درمان شوپنهاور1 (2005) نوشته‌ی رمان‌نویس و روان‌پزشک آمریکاییِ مکتب وجودگرا، اروین دیوید یالوم2 (1931)، اثری‌ست پرمغز و دریچه‌ای‌ست گشوده به جهانِ افکار، پندارها و اَبَراندیشه‌های انسانی. این اثر نیز همانند دیگر آثار یالوم، ماحصل تجربه‌ی بالینی او به‌عنوان یک درمانگر است و شاید همین مسئله است که ردی حقیقتاً قدرتمند از اصالت و اعتبار بر آثار او می‌نشاند. کتاب درمان شوپنهاور بستر دو روایت موازی‌ست که ازنظر ساختار، مجزا و ازنظر محتوا، عمیقاً درهم‌تنیده‌اند؛ روایتِ زندگی غریبانه‌ی آرتور شوپنهاورِ فیلسوف و شرحِ جریاناتِ یک گروه‌درمانی‌ با رهبریِ درمانگری به نامِ جولیوس که سایه‌ی مرگ بر زندگی‌اش خیمه زده است. این درمانگر ناگاه درمی‌یابد به سرطان بدخیم ملانوم مبتلاست و زندگی‌اش یک سال بیشتر دوام نخواهد داشت و این مواجهه با مرگ او را  وامی‌دارد زندگی زیسته‌اش را مرور کند.

«درمان شوپنهاور» رمانی تامل برانگیز است که توسط روانپزشک و نویسنده مشهور اروین دی یالوم نوشته شده است. این کتاب که در سال 2005 منتشر شد، به قلمروهای فلسفه، روانشناسی و رشد شخصی می پردازد و ترکیبی منحصر به فرد از داستان و درمان را به خوانندگان ارائه می دهد. همچنین ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به گفته اروین د یالوم شخصیت های حاضر در این کتاب برگرفته از تعدادی از دانشجویان اوست که در طی سالها در جلسات گروهی شرکا میکردند و یالوم با اینکار به نوعی به آنان نیز ادای احترام کرده است. اگر وقت کافی برای مطالعه کتاب درمان شوپنهاور را ندارید، نگران نباشید چرا که نویدک امکانی را فراهم آورده است که شما همراهان گرامی بتوانید این کتاب را با بهترین ترجمه موجود و صدایی دلنشین به صورت رایگان بشنوید و لذت ببرید. درمان شوپنهاور کتاب معروف، مهم و ارزشمند دکتر اروین د یالوم است که در سال 2005 منتشر شد و خیلی زود تبدیل به پرفروش ترین کتاب آمریکا شد.

شوپنهاور نیز مانند روانکاوان امروزی، مشکلات ذاتی امیال انسان را هدف قرار داد. نیچه ما را به چالش می‌کشد که «به گونه‌ای زندگی کنیم که اگر به ما این فرصت داده‌ شود که زندگی‌‌ خود را دوباره و دوباره دقیقاً به همان شیوه زندگی کنیم، بگوییم بله». برخلاف آن، یالوم‌‌ به مقدار زیادی برای آنچه شوپنهاور برای گفتن‌ دارد، ارزش قائل است.

عشق به پدر، تبدیل به اندوه ناشى از فقدان تبدیل شد و رنجشى که از هاینریش داشت، برایش نوعى پشیمانى ابدى همراه آورد. از سوى دیگر، آرتور همواره مى‌اندیشید که پدرش به دلیل سنگدلى فراوان، راه او را براى دستیابى به مقام بزرگ فیلسوفان، بسته است. در این مواقع هرکسى به یاد دو فیلسوف بزرگ اخلاق و دو مرد آزاداندیش، یعنى نیچه و سارتر مى‌افتد که خیلى زود پدر از دست دادند.

شوپنهاور در تمام دوران کودکی و نوجوانی خود برای رسیدن‌ به آزادی تلاش کرد. سرانجام او تبدیل به دانشمندی شد که همیشه دوست داشت باشد؛ اما هرگز واقعاً آزاد نبود، حداقل در ارتباط با دیگران. پزشک داخلی‌اش، هرب کاتس ـ یک دوست قدیمی و هم‌دورهٔ دانشکدهٔ پزشکی ـ تازه معاینه‌اش را تمام کرده بود و مثل همیشه به جولیوس گفت لباسش را بپوشد و از اتاق معاینه نزد او بیاید تا گزارش را بشنود. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

نویسنده کتاب درمان شوپنهاور روانپزشک هستی‌گرا، نویسنده و استاد روان پزشکی دانشگاه استنفورد محسوب می‌شود که آثار داستانی و غیرداستانی ارزشمندی را در حوزه روان شناسی و فلسفه را برجای گذاشته است. او وارد یکی از گروه های درمانی روان درمانگر مشهوری به نام جولیوس می شود. جولیوس با سرطان رو به رو شده و به مرور درباره کار و زندگی خود پرداخته است.

او از علاقه‌مندان به شوپنهاور است و می‌خواهد مشاور فلسفی شود. ژولیوس به فیلیپ به عنوان یک هدف برای قدرت‌های درمانی موفق خود نیاز دارد. مسافرت بزرگ خانواده شوپنهاور، در سال 1804 به پایان رسید و آرتور شانزده ساله، اندوهگین و ناراحت، دوره آموزشى هفت ساله را نزد سناتور ینیش، بازرگان مشهور هامبورگ، آغاز و اینگونه به قولى که به پدرش داده بود، عمل کرد.