ما انسانها همان چیزی هستیم که پیوسته انجام میدهیم، پس برتری و کمال نوعی عمل نیست بلکه عادت است. انسانی که بزرگ میاندیشد، اشتباهات بزرگی هم مرتکب میشود. ما انسانها ضعیفتر از آنیم که حقیقت را تنها با عقل و منطق خود کشف کنیم. من این واقعیت را دانستم که خنده نور استو نور خنده استو این راز جهان است. چیزهایی وجود دارد که آن ها را در آرامش بهتر می آموزیدو بعضی دیگر را در طوفان بهتر یاد می گیرید. ما عشقی که فکر می کنیم لیاقت آن را داریم قبول می کنیم.
آزادی نه با تحقق چشماندازها، بلکه با ازبینبردن امیال و هوسها به دست میآید. انسان منطقی خودش را با جهان تطبیق میدهد و انسان غیرمنطقی جهان را با خودش. به همین خاطر پیشرفتهای جهان کار افراد غیرمنطقی است.
نیچه این اخلاقیات را به عنوان یک «اخلاق گله ای» می بیند که بر اساس ترس و ضعیف بودن بنا شده است. یکی از اصول مرکزی فلسفه نیچه در این کتاب و سایر آثارش، مفهوم “اراده به قدرت” است . نیچه می گوید که انسان به طور طبیعی به دنبال قدرت و سلطه است، اما این قدرت نه تنها به معنای تسلط بر دیگران است، بلکه شامل قدرت درونی برای خلق، نو آوری و به دست آوردن استقلال فردی نیز می شود .
در واقع جملات برگزیده کتاب ها بروی این تاثیرگذاری بی تاثیر نیستند. چرا که هنر و دانش در کنار هم بشر را به پروردگار میرسانند. هر صبح که از خواب بیدار میشوی، به این فکر کن که زندهبودن، فکرکردن، لذتبردن و عشقورزیدن چه افتخار بزرگی است. شرایط سخت هرگز نمیتواند زندگی را غیرقابلتحمل کند، اما نبودِ هدف و معنا در زندگی میتواند. این عوامل بیرونی نیستند که احساسات ما، زندگی ما و حقیقت ما را تشکیل میدهند.
ما ضمن اینکه خواهان آزادی هستیم، درمییابیم که این آزادی کاملاً وابسته به آزادی دیگران است، و نیز آزادی دیگران وابسته به آزادی ماست. بشر نخست موجود ساخته و پرداختهای نیست، بلکه با انتخاب اخلاق خود، خویشتن را میسازد و اقتضای کار چنان است که نمیتواند هیچ اخلاقی را انتخاب نکند. اگر دستبهکار آن بشوید، چه بخواهید چه نخواهید، درگیر و ملتزماید. هر جمله یک نوع شرط بستن است، یک نوع خطر کردن است. هرچه نویسنده بیشتر بکاود و بیشتر ناخن بزند کلمه رمندهتر و چموشتر میشود.
ثبت ديدگاه