اما بعضی وقتا ظاهراً دارید با یه منِ خاص رفتار میکنید، اما در واقع یه منِ دیگهتون فعاله. و چیزی که علی الظاهر هدفِ شماست در واقع به هیچ عنوان هدفتون نیست.وقتی این اتفاق افتاد، شما واردِ بازی شدید. در این بازی، زن کارهای محرک جنسی انجام میده تا همسرش رو تحریک کنه و نیاز عاطفی خودش رو برطرف کنه. برای مثال، اون می تونه به صورت نیمه برهنه تو خونه راه بره ولی وقتی شوهرش عکس العملی نشون میده، در مورد این که شکایت میکنه که اون فقط به رابطه ی جنسی فکر می کنه. پس حالت های این بازی چیه؟ اولا، زن طوری رفتار میکنه که انگار داره به طور بالغانه درخواست رابطه ی جنسی می کنه. اگر از یه زاویه ی نزدیک تر نگاه کنین، رفتار اونا یه بازی پیچیده با انگیزه های پنهون زیاد و اهداف خیلی خاصه.
اما بعضیای دیگهشون شیطنتآمیز و موذیانهان.یکی از این بازیا «دستوپاچلفتی» نام داره، که توی اون، شما یه نفرو مجبور میکنید ببخشدتون. کاراکترِ اصلیِ این بازی زمانی که خونهی یه نفر مهمونی دعوت میشه، خرابکاری میکنه و وانمود میکنه که عمدی نبوده. مثلاً ممکنه نوشیدنی رو روی فرش بریزه یا چاهِ توالتو بند بیاره. پس تا اینجا فهمیدیم که آدما سه تا من یا شخصیتِ درونی دارن. خب، راستش، شناختِ این سه منِ درونی اساسِ شناختِ بازیهاییه که آدما انجام میدن.هروقت با شخصی ارتباط میگیرید، یکی از حالتهای من رو بروز میدید.
در بخش اول این کتاب نویسنده تحلیل رفتار متقابل را به عنوان راهی برای تفسیر برهمکنشهای اجتماعی مطرح میکند. مثلا رئيسی که مانند یک والد کنترلگر با کارمندش برخورد میکند معمولا با جوابی کودکانه یا از سر کج خلقی مواجه میشود. کتاب بازی ها نوشته اریک برن است و با ترجمه اسماعیل فصیح منتشر شده است. اونا میدونن که شانسِ فرار تقریباً صفره، و اینکه اگه در حینِ فرار دستگیر بشن، حبسشون تمدید میشه. مثلاً وقتی که شریکِ زندگیتونو به خاطرِ نشستنِ ظرفها سرزنش میکنید، رابطهی والد و کودک رو شکل دادید. یا وقتی که دارید برنامهی یه مسافرت رو با دوستتون میچینید، رابطهتون بالغ-بالغه.
اما بازیهایی هستن که خیلی طولانیتر از این حرفا هستن، و در حدِ مرگ جدی هستن.مثلاً بازیِ الکلیها رو در نظر بگیرید. اگه دقت کنید، رفتارِ شخصِ الکلی در حقیقت یه بازیِ پیچیدهست که انگیزههای پنهون و اهدافِ مشخصی داره. فهرست درخشان، سرگرم کننده و با اصولی واضح در تئاتر روانشناختی که انسان ها بارها و بارها با اراده و اختیار بازی می کنند. دکتر خوب توانسته خطوط داستان را ارائه دهد که تا هزاران سال می توان آن را با هیجان و تازگی خواند. این کار فقط با آگاهی بیشتر ما نسبت به حالت های روحیمون و توجه به اطرافیانمون امکان پذیره. برای از بین بردن بازی های ناسالم، باید نقاب خودمون رو کنار بذاریم و بدونیم که آسیب پذیری ضروریه و از دست دادن موضع راحتمون میتونه مفید باشه.
وقتی کسی برای بدست آوردن یه آسایش یا رضایت پنهانی، یک آشفتگی اجتماعی معمولی ایجاد می کنه، دکتر برن اون رو یک بازی می نامه. پدر از کار به خونه برمی گرده و از دخترش که گستاخانه جواب میده عیب جویی میکنه، یا ممکنه دختر اولین حرکت گستاخانه رو انجام بده. وقتگذرانیها نوعآ یا در مهمانیها (یا گردهماییهای اجتماعی) اجرا میشود و یا در مواقعی که گروهی در انتظار شروع منسکی هستند؛ و این انتظار برای شروع، همان ساخت و پویایی مهمانیها را دارد. وقتگذرانیها ممکن است به شکل گپ زدنهای دوستانه باشد و یا به شکل جدیتری درآید و مثلا به بحث و مجادله تبدیل شود. معمولا مهمانیهای عصرانه پرجمعیت به صورت نمایشگاهی برای اینگونه وقتگذرانیها درمیآید. دور و بر بوفه هم همیشه پر از خانمهایی است که با حرارت سرگرم صحبت درباره لباس و آشپزخانه هستند.
در بازی روان شناختی راپو، شخص نقش اول از شهوت جنسی استفاده می کنه، فقط برای این که بتونه پارتنر جنسی خودش رو به تجاوز و خشونت متهم کنه. در ابتدا به نظر میرسه که چنین اتفاق هایی بین دو فرد بالغ رخ میده. ولی، برای کسی که بازی می کنه، پیشنهادها مهم نیستن، چون اون همیشه دلیل های مختلفی پیدا می کنه تا این پیشنهادها رو رد کنه. شاید به نظر برسه که این فرد و بقیه ی اعضای گروه دارن با هم ارتباط برقرار می کنن تا راه حل های منطقی و خوبی رو برای مشکلات واقعی پیدا کنن. این بازی شامل مراجعه به یه تراپیست برای حل مشکلات رابطه میشه.
ثبت ديدگاه