگیرید، در مسیری قدم خواهید گذاشت که رنج‌های بی‌شمار و لذت‌هایی وصف‌ناشدنی برایتان به‌همراه خواهند داشت. اگر می‌خواهید نشاط و شادی ازدست‌رفته‌ی زندگی‌تان را دوباره بیابید و به‌جای سرزنش کردن خودتان، جنبه‌های منفی وجودتان را نیز عاشقانه دوست بدارید، آموزه‌های آگاهی‌بخش دبی فورد در کتاب صوتی نیمه‌ی تاریک وجود را از دست ندهید.

با این حال، به یک معنا می‌توان کتاب دبی فورد را اثری متعلق به حیطه‌ی مثبت‌اندیشی دانست. و این از آن روست که هدف نگارنده از نگارش کتاب نیمه تاریک وجود، یاری رساندن به مخاطب در فائق آمدن بر تاریکی‌های درون، و حرکت به سمت روشنایی و نیک‌بختی بوده است. این اثر، بی‌اغراق از معروف‌ترین کتاب‌های خودشناسی سال‌های اخیر است که طرفدارانی سرسخت در تمام دنیا دارد و بااین‌حال گروهی آن را کاملا غیرکاربردی می‌دانند. دلیل تفاوت عقیده‌ی دو گروه را باید در سبک آموزشی دبی فورد جست‌وجو کرد. نویسنده‌ی پرفروش آمریکایی از شخصیتی شهودی بهره‌مند بود و به همین علت روشی کاملا ذهنی را برای انتقال تجربه‌هایش به دیگران برگزید. او از تشبیهات کمک می‌گرفت و در تحلیل روان کاملا تحت تاثیر نظریه شخصیت فروید قرار داشت.

این احساسات همان سایه‌ها یا نیمه‌ی تاریک وجودمان هستند که همیشه برای روبرو شدن با آن‌ها مقاومت می‌‌کنیم و از شناخت و تحلیل کردن‌شان طفره می‌رویم. زمانی که ما بتوانیم با مراقبه و توجه بسیار با قسمت تاریک وجودمان ارتباط برقرار کنیم، آن زمان می‌توانیم که با پذیرش ویژگی های منفی و به تبع آن انجام تمرینات به تحول و تغییر در همه قسمتهای زندگی ما امیدوار شویم. ما باید همه رفتارهای ناپسند که از آنها نفرت داریم و همچنین مواجهه با افراد بسیاری که آن ویژگی ها را دارند، اهمیت بیشتری دهیم؛ زیرا انکار ما در پذیرش آن ویژگی ها تاثیر بیشتری بر تغییر آنها دارد. او یکی از نویسندگان مطرح کتاب‌های معنوی بود و آثارش همواره از پرفروش‌های نیویورک تایمز به شمار می‌رفت. دبی فورد (Debbie Ford) در سال 1955 به دنیا آمد و در سال 2013 بر اثر سرطان بدرود حیات گفت.

واقعیت این است که انسان‌ها در طول تاریخ همواره به‌سوی تکامل گرایش داشته‌اند. متون دینی، آثار عرفانی که نمونه‌های متعدد آن را در ادبیات کهن فارسی نیز می‌بینیم، یا حتی یک نگاه اجمالی به پیشرفت‌های تکنولوژی و فناوری این مدعا را ثابت خواهند کرد. هنگامی که به‌عنوان یک انسان، کمال را بر خوب بودن ترجیح بدهیم، به این معناست که خودمان را با تمامی بدی‌ها و پلیدی‌ها و نیمه‌های تاریک وجودمان پذیرفته و دوست خواهیم داشت. به اعتقاد نویسنده پذیرفتن هر یک از مشخصه‌های منفی وجودمان به‌جای انکار آن‌ها، موجب می‌شود مشخصه‌های متضاد آن‌ها را نیز در وجودمان پرورش دهیم. به‌طور مثال تنها هنگامی می‌توانیم شجاعت را با تمام وجود تجربه کنیم که ترس‌هایمان را شناخته و آن‌ها را به‌عنوان بخشی جدای‌ناپذیر از وجودمان بپذیریم.